متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اماکن مذهبی و زیست زنانه

در شهرهای امروزی ساختارهای مدرن به قوت ریشه دوانده‌اند و در نتیجه همه افراد در زندگی روزمره خود با الزامات زیستِ مدرن دست و پنجه نرم می‌کنند. از معدود فضاهای شهری(اختصاص به شهر ندارد) که بنیانی متفاوت از روند معمول زندگی شهری دارند اماکن مذهبی هستند.

به گزارش متادخت؛ در شهرهای امروز ساختارهای مدرن به قوت ریشه دوانده‌اند و در نتیجه همه افراد در زندگی روزمره خود با الزامات زیستِ مدرن دست و پنجه نرم می‌کنند. از معدود فضاهای شهری (اختصاص به شهر ندارد) که بنیانی متفاوت از روند معمول زندگی شهری دارند اماکن مذهبی هستند. اماکنی مانند مساجد، حسینیه‌ها و زیارتگاه‌ها که ریشه در سنت دارند، به لحاظ تاریخی دیرینه‌اند و حضور در آن‌ها مناسک و آداب مشخصی را می‌طلبد. می‌توان گفت که اماکن مذهبی به لحاظ شکلی، کارکردی و معنایی متفاوت‌ترین فضاها در فضاهای شهری امروزند. اما کیفیت و نحوه حضور زنان در این مکان‌ها تابع چه عواملی است؟

اختصاص فضاهای زنانه، از سلیقه تا تجربه

مشاهدات فضاهای شهری مثل پارک‌ها، مراکز خرید، مراکز درمانی و… مؤید این نکته است که عموما سخت‌ترین و بی‌­کیفیت‌ترین فضاها به فضاهای عبادی اختصاص داده می‌شود. همین نسبت تا حدودی در اماکن مذهبی و اختصاص فضاهای زنانه برقرار است. گویی چسباندن تابلوی “قسمت زنانه” صرفا رفع تکلیف است. غیر از معدود مساجد قدیمی که المان‌های مشخصی مثل حیاط و حوض دارند و ورودی‌ها حول قوس حیاط ساخته شده‌اند، در مساجد و حسینیه‌های امروزی پیدا کردن ورودی قسمت زنانه مثل پیدا کردن درب خروج بازی‌های فرار از اتاق است. گویی ساختمان، ساخته‌ شده و بعد فهمیده‌اند که ای داد بیداد ورودی زنانه نداریم. بگردیم و سرهم‌بندی‌شده‌ترین ورودی‌های تاریخ را از ترسناک‌ترین کوچه‌پشتی‌­ها بسازیم! البته که این مسثله عمومیت ندارد و مثال نقض هم فراوان است مانند ورودی ضریح حرم حضرت معصومه(س) از ایوان آینه که به ورود زنان اختصاص دارد و درب اصلی روضه منوره محسوب می­شود.

به نظر می‌­رسد کیفیت زیست زنانه در اماکن مذهبی را با یک عبارت بتوان خلاصه کرد: سلیقه بانیان. اینکه چقدر از فضاها تک جنسیتی باشد، کدام ایوان و رواق زنانه یا مردانه باشد، ورودی‌­ها کفشداری‌­ها یا محل اتصال زنان به نماز جماعت از کدام بخش باشد با سلیقه هیئت امنا و مسئولین و مدیران اماکن مذهبی تعیین می شود. کاملا قابل درک است که اختصاص فضای واحد برای دو گروه متفاوت مانند تقسیم یک سیب بین دو کودک نیست که بتوان عدالت اسمی ایجاد کرد. اختصاص یک ایوان به زنان به معنای بلااستفاده بودن آن برای مردان است و بالعکس. انتظار برابری در اختصاص فضاها توقعی غیرمنطقی و ناشدنی است. غرض توجه و دیده‌شدن به نیازها و ویژگی‌های خاص زنان در اختصاص فضاها به آن‌هاست.

اماکن اسلامی معماری فوق‌العاده زیبایی دارند و در مکان‌های عبادی به نوعی مکمل روح معنوی فضا هستند، کاشی‌­کاری‌­ها، دیوارنوشته‌­ها و گچ‌­بری‌­ها همگی در راستای انتقال حس و حال معنوی به زائر یا نمازگزار تعبیه شده­‌اند. اما نکته­‌ای که در اکثر مساجد به چشم می‌­خورد اختصاص بخش اصلی مسجد و به تبع آن طاق گنبد و محراب به قسمت آقایان است. سهم زنان از هنر معماری اسلامی مخصوصا در مساجد به محصور شدن در پرده‌های جداکننده و راه پله‌هایی تنگ و باریک برای استفاده از طبقات بالا ختم می‌شود. همین اختصاص طبقات بالا به قسمت زنانه هم چالش برانگیز است. شرایط جسمانی ویژه زنان مانند بارداری، پوشش بیشتر و لباس‌های بلند، همراهی کودکان و نوزدان با مادرانشان که معمولا باید در آغوش گرفته شوند و همینطور شیوع بیشتر بیماری­‌های مفصلی بین زنان، کیفیت حضور در مکا­ن‌های معنوی را تحت تاثیر قرار می دهد.

کارکردهای اماکن مذهبی

در این نوشتار دغدغه ما فراتر از بحث پیرامون روایاتی است که حضور زنان در مساجد را مورد چون و چرا قرار می‌دهند مانند روایت “مسجد زن کنج خانه اوست” . در بحث روایی می‌­توان نمونه‌های نقض ذکر کرد و شواهد تاریخی فراوان از حضور زنان در فعالیت‌های عبادی در زمان حیات معصومین آورد. نکته مهم کارکرد اماکن مذهبی در زندگی شهری امروز است. فرقی نمی‌کند چه دین و آیینی داشته باشید یا در کدام مختصات جغرافیایی زیست کنید؛ در خیابان‌های توکیو کنار دیوارهای یک معبد قدم بزنید یا از مقابل گلدسته­‌های حرم در مشهد عبورکنید، در رم به صدای ناقوس کلیسا گوش فرادهید یا نوای موذن را از مسجدی در قاهره بشنوید، اینکه تصمیم بگیرید از میانه کشمکش‌های مدرنیته پا به دنیای معنویت و روح بگذارید یعنی قرار است با تجربه متفاوتی روبه‌رو ­شوید.

اماکن مذهبی به دور از ریخت‌شناسی و مناسک خاص از مهم‌ترین سازه‌های شهری محسوب می‌­شوند و در سکولارترین کشورها هم جزو لاینفک جذب گردشگر و انتقال هویت ملی و تاریخی هستند. بحث اینجاست که نباید چنین فضاهایی با پتانسیل بالای فرهنگی، معنوی و اجتماعی دستخوش سلایق شود. اگر بپذیریم که عبادتگاه‌ها و اماکن دینی به انسان امروز کمک می‌کنند تا نقص­‌ها و نارسایی‌های زندگی مدرن و ماشینی را تعدیل کند و به جهان معنا بازگشتی داشته و خویشتن فرامادی خویش را باز بشناسد، باید برای بهره‌مندی هرچه بیشتر همه افراد از تمامی جنبه‌های مادی و معنوی این فضاها تلاش کنیم.

مشارکت و انتقال خواسته‌ها

نکته پایانی اینکه زنان، بسیاری از خواسته‌­ها و دغدغه‌­های خود برای استفاده بهتر از اماکن مذهبی را هیچ­گاه مطرح و منتقل نمی‌کنند. علی‌الخصوص درزنان نسل پیشین که گویی شرافت بُعد معنوی و ارادت به مکان و مکین چنان قدرتمند است که هرگونه اشکال از شیوه مدیریت، خطایی در جهت زایل کردن روحانیت مکان تلقی می‌شود. به نظر می‌رسد مشارکت زنان در انتقال خواسته‌ها و نیازهایشان برای استفاده بیشتر و بهتر از تجربه‌ای معنوی در ساختارهای دینی راهگشا باشد. کما اینکه تلاش و نیت ایجاد رفاه افراد در مسئولان این بخش‌ها نیز دیده می‌شود.​

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط