به گزارش متادخت، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران طی سالهای اخیر در محدوده ۱۲ تا ۱۴ درصد باقی مانده، در حالی که متوسط جهانی این شاخص بیش از ۴۸ درصد است. این شکاف، نشاندهنده چالشهای ساختاری در حوزه اشتغال زنان و عدم تناسب میان تحصیلات و فرصتهای شغلی است.
کلودیا گلدین، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، در پژوهشهای خود نشان میدهد که افزایش تحصیلات زنان بهتنهایی منجر به رشد مشارکت اقتصادی نمیشود؛ بلکه ثبات شغلی، انعطاف در زمان کار، و امکان بازگشت به بازار پس از دوران فرزندآوری، نقش تعیینکنندهتری دارند.
با بررسی شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران میتوان دریافت که موانع فرهنگی، ضعف در نظام حمایت از مادران شاغل، و تمرکز بازار کار بر مشاغل مردانه، از جمله عوامل کاهش مشارکت زنان است. این در حالی است که نرخ تحصیلات عالی زنان در ایران در برخی رشتهها بیش از مردان است.
تحلیلگران اقتصادی معتقدند که برای افزایش مشارکت زنان، صرفاً سیاستهای تشویقی کافی نیست. بازطراحی ساختار بازار کار، ایجاد مشاغل نیمهوقت رسمی، و توسعه خدمات اجتماعی (مانند مهدکودکهای ارزانقیمت در محیط کار) میتواند تأثیر واقعی داشته باشد.
یکی از پژوهشگران حوزه توسعه اجتماعی در این باره میگوید: «تا زمانی که کار زن در خانه و جامعه به عنوان بخش نامرئی از اقتصاد شناخته شود، نرخ مشارکت واقعی تغییر محسوسی نخواهد داشت. باید ارزش اقتصادی کارهای مراقبتی را به رسمیت شناخت.»
کارشناسان بر این باورند که تحقق رشد پایدار اقتصادی در ایران، بدون استفاده از ظرفیت زنان ممکن نیست. تجربه کشورهای شرق آسیا نشان میدهد هر ۱۰ درصد افزایش مشارکت زنان، میتواند تا ۲ درصد رشد تولید ناخالص داخلی را به همراه داشته باشد.
با تکیه بر الگوی گلدین و تحلیل شرایط داخلی، به نظر میرسد گذار از «آموزشمحوری» به «اشتغالپذیری» زنان و ایجاد تعادل میان نقش خانوادگی و حرفهای، مسیر اصلی توسعه مشارکت اقتصادی زنان در ایران است.
منبع: فارس









