به گزارش متادخت، هر سلیقهای از یک مدل داستان استقبال میکند. ممکن است شما سبک رمان تاریخی را بپسندید و دوستتان سبک تخیلی، این دو سبک و یا هر سبک دیگری در کتابها مخاطبان خاص خود را دارد. سبک داستان واقعگرایانه در بیشتر اوقات مورد استقبال قرار میگیرد، زیرا خواننده به راحتی میتواند خود را به جای شخصیتهای رمانی که میخواند، قرار دهد. در این سبک شخصیتها به شدت به آدمهای اطراف شبیه هستند و خواننده گویی زندگی خودش و اطرافیانش را زندگی میکند.
“رُجا، لیلا و شبانه” نام سه زن در کنار هم، سه دوست صمیمی در دانشگاه است که تفاوتهای شخصیتی آنها، هر کدام را منحصر به فرد کرده بود. رُجا دختری که قصد مهاجرت به فرانسه را دارد، لیلا که هنوز درگیر زندگی از دست رفته خویش است و شبانه دختری با اعتماد به نفس پایین که میخواهد همه را به آرزوهایشان برساند… شخصیتهایی که نمیتوانید از سرگذشت آنها به راحتی بگذرید.
«نمیخواهم برگردم اهواز. آدم که راه رفته را بر نمیگردد. همان سه چهار روزی که آن جا بودم فهمیدم نمیتوانم بمانم. اهواز گرم است. هُرم گرما از زمین بلند میشود و روی سینهی آدم هوار میشود. چقدر عصر بروی جادهی ساحلی و برگردی بشود بیست دقیقه؟ چقدر زیر باد کولر که بوی خاک میدهد مجله بخوانی؟ چقدر عصرها بروی بازار کیان با زنهای عرب سر رطب و ماهی زبیدی چانه بزنی و بخندی؟…» خواندن بخشهای کوتاهی از کتاب نشانگر قلم توانای نویسنده است که خواننده را به دنبال کردن قصه ترغیب میکند.
“پاییز فصل آخر سال است” روایتی است جذاب از زندگی سه زن جوان، که هدفش نمایش مسائل و مشکلات زنان ایرانی است. نویسنده جوان این کتاب “نسیم مرعشی” است که به واسطه همین کتاب توانست عنوان رمان برتر جایزه “جلال آل احمد” را درسال 94 به دست بیاورد.
نام کتاب: پاییز فصل آخر سال است
نویسنده: نسیم مرعشی