به گزارش متادخت، اولین بار که پایم به هیئتشان باز شد، محرم ١۴٠٠ بود. روزهایی که ترس از کرونا، فعالیت اکثر هیئتها را کمرنگ و بعضی از آنها را تعطیل کرده بود، هیئت خادمین اهلبیت (ع) ایده روضههای خانگی را راه انداخته بود. همان روزها، رفاقت مجازی با یکی از خادمها من را به مراسمهایشان کشاند و نظم و مهربانی خادمها بیشتر و ایده یادآوری سنتهای فراموششده جذابیت این هیئت صمیمی را بیشتر کرده بود.
صفر تا صد برنامهها و فضاسازیهای حسینیه در این هیئت به عهده خانمها بود. خانمهایی که نُه سال پیش وقتی دختران جوان دانشجو بودند، هسته اولیه هیئت را شکل دادند و حالا صاحب زندگی و اغلب، صاحب فرزند هستند. اولین بار بود که استقلال زنان را برای برپایی یک هیئت آن هم در شهرستان خودمان یعنی «بجنورد» میدیدم!
سراغ هرکدامشان که میرفتم به طریقی و از روی تواضع، دیگری را معرفی میکردند. آخر سر، بعد از پایان یکی از مراسمها فرصت شد پای صحبتهای «مریم سادات افشینفر» بشینم. او دانشآموخته علوم حوزوی و استاد دانشگاه بود و البته یکی از همان اعضای هسته مرکزی هیئت که سخنرانی اغلب جلسات هفتگی را هم بر عهده داشت.
«مریم سادات» گوشهای از مراسم کنار دو دختر کوچکش نشسته بود و هر چند دقیقه یک بار سلام و احوالپرسیهای یکی از مهمانان روضه گفتگویمان را قطع میکرد. اما هربار با حوصله و احترام، دوباره صحبتهایش را از سر میگرفت.
او از شکلگیری هیئت گفت، از سختیها و دشواریهای مسیر و از نیازهایی که آنها را سوق داد تا یک هیئت را کاملاً زنانه هدایت کنند: «کادر اولیه هیئت، تابستان سال نود و سه شکل گرفت که اکثراً دختران جوان و از قشر دانشجو بودند… بعد از آن خانمها کم کم همسردار و بچهدار شدند و کادر یککمی عمومیتر شد.»
افشینفر میان حرفهایش گریزی به روزهای قبل از کرونا زد: «پیش از کرونا، سه سال پشت سرهم، زمانی که هیئت میتوانست مکان [ثابت] داشته باشد برای نوجوانهایمان کلاسهای مهارتی میگذاشتیم. مهارتهایی که یک خانم جوان برای مادر شدن باید داشته باشد و همچنین برای حضور در اجتماع؛ یعنی کمی قدرت تحلیلشان را بالا میبردیم و کمی هم ادبیات و فضای رسانه و دشمنشناسی با آنها کار میکردیم. در کنار اینها مهارتهای دستی آموزش میدادیم.»
مربی کلاسهایی که دربارهشان میگفت خادمهای هیئت خودشان بودند و اغلب از میان خودشان انتخاب میشدند، مگر آن که موضوع، مهارتی باشد که درباره آن تخصص و شناختی نداشته باشند: «اکثر مهارتهای دستی را خود خادمهای هیئت و همان قشر دانشجو آموزش میدادند. این کلاسها بهانه خوبی بود تا نوجوانها را به فضای هیئت جذب کنند که اتفاقاً استقبال خوبی هم صورت گرفته بود. اما با همه گیر شدن کرونا دیگر امکان برگزاری چنین کلاسهایی نبود. هرچند که دوباره بعد از پایان این همهگیری، باز هم ایدههای مختلفی برای جذب و تربیت کودکان و نوجوانان در هیئت صورت گرفت؛ مثل گروههای سرود و اجرای نمایش و اهدای هدیه به بهانههای مختلف.»
خاطر مادران اینجا آسوده است
مریم سادات که خودش به عنوان یک مادر خوب میداند دغدغه فرزند چیست، از خاطر آسوده مادران در این حال و هوای این هیئت میگوید: «مادرهایی که با بچههایشان به هیئت خادمین اهلبیت میآیند خیالشان راحت است چون میدانند فرزندان در کنار خودشان حال و هوای هیئت را تجربه میکنند اما به زبان کودکانه. مهدکودک هیئت در کنار هر مراسمی رنگ آمیزی، قصهگویی، شعرخوانی و تمرین سرود را به مفاهیم دینی گره میزند و آنچه را که مادر از زبان سخنران و مداح میشنود، کودک با ادبیات مخصوص خودش از مربی و قصهها میشنود.»
هیئت آنها به جایی رسیده که معمولاً برای بچهها یک فکری شده است. معمولاً برای مراسمهایی که جمعیت بیشتر باشد علاوه بر اینکه مهد کودکی برا بچهها در نظر میگیرند، فکری هم برای نوجوانان میکنند: «با هیئتهایی که دو بخش داشتهاند خیلی در ارتباط بودهام، البته هم هیئت و هم کارشان را دوست دارم و خودم هم به این مجالس میروم؛ ولی وقتی که یک بخش را تماماً به آقایان سپردهاند، همه چیز باب سلیقه آقایان انجام میشود. مثلاً در فضاسازی هیئت! یا حتی در بخش تدارکات، جای آن ملاحظاتی که باید برای بچهها در نظر گرفته شود خالی است. مثلاً پیش بینی برای تفریح، سرگرمی یا یک خوراکی ساده که برای بچهها مناسب باشد تا وقتی به هیئت میآیند کمتر حوصلهشان سر برود لحاظ نمیشود.»
از کارهای یدی تا تبلیغات هیئت
هیئت خادمین اهلبیت (ع) اولین و تا همین اواخر، تنها هیئت زنانه بجنورد بوده است؛ هیئتی که از مهمان و مستمع گرفته تا هیئت امنا و نیروی تدارکات، همگی خانم هستند. «در این هیئت، صفر تا صد کارها را خانمها هدایت میکنند. از خیلی کارهای یدی و دکور زدن و جمعآوری نذورات بگیرید تا هماهنگی با ارگانهای مختلف؛ همهاش به عهده خانمها بوده است. تهیه و تدارکات در بعضی مراسمهای بزرگ که تا هفتصد هشتصد نفر جمعیت داشتهایم با خودمان بوده و همه اینها سختیهای خاص خودش را داشته و دارد. سختی کارهای یدی، تبلیغات و تدارکات و…»
افشین فر حق آب و گل مجالس قدیمی را نادیده نمیگیرد: «البته از سالها قبل هیئتهایی بودند که دورهها و روضههای بانوان را برگزار میکردند؛ اما در تشکیلات و اداره و برنامهریزی با آقایان همکاری داشتهاند. این مسئله، یعنی اداره کامل یک هیئت توسط خانمها که البته سختیها و مشکلات خودش را دارد اما توجه به بعضی نیازها باعث شده تا خادمان اهلبیت این مسیر را انتخاب کنند.»
او از اینکه با قشری سر کار دارد که نقش مؤثری در جامعه دارند، خرسند است: «رفت و آمدهای ما، رسیدگیهای ما و همه جزئیات دیگر بین خانمهاست و خب قشری هم که با آن در ارتباط هستیم قشر بانوان است؛ قشری بسیار مؤثر در تربیت فرزند، خانواده و نقشهای سیاسی و اجتماعی مخصوصِ یک زن در جامعه.»
این هیئت سخنرانش را بسته به شرایط گاهی از میان آقایان و گاهی از میان بانوان انتخاب میکند البته در روتین هیئت و جلسات هفتگی اغلب سراغ سخنرانان خانم میرود: «یک مرد نسبت به مسائلی که خانمها در اجتماع و مسائل سیاسی با آنها درگیر هستند نگاهی دور دارد و درک درستی درباره آنها ندارد مگر آنکه خیلی در این زمینه مطالعه کرده باشد.»
افشینفر تجربه دعوت از سخنرانان خانم را تجربهای موفق میشمارد: «وقتی سخنرانان خانم را به این مجلس دعوت کردیم و کم کم به مسائل مربوط به خانمها، تربیت فرزند، همسرداری و مسائلی که این قشر در جامعه بیشتر با آنها سروکار دارند پرداختیم، استقبال بیشتری از هیئت شد. چون خانمها در این مراسم مشکلاتشان تا حدودی برطرف میشد و برای ارتباط با خانواده و دیگر مسائل خود راهحلهایی پیدا میکردند. علت اینکه تأکید داشتیم هیئت کاملاً زنانه هدایت شود صرفاً همین بود».