به گزارش متادخت، چراغها را روشن میکنم. همه جا تمیز و مرتب است. صدایش میکنم ولی جوابی نمیشنوم. همیشه وقتی جایی میرفت خبر میداد. روی اُپن آشپزخانه کتابی خودنمایی میکند. جلوتر میروم، نامهای روی کتاب است. دست خط خودش است. نامه را باز میکنم و با چشمانم شروع به خواندن میکنم.
«سلام، میدونم که از این که بیخبر رفتم تعجب میکنی، ولی دیگه وقتش بود. جلوی هر اشتباهی رو باید هر جایی که میشه گرفت. موندن من هم اشتباه بود، اشتباهی که شاید تاوانش رو خیلی وقته دارم پس میدم. همین الان که این نامه رو برات مینویسم هفت سال و دوم ماه و بیست روز که عاشقت شدم. هفت سال تمام به خودم دروغ گفتم که تو هم عاشق منی، ولی نبودی. هفت سال زمان کمی نیست! کمکم فرسوده شدم. این همه دروغی که به خودم میگفتم روانم رو آزار داد. من میخوام اعتراف کنم. من در رفتارم اشتباه کردم ولی حالا دلم میخواد همه چیز تغییر بدم. میخوام اشتباهاتم جبران کنم. من میخوام که دنیام تغییر بدم.»
نامه را روی اُپن میگذارم و کتاب را بر میدارم و روی اولین مبل مینشینم.
«اشتباهات یک زن» چند صفحه را ورق میزنم. احساس خوبی ندارم راست میگفت خیلی وقت بود که بودنش برایم عادی شده بود. اما نمیخواستم …. نمیدانم شاید هم با رفتارم نشان دادم که میخواهم برود و حالا او رفته بود، سکوت خانه آزارم میدهد. بلند میشوم چند قدم راه می روم، به قاب عکس عروسیمان خیره میشوم. دوباره به کتاب نگاه میکنم، آن را برمیدارم و فهرست را مرور میکنم، عنوان بخش آخر کتاب توجهام را جلب میکند «رها کنید تا بتوانید نفس بکشید» پس او رفته بود تا نفس بکشد….
اگر جزو زنانی هستید که به این نتیجه رسیدهاید که در رابطهی خود اشتباه کردهاید و آمادگی پذیرفتن اشتباهات خود را دارید خواندن این کتاب را در برنامههای خود قراردهید.
اشتباهات یک زن
نویسنده: ام.سوسا