متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

والدین سمی

کاب والدین سمی نوشته‌ی سوزان فوروارد، به آسیب‌های جسمی و روانی ناشی از رفتارهای اشتباه والدین و راهکارهای درمان آن می‌پردازد.

به گزارش متادخت، اولین بار که با خنده گفت تو واقعا یه مادر سمی هستی بهم برخورد. اصلا متوجه منظورش نشده بودم. چپ چپ نگاهش کردم کمی خودش را جمع و جور کرد. می­‌خواست فضا رو عوض کند اما حرفی که زده بود بدجور دلخورم کرده بود. دستم را گرفت و گفت: «معذرت می­‌خوام منظور خاصی نداشتن نباید این اصطلاح به کار می‌­بردم، اشتباه از من بود، وقتی دیدم داری با مبین این شکلی برخورد می­کنی ناخود­آگاه این کلمه به ذهنم رسید. شاید بخاطر تاثیر کتابی که دارم می­‌خونم، تو می دونی من اهل طعنه کنایه زدن به کسی نیستم! »

من مادر بدی نبودم حداقل از نظر خودم این طور بود. تمام وقتم را با مبین می‌گذراندم از شغل مورد علاقه‌ام استعفا داده بودم تا مبین آسیب نبیبند و حالا… با شیوا خداحافظی کردم و به خانه برگشتم ولی حرف شیوا مانند پتکی به سرم کوبیده می­‌شد. منظور شیوا چه بود؟ رفتارهای خودم را با مبین از صبح مرور کردم شاید من داشتم زیادی به مبین سخت می­‌گرفتم. تلفتم را برداشتم و شماره شیوا را گرفتم بعد از سلام و احوالپرسی از او خواستم کتابی را که می­‌خواند برایم بیاورد. اولش سعی کرد که از دلم دربیاورد ولی برایش گفتم می­‌خواهم آن کتاب را بخوانم. فردا عصر کتاب روی میزم بود و من با اشتیاق شروع کردم به خواندن کتابی با عنوان «والدین سمی».

*

دو سه روزی بود که خواندن کتاب تمام شده بود من حس مرغ پرکنده‌ای را داشتم. شیوا درست می‌­گفت من یک مادر سمی بودم که تمام رفتارهای غلطم می‌­توانست زندگی مبین را در آینده تحت تاثیر قرار دهد من باید عوض می‌شدم، من باید دوباره مادر می‌شدم. شاید ناآگاهی بزرگ‌ترین نقصی بود که داشتم حالا این من بودم که می‌خواستم مادر غیرسمی باشم برای کودکی که از جان هم بیشتر دوستش داشتم.

 

والدین سمی

نویسنده:سوزان فوروارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط