به گزارش متادخت، در سنت ایرانی اسلامی، معلمی شغل نیست، بلکه پیشهای است که با زندگی معلم درهمآمیخته است، به همین دلیل زنان و مردان معلم، مجالس درس را بعضاً در خانه خود برگزار میکردند و نهتنها مکان زندگی و محل درس و تحصیل را از یکدیگر جدا نمیدانستند، بلکه حتی خانه را به دانشگاه تبدیل میکردند.
بانو «زینتالسادات علویه همایونی» معروف به بانو همایونی، یکی از اولین زنانی بود که مجلس درس دینی را در خانه خود برگزار کرد و بعدها اولین حوزه علمیه زنان را مدیریت و تمشیت کرد. این بانوی فقیه و مجتهده از نزدیکترین شاگردان سیده نصرتبیگم امین معروف به بانو امین بوده است.
همپای تجربههای استاد
زینت سادات قلمکاریان، یکی از مدرسین مکتب فاطمه و از شاگردان بانو علویه همایونی است که به ایسنا میگوید: زینتالسادات علویه همایونی شاگرد حاجخانم نصرت امین بود. خانم همایونی میگفتند که از ابتدا به فراگیری علم علاقهمند بودند و خانواده ایشان نیز خانوادهای اهل علم و فرهنگی بود، اما به دلیل اینکه دختران در آن زمان به سهولت امکان تحصیل را نداشتند مادرشان ایشان را در سن ۱۶ سالگی برای تلمذ خدمت خانم امین بردند. علویه همایونی میگفت بااینکه دختر بهروزی بوده و زیاد اهل مسائل مذهبی و دینی نبوده است، اما در همان سن کم در اولین دیدار و همکلام شدن با خانم امین، تحت تأثیر قرارگرفته و از آن موقع تا زمانی که خانم امین زنده بودند در خدمت خانم امین کسب معرفت و شاگردی کرده و به این شاگردی هم افتخار میکردند.
او در مورد روند آشنایی بانو علویه همایونی با دروس حوزوی بیان میکند: خانم همایونی بهمرور به درسهای حوزوی علاقهمند شدند و به علت اینکه حوزههای علمیه خواهران وجود نداشت، خودشان در منزلشان اساتید آقا را دعوت میکردند و یا برای کسب علم به منزل اساتید حوزویِ آقا میرفتند. همسر ایشان که از بازاریان بودند و با آقایان علما و مدرسین ارتباط داشتند آنها را برای تدریس به خانم همایونی دعوت میکردند. در آن دوران هر خانمی میخواست درسهای حوزوی را فرابگیرد باید در محضر آقایان کسب علم میکرد. ما هم به همین منوال درس دین خواندیم و بعد در اولین حوزه علمیه خواهران که خانم همایونی مبدع و مدیر آن بودند شروع به تدریس کردیم. البته خانم همایونی علیرغم عمل به وظایفشان در خانه، به کسب علم نیز میپرداختند. ایشان روزهای متمادی و مرتب خدمت خانم امین میرسیدند و از محضر ایشان بهره میبردند و شاگرد خاص ایشان بودند و اهداف ایشان را پیاده میکردند. بعدازاینکه حضور در مدارس و دبیرستانها برای دختران محجبه و مذهبی مشکل شد، خانم علویه همایونی پیشنهاد تأسیس مکتب فاطمه را با حاجخانم امین مطرح کردند.
این مدرس علوم دینی با اشاره به مجلس درس خانگی زندهیاد زینتالسادات علویه همایونی، ادامه میدهد: ما مدرسان مکتب فاطمه نیز بخشی از تحصیلات خود را نزد خانم همایونی و در منزل ایشان گذراندیم. ایشان در منزل، منطق و حکمت تدریس میکردند. منزل شخصی ایشان، هم دانشگاه، هم مدرسه، هم مرکز مشاوره و هم مرکز حدیث بود. بهغیر از جلسات تفسیر و حدیث، اساتید دانشگاه را به خانه دعوت میکردند تا درسهایی از ادبیات فارسی را تدریس کنند. ما در این جلسات، سعدی خوانی و حافظ خوانی و کلیله و دمنه و منطقالطیر عطار را آموختیم. در منزل معمولی خودشان زمینه را فراهم میکردند که شاگردان انواع معارف را بیاموزند و بههیچوجه هزینهای برای این کار دریافت نمیکردند و حتی با هزینه شخصی از محصلان پذیرایی میکردند. در جلسات عمومی برای خانمها هم اجازه نمیدادند کسی بهاندازه یک جعبه گز یا شیرینی برای پذیرایی هزینه کند و بااینکه بضاعت فراوانی نداشتند و ثروتمند نبودند، اما دوست نداشتند کسی هزینه کند.
قلمکاریان در خصوص سوابق معلمی علویه همایونی بیان میکند: خانم همایونی پیش از تأسیس مکتب فاطمه در مدرسه جعفری که متعلق به آقای فیروزیان بود مدیریت و معاونت داشتند؛ البته کلاسهای اخلاقی نیز برگزار میکردند.
او روند تأسیس مکتب فاطمه، اولین حوزه علمیه خواهران را تشریح میکند و میافزاید: تأسیس مدارس مذهبی در آن دوران کار سادهای نبود، به همین دلیل خانم همایونی به استادشان خانم امین پیشنهاد کردند که برای تحصیل زنان متدین که از امکانات آموزشی در بستر آن زمان محروم بودند مدرسه علمیه تأسیس کنند و زنان مذهبی را به کسب علم تشویق کنند. خانم امین با حکم اجتهادی که داشتند توانستند از اداره فرهنگ آن زمان مجوز تأسیس مکتب فاطمه را دریافت کنند. علویه همایونی ۳۰ سال مدیریت مکتب فاطمه را به عهده داشتند و زمینه کار و تحصیل طلاب را نیز فراهم کرده و خیلی خالص و مخلص و مادرانه و بدون دریافت کوچکترین وجهی مدیریت میکردند. بعد از ۳۰ سال نیز و با وجوداینکه مدیریت مکتب را واگذار کردند باز به فعالیت در منزل ادامه دادند. جلساتی تدریس تفسیر و حدیث را در منزل خود دایر میکردند و به مطالعه و پژوهش میپرداختند که درنتیجه آن کتاب «زن محضر خلاقیت الله» را تدوین کردند و چندین اثر دیگر ازجمله ترجمه کتاب ملاصدرا و کتابی در باب ولایت را از خود بهجا گذاشتند.
این مدرس حوزوی در خصوص اخلاق معلمی زندهیاد علویه همایونی میگوید: ایشان غیرازاینکه مدیر و معلم اخلاق بودند، با دیگر معلمان و شاگردان برخورد مادرانه داشتند، بهطوریکه هیچکس فکر نمیکرد که با یک مدیر مواجه است. برای حلوفصل مشکلات شخصیِ همه تلاش میکردند و حتی شاگردان و دانشجویان را به خانه خود یا مکتب دعوت میکردند و سفره میانداختند و پذیرایی میکردند. ایشان فقط معلم و مدیری برای تعلیم دیگران نبودند، بلکه امورات افراد را هم اصلاح میکردند و مشاوره میدادند. مرتب تا اواخر زندگی خود به مشاوره دادن و ارتباط با عموم مردم مشغول بودند. به مردم و مراجعان در خصوص شخصیترین مسائلشان مشورت میدادند و کسی که از خانم همایونی مشورت میگرفت واقعاً احساس سبکی میکرد و خوشحال از نزد ایشان برمیگشت. معلمی برای ایشان با زیست روزمرهشان گرهخورده بود و فقط یک شغل نبود؛ البته قاطعیت خاصی هم داشتند.
قلمکاریان در ادامه خاطرنشان میکند: مکتب فاطمه اولین مکتب مادر و خیلی عمیق و علمی بود، بعدها مکاتب دیگری با الگوگیری از این مکتب تأسیس شدند اما به تعمق مکتب فاطمه نبودند. خروجیها و فارغالتحصیلان این مکتب، شخصیتهای علمی و تأثیرگذاری شدهاند. خانم همایونی درعینحال که بر مسائل درسی خیلی سختگیر بودند، تأکید میکردند که نباید درس مانع ازدواج و تشکیل خانواده دختران شود و خواهران را به ازدواج و فرزندآوری و تحصیل تشویق میکردند.
او مکتب فاطمه را برترین حوزه علمیه خواهران تا سالها پس از تأسیس آن دانسته و اضافه میکند: حوزهها در آن دوران مستقل بودند و مکتب فاطمه نیز یک حوزه مادر بود. مؤسس آن اولین بانوی مجتهده، خانم امین و مدیرش علویه همایونی بودند. این حوزه بر دیگر حوزههای خواهران برتری داشت، حتی حوزههای علمیه قم از این حوزه الهام گرفتند. بعد از واگذاری مدیریت مدرسه به آقایان وجه ابداعی و عرفانی خود را از دست داد. خانم همایونی سعی میکردند از بهترین معلمان برای تدریس دعوت کنند. در برنامه درسی مکتب فاطمه ادبیات فارسی و سعدیخوانی و کتب اخلاقی غیره همچنان لحاظ شده بود. از آغاز سه زبان انگلیسی، عربی و فارسی از درسهایی بود که در مکتب تدریس میشد.
همایونی در نگاه دانشآموختگان
مرضیه شکوهنده نیز یکی از دانشآموختگان مکتب فاطمه است که در گفتوگو با ایسنا بیان میکند: خانم همایونی شخصیت قاطعی داشتند و روی درسخواندن شاگردان بهشدت حساسیت داشتند، مدیر سختگیری بودند و روی موارد انضباطی تأکید داشتند؛ به همین دلیل من در دوران تحصیل رابطه مستقیمی با ایشان برقرار نکرده بودم. حتی یکبار به دلیلی که در خاطرم نمانده با من دعوا کردند. من سالهای طولانی بعدازاینکه از مکتب فاطمه رفتم و جنگ تمامشده بود حدود سالهای ۱۳۸۰ در کتابخانه امیرالمؤمنین، مجدداً خانم همایونی را ملاقات کردم و ایشان من را شناختند و گفتند که خیلی دنبال من گشتند و کنجکاو بودند بفهمند که سرنوشت من چه شده و الآن کجا هستم. وقتی این مطلب را از ایشان شنیدم درحالیکه حتی توقع نداشتم من را به خاطر بیاورند، متوجه شدم که واقعاً حواسشان به همه شاگردان مکتب بوده است.
او ادامه میدهد: وقتی در شرایط اوج اختناق سیاسی، حزب رستاخیز تشکیل شد و اعلام کردند که همه باید در این حزب ثبتنام کنند، من اعلامیهای را در این خصوص رونویسی کردم و صبح زود پیش از اینکه کسی به مکتب بیاید آن را بر روی دیوار مکتب نصب کردم. وقتی حاجخانم اعلامیه را دیده بودند کل بچهها را بهصف کردند و گفتند کسی نباید اینجا فعالیت سیاسی داشته باشد. ما اینجا میخواهیم در یک فضای امن درس بخوانیم و هرکس این اعلامیه را تدارک دیده خودش را معرفی کند. ایشان همانجا همه را از فعالیت سیاسی در مکتب منع کردند.
به گزارش ایسنا، مکتب فاطمه(س) زمینهساز فعالیت اجتماعی و سیاسی زنان مذهبی شده است و برخی از اساتید و دانشآموختگان آن در مبارزات سیاسی پیش و پس از انقلاب شرکت داشتهاند، ازجمله شهیده بتول عسگری را میتوان نام برد که از پایهگذاران اولین واحد خواهران سپاه پاسداران بود، همچنین مهرشاد شبابی، محصل مکتب فاطمه(س) نمونهای دیگر از زنانی است که در جریان انقلاب و بعدازآن فعالیت سیاسی داشت و حتی در کردستان و کرمان در بحبوحه فعالیت گروههای تجزیهطلب به مبارزه علیه آنان پرداخت.