به گزارش متادخت، داستان کریستین به سالهای دور باز میگردد به سال 1364 میلادی. پدر کریستین پزشک دربار فرانسه بود. او تصمیم گرفت بر خلاف جریان حاکم بر جامعهاش زمینه تحصیل علم را برای دخترش فراهم کند. کریستین مثل بسیاری از زنان هم دوره خود در سنین پایین ازدواج کرد اما بخت همچنان با او یار بود و همسرش با کسب علم و دانش مخالفتی نداشت. سالها گذشت و همسر کریستین از دنیا رفت و او مجبور شد برای تأمین مخارج زندگیاش کار کند. او اولین زنی بود که از راه نویسندگی امرار معاش کرد. مشهورترین کتاب کریستین شهر بانوان نام دارد و نخستین کتابی است که در باب دفاع از حقوق زنان نوشته شده است. البته این کار برای کریستین راحت نبود او در عصری زندگی میکرد که زنان از عادیترین حقوق خود محروم بودند و ملاحظات سختگیرانهای بر جامعه حاکم بود. این باعث شد که کریستین دست به عصا عمل کند. کتاب شهر زنان کریستین دوپیزان قالبی داستانی دارد و آرمان شهری را برای زنان نیکسرشت به تصویر میکشد که آرزویش را داشتند. خواندن این کتاب میتواند تصویری از وضعیت زنان را درآن سالها در مقابل دیدگان خواننده قرار دهد.
«بانو، خوب به یاد میآورم که شما پیش از این به من چه گفتید، درباره این که چگونه بسیاری از مردان به اخلاق و رفتار زنان حمله کردهاند و این هجوم خود را ادامه میدهند، این که طلا هر قدر که بیشتر در کوره داغ گداخته شود همان قدر هم پالودهتر و خالصتر میشود و این خود بدین معنی است که هر قدر زنان مورد تهاجمهای کاملا اشتباه مردان قرار بگیرند، شایستگی آنان برای شکوه و جلال هر چه بیشتر فزونی مییابد…»
این پارگراف کوتاه بخشی از کتاب شهر زنان است که میتواند شما را بیشتر با سبک نوشتاری نویسنده آشنا سازد.
نام کتاب: شهر بانوان
نویسنده: کریستین دوپیزان