به گزارش متادخت، اوج قدرتشان با «آکادمی گوگوش» بود و «بفرمائید شام»! برنامههایی که توانستند مخاطبانی را برایشان دستوپا کنند. مسابقات انتخاب استعدادهای برتر در دنیا متداول شده بود و این شبکه هم میخواست با سوءاستفاده از ذائقه و سلیقهی ایرانی و البته استفاده از یک شاهمهرهی سوخته، میان بینندهها جاخوش کند. گوگوش؛ خوانندهی معلومالحال زمان پهلوی توقعات این شبکه را فراهم میکرد.
شروع
«من و تو» اولین تجربه کاری کیوان و مرجان عباسی نیست، تجربه مدیریتی آنها در بحث رسانه به شبکه ماهوارهای «ببین تی. وی» برمیگردد که در واقع اولین شبکه تلویزیون اینترنتی فارسیزبان بوده است. از ابتدا سعی عوامل برنامه بر این بوده که «من و تو» شبکهای مستقل و بدون وابستگی مالی معرفی شود اما تسویه حسابهای شخصی کار را به جائی رساند که پردهها فروافتد. اگرچه که بعید هم بود شبکهای نظیر «من و تو» تنها با تکیه بر تبلیغات اداره شود؛ آن هم تبلیغاتی که در برنامههای این شبکه مشاهده نمیشد.
پشتِ پا به شبکه
«حسن اعتمادی»، پدر «رها اعتمادی» یکی از همین اعتراف کنندههاست. وی بعد از سالها خوشخدمتی، علیه این شبکه قد علم کرد و در ویدئویی اذعان کرد بودجه «من و تو» دولتی است و از طرف پنتاگون تامین میشود.
علاوه بر این اعتراف، شناسنامهی «من و تو» نشان میدهد شرکت مادر این شبکه، «شبکه تلویزیونی مرجان» نام دارد که متعلق به زوج کیوان و مرجان عباسی است که هردو بهائیاند. کیوان عباسی یک شبکه ضد اخلاقی بهنام «هاستلر تیوی» را نیز در کانادا اداره میکند.
علاوه بر کیوان عباسی و رها اعتمادی، گردانندگان اصلی این تلویزیون، شمار زیادی از مجریان و برنامهسازان این برنامه هم از بین بهاییان انتخاب میشدند و وابستگی به این فرقه یک امتیاز ویژه بود. آنها میخواستند برخلاف بی.بی.سی در زمان وضعیت سفید هم از میان زنان و جوانان ایرانی مخاطب داشته باشند تا در زمان آشوب، اثرپذیرتر شوند. از همین نقطه، جریان پول به سمت کیوان عباسی کلید خورد و کار به جایی رسید که آوازهخوان معروف قبل از انقلاب، برای چند بار حضور در برنامه موسوم به «آکادمی گوگوش» حدود یک میلیون دلار دریافت کرد.
رها اعتمادی؛ یارغار کیوان عباسی در آگهی استخدام این شبکه سه شرط اصلی برای پذیرفته شدن به عنوان مجری در این شبکه را اعتقاد راسخ به فرقه ضاله بهائیت، مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و آمادگی داشتن برای عریان شدن عنوان کرده بود.
حاشیههایی برای زنان
«آکادمی گوگوش» و «بفرمائید شام!» از پرمخاطبترین برنامههای این شبکه بودند که به واسطهی سبک متفاوت اجرا، نورپردازی، استفاده از لوکیشنهای جذاب و گفتگوهای خودمانی و سرراست توانسته بود مخاطبانی برای خود پیدا کند و البته با فساد آشکارش در حیازدائی، برهنهپوشی، شرب مشروبات الکلی سعی در استحالهی زن ایرانی داشت.
اما حاشیههایی پررنگتر از متن از فساد عوامل و دستاندرکاران این تلویزیون پرده برداشت و باعث نیمهتمام ماندن پروژههایش شد:
اپیزود اول؛ آوازه خوان محجبه در برنامهی سگماهی!
برنامه آکادمی موسیقی گوگوش از پرمخاطبترین برنامههای این تلویزیون بود. حضور فائقه آتشین، شاهماهی استیجها، کابارهها و شوهای تلویزیونی زمان پهلوی که برخی به طعنه و به خاطر فساد علنی و رفتارهای سخیفش از او با نام سگماهی یاد میکنند، و استفاده از نام پرطمطراق «آکادمی» این برنامه را بر سر زبانها انداخته بود.
آکادمی، شوی مبتذل پرزرق و برقی برای یافتن استعدادهای برتر در زمینهی آوازخوانی بود. در این برنامه دختران و پسران داوطلب در کلاسهای مختلف شرکت میکردند و کنار آموزش خوانندگی، سبک پوشش و آرایش تجویز شدهی آکادمی را هم همراه با حرکات موزون به نمایش میگذاشتند تا بهترینشان با رای داوران و مخاطبان انتخاب شوند. و البته هر چه برهنهتر و مبتذلتر، پذیرفتنیتر!
اما درفصل سوم این برنامه خلاف عرف آکادمی اتفاقی افتاد؛ در حالی که دو فصل قبلی آن میان خانوادههای ایرانی اهلِ ماهواره، مخاطبانی را پیدا کرده بود و این طیف در انتظار فصل سوم برنامه بودند، حضور دختری با لباس گشاد و روسری به عنوان یکی از شرکت کنندهها توجهات را به خود جلب کرد. انگار قرار بود دختری به نام ارمیا نسخهی جدیدی برای زنان و دختران ایرانی بپیچد؛ این که میتوان تابوهای موجود را شکست و با حجاب هم خواننده و نوازنده شد.
پیام اصلی این اقدام هم در پایان برنامه و توسط گوگوش در جملاتی کاملاً روشن بیان شد: «ارمیا نشان داد که این محیط میتواند محیطی برای همه باشد و تفاوتی برای شرکت کنندگان نیست.»
بعدتر معلوم شد نام اصلی این فرد «اورینب مشایخی» و از اعضای منافقین است که دراین شبکه با ظاهری باحجاب، بنابر ملاحظات سازمانی مخصوص این گروهک مشغول آوازهخوانی است.