به گزارش متادخت، دوستتان لبخند شیطانی میزند و بعد میگوید: «من که از اول گفتم ازدواج کردن کار درستی نیست، همه مردها سر تا پا یک کرباسن. سوسنو دیدی آخرشم مجبور شد طلاق بگیره. اون که خوبه باز تونست طلاق بگیره، دخترخاله بیچاره منو یادت رفت؟ الان چند ساله که داره راهروهای دادگاه رو متر میکنه، مگه تونست طلاق بگیره؟ نه نتونست. به نظرم ازدواج کردن اشتباه بزرگیه! جلوی اشتباه رو هر جا بگیری منفعته. تو هم انقدر فکر و خیال نکن، یه چیزی میشه دیگه. بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. تهش طلاق میگیری برمیگردی خونه بابات»
دلتان خالی میشود، اگر دوستتان درست گفته باشد و شما گرفتار یک شیطان دیو سیرت شده باشید چه؟ اگر سرانجام زندگی شما مانند سوسن شود چه؟ اگرهاست که به مغز شما هجوم میآورد. این اگرها روحتان را سوهان میکشد. حس میکنید مغزتان در حال انفجار است.
شب میشود و دائما با خودتان تکرار میکنید آیا مردها همه سر تا پا یک کرباس هستند؟ باید فکری اساسیتر کنید. بلند میشوید، نگاهی به کتابهای کتابخانهتان میکنید. کتابی توجهتان را جلب میکند؛ «قدرت زن» روی جلد کتاب نوشته شده است: «زندگی خود و همسرتان را دگرگون کنید.» با خود میاندیشید شاید بتوان کاری کرد. روی کاناپه مینشینید و شروع به خواندن میکنید. خواندن هر صفحه شما را ترغیب میکند که ادامه دهید، شاید چیزهایی که میدانستید تمام چیزی نبوده که به آن احتیاج داشتید.
شما حس میکنید یک سفر شگفتانگیز را آغاز کردهاید. این کتاب نمیخواهد به شما آموزش دهد تا هر روز با دسته گل به استقبال همسرتان بروید بلکه میخواهد تغییراتی موثر در رابطه شما ایجاد کند. با خودتان تکرار میکنید وقت آن است که قدرت خود را بشناسید. شما قدرتمند هستید و فقط نیاز دارید که از آن آگاه شوید. شاید این شناخت بتواند خیلی چیزها را برای شما و همسرتان تغییر دهد.
قدرت زن
نوشته: دکتر لارا شلسینگر