صنعت زیبایی و جامعه شناسی
به گزارش متادخت؛ دنیای امروز دنیای تغییرات بزرگ در زمان کوتاه است. در واقع شتاب تغییرات در دنیای امروز بسیار بیشتر از گذشته است. این امر موجب عدم هماهنگی عناصر مختلف اجتماعی با این شتاب تغییرات است. یکی از عناصر پرشتاب دنیای امروز که اتفاقا عدم هماهنگی زیادی با عناصر اجتماعی دارد، صنعت زیبایی است. صنعت زیبایی امروزه به سرعت در تار و پود جوامع مختلف، چه توسعهیافته و چه در حال توسعه، در حال رخنه است و به وضوح حضور آن را در اطراف خود لمس میکنیم. نمیتوان از این صنعت یاد کرد و به دنبال نظریات جامعهشناسان در مورد بدن رهیافتی نزد. جامعهشناسان زیادی در حوزه بدن کار کرده و نتایج مختلفی را ارائه کردهاند. حتی قبل از آنکه گرایشی به نام جامعهشناسی بدن ایجاد شود و جامعهشناسی مستقلا به بدن توجه کند، دانشمندان علوم اجتماعی کمابیش به مسئله بدن و رفتارهای بدن و کنترل اجتماع بر بدن پرداخته بودند. به طور مثال میتوان به مقالهای از مارسل موس به نام تکنیکهای بدن (۱۹۳۶) اشاره کرد. موس در این مقاله چیزی به نام رفتار طبیعی را زیر سوال برده و برای هر رفتاری، رد پایی از آموزش در نظر گرفته است. در هر صورت چهرههای بزرگی در این حوزه فعالیت داشتهاند و میتوان بنیانگذار این رشته را برایان ترنر در دهه 90 میلادی دانست و کتاب وی با عنوان «جامعه و بدن» برای اولین بار به طور مستقل به جامعهشناسی بدن میپردازد. اما شاید بتوان گفت مهمترین شخصی که در حوزه بدن به طور گسترده مطالعه کرده است، میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی است. در حقیقت فوکو درباره بدن، نظم اجتماعی، سلطه و مدرنیته صحبت به میان آورده است و با مطرح کردن مفهوم جدید سلطه در جوامع مدرن، شکل جدیدی از سلطه که خاص این جوامع و موضوع آن بدن است، را معرفی میکند.
بدن من از کیست؟ فوکو چه می گوید؟
در دهه 90 میلادی سه عامل مهم در جوامع صنعتی موجب تغییر در دیدگاه انسان نسبت به بدن شدند. اول توجه به زیبایی و جوانی در رسانههای جمعی بود. دوم افزایش علاقه به جوانی و تلاش برای تداوم آن و سوم گسترش روشها و فناوریهایی برای زیبایی و جوانی مانند رژیمهای غذایی، جراحیهای زیبایی و ورزشهای خاص مانند بدنسازی و ایروبیک. در واقع نگاه جوامع مدرن و توسعهیافته نسبت به بدن با دیدگاه انسان در جوامع سنتی تفاوت آشکاری پیدا کرد و این تفاوت، هم در انگارههای ذهنی و روانی و هم در وجوه بیرونی و ظاهری کاملا مشخص و تاثیرگذار بود. این مسیر تا جایی بسط و گسترش یافت که امروزه تقریبا در تمام جوامع، چه سنتی و چه مدرن، نتایج آن را میتوان یافت و در دهه دوم قرن بیست و یکم سرعت بسیار بالایی داشت. فوکو نیز بر این تفاوت پافشاری میکرد. بر اساس این دیدگاه، فوکو مباحث جدید پزشکی و بالینی را به عنوان یک عامل واسط برای اعمال و ابراز قدرت میبیند. در اینجا بدن واسطهای است که از طریق آن قدرت اعمال شده و نظارت خود را برقرار کرده و نظم خود را تحمیل میکند. در واقع قدرت و دانش دو بال نظارت بدن در جوامع امروزی است که یکدیگر را تقویت میکنند و اثر همافزایی بر هم دارند. حال اگر این قدرت و دانش در راستای سیاستهای کلان بینالمللی و ابرقدرتها باشد، به راحتی میتوانند بدن را در اجتماع به کنترل خود درآورند.
رسانه و بدن
شاید بتوان این نظریه فوکو را به عنوان مهمترین و قابل استنادترین مفهوم در انسان دهه دوم قرن بیست و یکم در مورد بدن به حساب آورد. امروزه رسانهها و قدرتهای اقتصادی (که اکثرا در لوای قدرتهای سیاسی ارتزاق و فعالیت میکنند و اهداف کلان آنها را مد نظر قرار میدهند) در وجوه مختلف و به ویژه زیبایی بدن، بر طبل رسانهای کوبیده و همگان، از زن و مرد، نوجوان و جوان و حتی کودکان را به اهمیت زیبایی بدن و رسیدن به آن از طریق روشهایی که علم آنها را تائید کرده است، میکوبند. شاید مهمترین قشر در این حوزه زنان و مهمترین روش پزشکی هم جراحیهای زیبایی باشد.
کم نیستند افرادی که هر روز در آینه به خود نگاه کرده و بیزاری خود از ظاهرشان را فریاد میزنند. در نگاه سنتی همه افراد زیبایی خود را دارند و نیازی به تغییر آنچه خدا برای شما مقدر کرده است ندارید. در این نگاه، سیرت زیبا نشان آدمیت است و نه صورت زیبا. در این نگاه، انسان در هر مرحله از زندگی خود نشانههای زیبایی آن دوره را با خود خواهد داشت و همین امر هست که دورههای زندگی یک فرد از تولد و نوزادی تا کهنسالی و مرگ را متنوع و زیبا میسازد.