به گزارش متادخت، هارون بر جایگاهش تکیه داده بود و به حسنیه نگاه میکرد؛ در ظاهر آرام اما در دلش غوغایی بود. اگر این دخترک دستپرورده جعفر بن محمد، در مناظره پیروز میشد، حیثیتش به باد میرفت. حسنیه با اعتماد به نفس رو به ابراهیم که از عالمان بارگاه هارون بود کرد و گفت: آیا در هیچ جای تفاسیر شما آمده است که رسول خدا در حجهالوداع به امر پروردگار در غدیر خم فرود آمده و این آیه را «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک» با بیمناکی برای مردم تلاوت کرده، سپس آیه «والله یعصمک من الناس» نازل شد؟ و آیا در تفاسیر شما آمده است که پس از نزول «والله یعصمک من الناس» پیامبر خدا دست علی بن ابی طالب را گرفت و بر منبری که از جهاز شتر ساخته بودند، بالا رفت و گفت: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و العن من ظلمه» و آنگاه این آیه نازل شد «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»؟
ابراهیم سرش را به زیر انداخت. حسنیه علماء حاضر در مجلس را مخاطب قرار داد و گفت: شما را به جان خلیفه قسم آیا دروغ میگویم؟ حاضران که خود را در مقابل هارونالرشید میدیدند، لب به تایید گشودند. ابویوسف گفت: بیشتر صحابه و مفسران تصریح کردهاند که این آیه درباره علی بن ابی طالب نازل شده است و حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه نیز مشهود است.
حسنیه پرسید: درباره «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکوه و هم راکعون» چه میگویید؟ ابویوسف گفت: به اجماع امت در باره علی بن ابی طالب است.
آنگاه حسنیه با صدای بلند پرسید: احکام و نصوص الهی را وا مینهید و بیعت روز غدیر را نادیده میگیرید؟
چهره هارون درهم پیچیده شد از همانی که میترسید اتفاق افتاد. با خودش اندیشید چگونه میشود این دخترک را ساکت کرد.