متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عروس رفته

همه چیز به خوبی پیش می‌رفت که سیما خودش را رساند، با آمدن او مجلس به ولوله افتاد حالا همه چیز فرق می‌کرد.

به گزارش متادخت، عاقد برای بار سوم پرسید: وکیلم؟

حنانه کمی صبر کرد و بعد در حالی که خجالت باعث می­‌شد تُن صدایش آرام­‌تر به نظر برسد، سر به زیر انداخت و گفت: با اجازه پدر و مادرم و همه بزرگتر­ها بله. صدای هلهله محضر را پر کرد. مادر عروس روی دخترش را بوسید و به دامادش تبریک گفت. سیروس خوشحال بود. لبخند تمام صورتش را پر کرد. همانطور که در حال خوش و بش با مهمان‌ها بود زیر چشمی به تازه عروس­ش نگاه می­‌کرد. چقدر دروغ و دَونگ سر هم کرد تا توانست حنانه و پدر و مادرش را راضی به این وصلت کند. حنانه مشتری مغازه‌­اش بود. از همان روز که او را دید یک دل نه، صد دل عاشقش شد.

همه چیز خوب پیش می‌رفت که ناگهان در باز شد و زنی با سبد گل بزرگی وارد شد، نگاهی چرخاند و تا سیروس را دید لبخند زد و بلند تبریک گفت. سیروس شوک‌زده فقط نظاره‌گر ورود سیما بود. سیما جلوتر آمد، سبد گل را به سمت سیروس گرفت و بعد در حالی که به حنانه نگاه می­‌کرد گفت: خوش سلیقه­‌ام هستی. به سمت حنانه رفت صورتش را بوسید و چیزی در گوشش گفت که رنگ از چهره حنانه پرید. حنانه ناباورانه به سیروس نگاه کرد و پرسید: این چی داره میگه سیروس؟ سیروس دست و پایش را جمع کرد و گفت: صبر کن برات توضیح می­دم.

فضا به شدت ملتهب شده بود. پدر حنانه جلوتر آمد و از سیما پرسید: خانوم چی گفتی به دخترم؟ شما کی هستی؟ سیما خنده‌­ای عصبی کرد و گفت: ِاوا من زنشم دیگه، بهتون نگفته بود؟ خیلی دلخور شدم که دعوتم نکردید. اما ایرادی نداره خودمو به موقع رسوندم. نمیشه که من تو عروسی شوهرم نباشم. حنانه جیغ کوتاهی کشید و از حال رفت…

پیوست

ماده 6 قانون ازدواج: هر مردی مکلف است در موقع ازدواج به زن و عاقد صریحا اطلاع دهد که زن دیگری دارد یا نه، این نکته در قباله مزاوجت قید می­‌شود.

مردی که در موقع ازدواج بر خلاف واقع خود را بی‌زن قلمداد کرده و از این حیث زن را فریب دهد به مجازات فوق(شش ماه تا دو سال حبس تأدیبی) محکوم می‌­شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط