متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زنان؛ ستون مقاومت در طوفان الاقصی

زمان مطالعه: < ۱ دقیقه
طوفان الاقصی تنها یک نبرد نبود؛ نقطه‌ی تولد نسلی از زنان بود که مرز میان عشق و جهاد را در وجودشان یکی کردند.

به گزارش متادخت، در دل غزه، شهری که سال‌ها میان خاکستر و امید نفس می‌کشد، زنانی ایستاده‌اند که تاریخ، آن‌ها را با واژه‌ای فراتر از «مقاومت» به یاد خواهد آورد. پیش از طوفان الاقصی، دستانشان نان می‌پخت، لباس می‌دوخت، کودکان را در آغوش می‌گرفت و دل خانه را روشن می‌کرد. اما با آغاز طوفان، همان دستانی که زندگی را می‌ساختند، حالا نماد پایداری شدند؛ دستانی که نه فقط بچه‌ها، که آرمان یک ملت را در آغوش گرفتند.
زن فلسطینی راوی رنج و امید است. در میان صدای انفجار و آژیر، اوست که صدای لالایی را به فریاد تبدیل می‌کند. وقتی خانه‌ها فرو می‌ریزند، او از زیر آوار بیرون می‌آید، گرد و غبار را از چهره‌اش می‌زداید و پرچم را دوباره برافراشته می‌کند. او یاد گرفته که اشک را پنهان کند تا لبخند کودکش خاموش نشود.
در طوفان الاقصی، زنان نه‌تنها در سنگرهای خانه، بلکه در میدان‌هاو  بیمارستان‌ها مقاومت کردند.
تصویر چشمان پر از اشک و عزم‌شان، از قاب هیچ دوربینی پاک نشد.
هر مادر شهیدی، خود شهیدی بی‌نام است. هر دختری که میان ویرانه‌ها می‌خندد، خود سربازی خاموش است. زنان غزه، با روسری‌های خاک‌آلودشان، با نگاه‌هایی که میان ترس و امید در نوسان است، معنای تازه‌ای به واژه‌ی «شجاعت» بخشیده‌اند.
طوفان الاقصی تنها یک نبرد نبود؛ نقطه‌ی تولد نسلی از زنان بود که مرز میان عشق و جهاد را در وجودشان یکی کردند.


زنانی که با قلبی زخمی، اما سری برافراشته، در راه مقاومت همچنان ایستاده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط