به گزارش متادخت، اغلب مواضعی که درباره موضوعات مختلف به نام میهن پرستی میگیرند، بیش از آنکه برگرفته از احساسات مردم دوستیشان باشد، در جهت منافع مادیشان است. بررسی رفتار برخی «سلبریتیها» در وقایع اخیر نشان میدهد برخلاف ادعایشان، مواضع و نظراتی که در حوزههای مختلف اتخاذ میکنند، بیش از آنکه از روی میهن دوستی و دغدغه مندی برای مردم باشد، در جهت مخالفت با سیستم حاکمیتی و قوانین کشور است.
سلبریتیهایی که برای کوچکترین حوادث در غرب در شبکه های مجازی اعلامیه صادر کرده و اشک میریزند، و یا از اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد برای جلب توجه دولتهای غربی استفاده میکنند، نوبت به ملت ایران و مسلمانان که میرسد، سکوت پیشه میکنند. حتی مواضعی هم که در رابطه با حوادث و اتفاقات داخل کشور اتخاذ میکنند، بوی غرب پرستی شان بلند است. جالبتر اینکه برخی از همین افراد قانون شکن، در جشنوارههای بین المللی فیلم که مورد توجه همه دنیا است یکبار هم از تحریمهای آمریکا و دیگر کشورها نگفتهاند و نپرسیدند چرا دارو را تحریم کردید؟ چرا در طول این چند سال مردم ما را در تنگنا و سختی گذاشتید؟ چرا اینقدر علیه ایران جوسازی میکنید؟ و هزاران چرای دیگر! در همین راستا و برای بررسی رفتار و کنش سلبریتیها، مواجهه حاکمیت با این پدیده و رفتار شناسی این قشر، با سید کمیل حسینی پژوهشگر و جامعه شناس گفتوگو کردیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
آقای دکتر، به عنوان اولین سوال رفتار سلبریتیها را از نظر جامعه شناسی چگونه باید تحلیل کرد؟
میتوان سلبریتیها را از چند وجه دید، ابتدا کنش سلبریتی در ساحت خرد را بررسی کنیم و ببینیم سلبریتی بر اساس چه نظامی تصمیم میگیرد، اگر این ساز و کار را بشناسیم راحتتر میتوانیم رفتار سلبریتیها را تحلیل کنیم. اولین وجه خرد، سلبریتی نسبت به خود چه کنشی باید داشته باشد، یعنی آنچه من انجام میدهم با خود «من» همخوانی دارد، این وجه از آن جهت مهم است که یکی از وجوه قدرت سلبریتی در برابر یک هنرمند کنشش برآمده از خودش باشد. یعنی به قول معروف به مَثل هرآنچه از دل برآید بر دل بنشیند عمل کند، بعضی از وجوه قدرت برخی از سلبریتیها این است که نمایش بازی نمیکنند و این امتیاز را دارند که خودشان هستند. افرادی که آنچه از درونشان میجوشد را به نمایش میگذارند مزیت رقابتی بیشتری نسبت به بقیه دارند.
حوزه دیگر، نوع کنش سلبریتی در رابطه با همگنان و رقیبان خود است، یعنی یک بازیگر در بستر بازیگران و واکنشهای آنها چه برخوردی دارد تا مشخص شود که این سلبریتی چه رفتارهایی را از همنوعان خود وام گرفته است.
دسته سوم نوع رابطه سلبریتی با خانواده و دوستان خود است و در جامعه ما که موضوع تعلق خانواده مهم است اهمیت دارد، بر این اساس باید بدانیم سلبریتی چه نظامهایی را رعایت کند تا بتواند کنش بهتری داشته باشد. چرا مثلا فلان خوانندهای که از ایران خارج شده است ناگهان با چهره و رفتار جدید ظاهر میشود؟ این رفتار نشان میدهد که وی نظام خانواده را کنار گذاشته است.
با سلبریتیهای مشهوری مواجهیم که محبوب نیستند
مواجهه سلبریتی با جامعه را چگونه تحلیل میکنید؟ آیا صرفا سلبریتی به معنی محبوبیت است؟
مواجهه سلبریتی با مردم نیز بسیار مهم است، اینکه سلبریتی چه رفتاری با مردم دارد و چه رفتاری را از مردم پنهان میکند، به طور مثال واکنش سلبریتی نسبت به موضوعی مثل آبادان باید طوری باشد که مردم از آن خوششان میاید و اگر فهم وی عمیقتر از مردم باشد رفتاری را بازی میکند که محبوب مردم باشد. در مواقعی با سلبریتیهای مشهوری مواجه هستیم که محبوب نیستند به دلیل اینکه کنشهای آنها الزاما متوجه نقطه مورد توجه جامعه و مورد انتظار جامعه نبوده است. در این فرایند موضوع دیده شدن بسیار مهم است.
نقش حاکمیت در مدیریت شخصیتی سلبریتی
در فرآیند بعدی رابطه سلبریتی با حاکمیت مهم است، بستر جامعه ما طوری است که سالها با پول نفت زندگی کرده و اغلب فیلمهای ساخته شده سهمی از بودجه را دولت دریافت میکنند و فضاهای سینماها نیز وابسته به حاکمیت هستند و حتی صدا و سیما به عنوان بزرگترین رسانه ایران وابسته به حاکمیت است از همین رو اینکه سلبریتی بتواند رفتار خود را با حاکمیت تنظیم کند حائز اهمیت است و این پارادوکسی است که ایجاد میشود.
اگر رفتار خلافی کند ممکن است فرصتهای زیادی را از دست بدهد، لذا هنر برخی سلبریتیها اینجا نمایان میشود که چگونه رفتار کند که بتواند فضای کف جامعه را روی بازی بیاورد و موجودیت خود را در فضای حاکمیت حفظ کند. آخرین دسته لابیهای قدرت و ثروت است که درحال ساختن سلبریتی یا حمایت از آنها است، لذا برخی از فیلمهایی که علیالظاهر با حاکمیت کنش مستقیمی ندارند توسط لابی قدرت حمایت میشوند تا هزینه سلبریتی و فیلم تامین شود.
چرا اغلب سلبریتیهای فعال در فضای مجازی به دنبال حاشیهسازی هستند؟ شما رفتار این افراد را چگونه ارزیابی میکنید؟
حاشیههای پررنگتر از متن
بهبیاندیگر غیر از خود هنر (متن)، حال خود این سلبریتیها و زندگی فردی و اجتماعی آنها که فرصت بیشتری برای بروز یافته بود (حاشیه)، میتوانست مورداستفاده صاحبان قدرت، سوداگران و… قرار گیرد، تا با استفاده از آن، شمار فیلمها و نشریات خود را بالا ببرند، رفتارها و تفکرات موردنظر خود را به مردم تحمیل کنند، کالای خود را بفروشند، ثروت و شهرت به دست آورند، مردم را سرگرم کنند و بهبیاندیگر هم قدرت یابند و هم قدرت خود را اعمال کنند.
لذا بهغیراز متن که خود هنر بود حاشیه آن نیز اهمیت یافت و این اهمیت حاشیه گاهی از خود متن نیز پیشی گرفت برای مثال دیگر لازم نبود تا یک بازیگر هنرمند باشد تا سلبریتی و چهره شود بلکه چهره شدن او کافی بود تا در فیلمی مورداستفاده قرار گیرد و ابزاری شود برای فروش بیشتر. لازم نبود تا یک هنرمند باتجربهتر یا فنیتر و عالمتر در کار خود باشد تا جایگاهی بالاتر در این فضای چهرگی به دست آورد، بلکه یک جوان بدون دانش یا تجربه با استفاده از حواشی میتوانست به جایگاه بالاتری دست یابد. یا اینکه خود حاشیه پول سازتر از متن میگردد. لذا ما شاهد آن هستیم که حواشی پررنگتر از متن شده است و مدیریت حواشی از رفتارهای مربوط به متن برای رسیدن به وضعیت بالاتر در این طبقه چهرهها، بسیار مهمتر و سرنوشتسازتر است.
هزینهسازی سلبریتی برای جامعه
چرا سلبریتیها اینقدر مهم شدند؟ و چرا برخی از این افراد از جنسیت و محتوای اروتیک برای دیده شدن استفاده میکنند؟
برای تحلیل این فضا نظام نظری مطرح میشود که از آن به نام جامعه جنسیشده نام میبریم. نظام جدید نظام لیبرال سرمایه داری است، این نظام محور اصلیاش اقتصاد است و بقیه سیستمهای کلانی فرهنگی و اجتماعی باید هسته مرکزی را ساپورت کنند یعنی نظام اجتماعی باید مقوم نظام اقتصادی باشد و حتی نظام علمی نیز پشتیبان نظام اقتصادی باشد و علمی تولید شود که باعث تولید پول شود و سرمایه در این نظام حرف اول را میزند.
در نظام سرمایهداری تولید ثروت اهمیت پیدا میکند و تولید ثروت با نیازهای بشر ارتباط برقرار میکند، از بین این نیازها نیاز جنسی بیشتر میتواند با سرمایهگذاری عجین شود و بیشتر از خوراک و پوشاک میتواند پول تولید کند. به طور مثال در یک فیلم اگر یک خانم غذا بخورد اهمیتی ندارد اما اگر اندام برهنه یک زن در فیلم نمایش داده شود برای مخاطب جذابیت ایجاد میشود.
غریزه جنسی راه کسب درآمد!
برخی از فروشگاهها حتی برای فروش محصولات از این غریزه استفاده میکنند یا یک شرکت با استخدام منشی زن با آرایش و لباسهای نامناسب تلاش میکند از غریزه جنسی برای کسب درآمد استفاده کند. غریزه جنسی امکان انتقال از طریق تخیل دارد اما سایر نیازهای دیگر این گونه نیستند. افراد با خوردن آب و غذا این مواد غذایی را استفاده کردند اما میلیونها انسان میتوانند از مشاهده فیلمهای جنسی لذت ببرند لذا غریزه جنسی این ظرفیت را دارد که از آن درآمدزایی کلان داشت.
رسانه، غریزه جنسی و سرمایه مثلثی ایجاد میکنند که میتواند همافزایی کنند و غریزه جنسی را مهم جلوه دهند، لذا انقلابهای جنسی هم همواره با رسانه همراه هستند. اولین انقلاب جنسی از لحاظ تاریخی با ظهور هالیوود است. دومین انقلاب جنسی همزمان با تلویزیون کابلی و رسانههای کاغذی است و انقلاب جنسی که بزرگترین انقلاب جنسی است با اینترنت رقم میخورد و دایره تاثیر آن گسترده است. غریزه جنسی در این انقلاب غلبه پیدا میکند و به جامعه شکل میدهد. لذا سلبریتیها هم از این موضوع برای جلب توجه استفاده میکنند.
سلبریتیها در جوامع جدید چقدر قدرت دارند؟ سلبریتی از چه ابزارهایی برای دیده شدن استفاده میکنند؟
دو مفهوم در جامعه خیلی موثر هستند، مفهوم اول موفقیت و مفهوم دوم قدرت. موفقیت دو وجه درونی دارد اول اینکه من چقدر موفق هستم و دوم دیگران چقدر من را موفق میدانند؟ اما قدرت دارای وجه بیرونی است که نشان دهنده اعمال اختیار فرد بر دیگران است. این دو مولفه در جوامع مختلف به شکل مختلف تعبیر میشوند. در جامعه لیبرال سرمایهداری، موفقیت و قدرت بر اساس پول تعیین میشود و از همین رو سلبریتیها برای نشان دادن موفقیت خود میزان مصرف خود را نشان میدهند.
در جامعه جنسی شده لایه پنهانی رخ میدهد، در این جامعه کسی ثروتمندتر یا به تعبیری قدرتمندتر و موفق تر است که که بیشتر ببیند و بیشتر دیده شود. در جامعه جنسی شده پول اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم این است که فرد چقدر میتواند ببیند و چقدر دیده شود. این دو مولفه ساحت قدرت و موفقیت را میسازد بعضا در جامعه سلبریتیهایی را میبینیم که درآمدی ندارند ولی همین که دیده میشوند برایشان کفایت میکند.
سرمایهداران قدرتمند الگو نیستند
در این جامعه سرمایهداران قدرتمند و الگو نیستند، افرادی الگو هستند دیده میشوند لذا در تمدن جدید قدرتمندترین طبقه سلبریتیها هستند به دلیل اینکه بیشترین مولفه قدرت یعنی دیده شدن را دارند به همین دلیل است که سلبریتی در جامعه مهم است. البته که دیده شدن تبدیل به قدرت سیاسی یا ثروت میشود همانطور که یک سلبریتی میتواند رئیس جمهور شود. الگوی جامعه در این فرآیند تغییر میکند و افراد خودشان را با دیگران مقایسه میکنند که چقدر موفق هستند، افراد خودشان را با سلبریتیها مقایسه میکنند و به دنبال دیده شدن میروند.
ممکن است این افراد برای دیده شدن هر رفتار زنندهای انجام دهند، ممکن است با برهنگی و استفاده از الفاظ رکیک به دنبال دیده شدن باشند یا حتی زندگی خود را زیر سوال ببرند به دلیل اینکه آنها به دنبال دیده شدن هستند.
در نظامی که رسانه نقش بازی میکند و صاحبان رسانه سلبریتیها هستند گروههای مرجع تغییر میکنند، سلبریتیها در انتخابات نقش دارند و طبقهای که به دنبال رای دادن نبودند با اتکا به الگوهای جدید رای میدهند و نتیجه این اتفاق که علمی و کارشناسی نیست رقم خوردن اتفاقات ناگوارتر است.
آیا سلبریتیها الگوهای مناسبی در جامعه هستند؟ چرا این افراد تلاش میکنند مصرف گرایی در جامعه را رواج دهند؟
در الگوها اثر این اتفاقات بدتر است، در تربیت اسلامی آنچه مهم است الگوها هستند و قسمت زیادی از تربیت اسلامی به صورت داستان است تا مردم الگو بگیرند اما در نظام جدید الگوها تغییر کردهاند و به سمت ناگوار پیش میرود.
تمدن امروز تمدن مردانه است، تمدنهای پیشین زنانه بودند. یعنی چه؟ در تمدن زنانه تنوع طلبی مرد و تکثر خواهی او به نظام خانواده محدود میشود و در تمدن زنانه ساختار خانواده شکل میگیرد اما در نظام مردانه نظام بازار و تنوع طلبی و تکاثر مهم بود لذا در نظام زنانه مصرف و اوقات فراقت بسیار مهم میشود و نقش افرادی که به دنبال پر کردن اوقات فراقت هستند بسیار مهم هستند از همین رو برخی سلبریتیها با نمایش روزمرگی به دنبال دیده شدن و پر کردن اوقات فراغت هستند. چرا اینستاگرام مهم است؟ به دلیل اینکه بهترین وسیله دیده شدن است.
جوانان و اوقات فراغتشان را با مصرف گرایی پر میکنند
گذشتگان ما اوقات فراغت خود را با کار کردن پر میکردند، اما امروز جوانان و خانوادهها اوقات فراغتشان را با مصرف گرایی پر میکنند، در گذشته تولید اوقات فراغت را پر میکرد ولی امروز مصرف اوقات فراغت را پر میکند، لذا افراد و خصوصا زنان اوقات خود را با مصرف اینترنت و اینستاگرام پر میکنند و سلبریتی از این موضوع استفاده میکند.
سلبریتیها هویت دارند؟ میتوانند به جامعه هویت بدهند؟
سلبریتی هویت خاصی ندارد و هویت سلبریتی وابسته به مصرف گرایی است که توانسته از این فرصت استفاده کند، بسیاری از این افراد طبع هنری و مهارت و توانایی خاصی ندارد. وقتی سلبریتی هویت ندارد اینکه از او توقع داشته باشیم به جامعه هویت دهی کند خالی از قاعده است. در این فضا افرادی که تعلق کمتری به نظام فرهنگی خود دارند بیشتر فرصت بروز پیدا کردند و هویت خاصی نداشتند که بخواهند از آن دفاع کنند.
این موضوع در حال تغییر فضای فرهنگی است، برخی پیامهای سلبریتیها ناخودآگاه است. به طور مثال وقتی یک سلبریتی با حالت خاصی محصولی را تبلیغ میکند مخاطب به این موضوع فکر میکند که با تقلید این رفتار او هم دیده میشود.
نقش رسانههای تعاملی در هویتزدایی فرهنگی
رسانه در گذشته تک بعدی و یک طرفه بود، اما امروز این رسانه دو طرفه و تعاملی شده است و تحولات اینترنت حتی با سینما هم قابل مقایسه نیست، به طور مثال شما از مخاطب سوال میپرسید و مخاطب بلافاصله جواب میدهد و تعامل ایجاد میشود. اکنون رسانه همه جایی شده است و حتی در رخت خواب هم رسانه با ما است. این رسانه اکنون حریم خصوصی افراد را به نمایش میگذارد، هویتها را گنگ میکند، صحنهها تولید میشود و دیگر نیازی نیست شما موسیقی یا کارگردانی بلد باشید. انبوه تغییرات رسانه قدرت آن را چند برابر میکند و سلبریتی با یک دوربین موبایل کلیپ میسازد و پخش میکند.
آقای دکتر چرا سلبریتیها حتی برای دیده شدن به وطن خود پشت میکنند؟
برخی سلبریتیها به تعبیری بی وطن شدهاند و پایبند به چیزی نیستند، حتی شاخصی برای سنجش اخلاق خود ندارند لذا به گونهای رفتار میکنند که هرگونه تکثری را بپذیرند. این موضوع از پدیدههای نظام سرمایهداری است. در این فرایند شما اگر وطن خود را زیر سوال ببری و پول بگیری هم مشکلی ایجاد نخواهد شد! برخی سلبریتیها در قبال فرهنگ و وطن خود مسوولیت ندارند لذا بودن آنها در ایران یا یک کشور خارجی مهم نیست، برای آنها چنگال کشیدن به صورت فرهنگ و دین هم اهمیتی ندارد. برای همه پر واضح است که ایران تحت شدیدترین تحریمها قرار دارد اما سلبریتیها حتی نسبت به بیمارانی که به دلیل تحریم تحت فشار هستند مسوولیتی ندارد و زیست آنها اجازه فهم این موارد را به آنها نمیدهد.
اتفاق جدیدی که رخ داده، سلبریتیهای بی سواد هستند، حتی برخی بازیگران نام تعدادی از وزرای کشور، ادبیات تاریخی کشور، شاعران و فرهنگیان کشور را نمیشناسند اما در خصوص همه مسائل اظهار نظر میکنند. رفتار سلبریتی قالب اخلاق دینی و میهنی ندارد.
رفتار حاکمیت با سلبریتیها را در وقایع اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
حاکمیت در برابر سلبریتیها محکم ایستاد و نشان داد که اقدام خلاف قانون بی هزینه نیست، همه سلبریتیها بی وطن نیستند و بسیاری از آنها قانونمند هستند که حاکمیت باید از ظرفیت آنها استفاده کند. قوه قضاییه اعلام کرده است که افراد باید پاسخگوی سخنان خود باشند، این موضوع مثبت است و معتقدم سلبریتی که به دروغ اظهار نظر میکند باید پاسخگوی رفتار خود باشد.
نمیشود از هم از توبره خورد و هم از آخور! سلبریتی با مردم عادی فرق دارد اما از سویی معتقدم حاکمیت نباید در سطوح پایین با این افراد برخورد کند و در رسانهها اقدام به تمسخر این افراد کند بلکه شأن حاکمیت برخورد قانونی با این تخلف این افراد است و باید در برابر این افراد کنش حرفهای نشان دهد. مماشات نکردن قانون با افراد متخلف منجر به دلگرمی جامعه میشود اما معتقدم جایگاه قانون دهان به دهان گذاشتن با این افراد نیست!