خداحافظ برای همیشه
7 شهریور 1403 1403-06-10 9:45خداحافظ برای همیشه
- متادخت
- 7 شهریور 1403
- 10:00 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، حنانه آنقدر عصبانی بود که اگر کارد میزدی خونش در نمیآمد. بلند فریاد کشید:
- تو نمیتونی با من این کارو بکنی.
هومن اما بیخیال در حال جمع کردن وسایلش بود. انگار حضور حنانه برایش هیچ مفهومی نداشت. حنانه جلو رفت و لباسهای هومن را از دستش گرفت.
- خواهش میکنم هومن نرو! من نمیتونم بدون تو زندگی کنم.
هومن پوزخندی زد و لباسهایش را از دستش گرفت و سرجایش گذاشت.
- من دیگه نمیتونم با تو ادامه بدم، خسته شدم از دست کارهات از این شکاکیتت، از وسواسی که داری، میخوام خلاص کنم خودمو، میفهمی؟
- من عاشقتم هومن، اگر چیزی میگم واسه اینه که دوست دارم.
هومن از جایش بلند شد.
- نمیخوام دوستم داشته باشی، این بازی مسخره باید یه جایی تموم بشه.
حنانه دستانش رو روی صورتش گذاشت و شروع کرد به هقهق کردن.
- اگر مهریه داشتم تو جرات نمیکردی با من این طوری رفتار کنی، دیدی بیکس و کارم، مهریه هم که ندارم با خیال راحت میخوای منو ول کنی بری.
هومن با صدای بلند خندید.
- نه عزیزم اشتباه میکنی اگر کس کارو مهریه هم داشتی میرفتم. بعد مهریه نداشتن تو به من چه ربطی داره؟ خودت خواستی وگرنه پدر من این همه بهت اصرار کرد خودت گفتی عشق هومن مهریه منه، حالا هم مشکل خودته، به من هیچ ارتباطی نداره.
سیگاری از جیب بیرون آورد و آتش زد.
- بشین کنج خونه هی بشور و بساب، در و دیوار آب بکش تا دیوانهتر از اینی که هستی بشی، من یه جوری گموگور میشم که هیچ وقت دستت بهم نرسه.
صدای گریههای حنانه بلندتر شد. حالا هومن جلوی در ایستاده بود. برگشت و به حنانه گفت:
- به خودت رحم کن و برو پیش یه روانپزشک شاید درمان شدی؟
حنانه ناگهان برافروخته شد:
- تو غلط میکنی با من این طوری حرف میزنی خودت دیوانهای با هفت جد و آبادت، میرم ازت شکایت میکنم.
صدای بسته شدن در آمد و حنانه ناامید دوباره شروع به گریه کرد.
پیوست:
ماده 1087 قانون مدنی: اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده و یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد مهر را با تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل (*) است.
* مَهْرُ الْمِثْل نوعی از مهریه است که در تعیین مقدار آن به زنان همشأن زوجه مراجعه میشود.
مطالب مرتبط
خداحافظ برای همیشه
هومن از زندگی با حنانه خسته شده و میخواهد او را ترک کند، او دیگر تحمل وسواسهای فکری و بهداشتی حنانه را ندارد. حنانه معتقد است او چون مهریه ندارد هومن به خودش اجازه میهد با او این طور برخود کند.
مرد مثل مرتضی
عاطفه به اجبار پدرش با مرتضی پسر عمویش نامزد میشود. اما مرتضی که میداند عاطفه به او علاقه ندارد تصمیمی بزرگ میگیرد…
تاوان اشتباه
پیرزن دلش نمیآید پسرش را در این وضعیت ببیند، همه چیزش را به خاطر یک اشتباه از داست داده و آن اشتباه چیزی نبوده است جز عشق..!
بیبی نرگس
بیبی نرگس دختری است که در نوجوانی به اجبار ازدواج کرده و حالا داستان زندگیاش را برای نوهاش بازگو میکند…
خداحافظ برای همیشه
7 شهریور 1403 1403-06-10 9:45آخرین مطالب
نقد سریال در انتهای شب
28 شهریور 1403نقد سریال در انتهای شب
28 شهریور 1403سقط جنین در استان بوشهر ۱۵ درصد کاهش یافت
28 شهریور 1403تأکید مدیرسلامت شهرداری تهران بر افزایش فرزندآوری توسط زوجین
28 شهریور 1403همایش ملی «زنان مقاوم؛ مقاومت زنان» برگزار میشود
28 شهریور 1403مطالب پربازدید