خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سمت کوفه به همراه زنان و کودکان
به گزارش متادخت؛ آنچه بدیهی است حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به کوفه در پی عدم بیعت امام با یزیدبن معاویهبنابی سفیان و دعوت مردم کوفه برای تشکیل پایگاهی علیه طاغوت زمان بود. اما دستگاه رسانهای یزید توانست با ایجاد رعب و ترس از لشکر شام، شخصیت هزار رنگ مردم کوفه را نمایان کند و میزبانان امام علیه السلام را به قاتلان ایشان بدل کند؛ به جز عدهای اندک که خود را به حضرت رساندند و از شهدای رکاب امام گردیدند. سفر امام از مدینه به کوفه که از ابتدا بوی خون و شهادت از آن به مشام میرسید، مورد اعتراض برخی بود؛ هرکس به ایشان میرسید میگفت: به این سفر نروید و یا حداقل زنان و کودکان را نبرید. در حالی که پاسخ امام دال بر رسالت الهی است: «رسول اکرم صلوات الله علیه مرا امر به این ماموریت کردند و من در آن مصمم هستم». آنچه شیعه بدان معتقد است آن است که فعل، قول و حتی سکوت امام معصوم علیه السلام براساس امر و طرح الهی است و او هیچ کاری را از روی دلخواه خود انجام نمیدهد. بنابراین حرکت امام به سمت کوفه و همراه بردن زنان و کودکان، امری الهی است که میبایست در آن با دیده تفکر و عبرت نگریست تا به اندازهی بضاعت از گوارای حکمت الهی بتوان بهره گرفت.
همراهی هجرتگونه
به طور کلی حضور زنان و کودکان در دل حوادث تاریخ همیشه سبب جلب توجه بشر میشود و هرچه حوادث مهمتر و خطرناکتر باشند، این حضور بیشتر مورد توجه و سوال انسانها واقع میگردد. ظاهر حضور بانوان در کاروان کربلا، همراهی خانوادگی در قالب سفری هجرتگونه است که قرار است مسیر تاریخی بشر را متحول سازد؛ پس زنان با نقشهای مادرانه، همسرانه، خواهرانه و دخترانه، مردان خود را همراهی میکنند. همچنین حضور بانوان و کودکان در کاروان سیدالشهدا علیه السلام، آرایشی غیرنظامی به حرکت حضرت میدهد یعنی ایشان به کوفه دعوت شدهاند و به همراه خانواده مهمان کوفیان خواهند بود.
شاهدان دیروز، رسانههای فردا
اساسا زنان تربیت یافته حقیقیِ مکتب اسلام، با ساخت شخصیتی قوی برای خود، در کنار زندگی شخصی و نقشهای خانوادگی، مسئولیتهای اجتماعی خود را فراموش نکردهاند و دو حیطه فردی و اجتماعی را با روشی ظریف و زنانه مدیریت و هیچ یک را فدای دیگری نمیکنند. این نکته بسیار مهمی است که در زنان عاشورایی به چشم میخورد. ایشان طبق اخبار گذشته با واقعه عاشورا آشنا هستند و میدانند که رسالت بزرگی را بر دوش میکشند پس خود و فرزندان خود را منزل به منزل برای قربانی دادن و اسارت آماده میکنند. زنان عاشورایی شاهدان جبهه حق هستند که رویدادهای سنگین را لحظه به لحظه در خاطر خود ضبط میکنند تا از فردای روز عاشورا، منزل به منزل به گوش امت اسلام برسانند. اسارت و هیئت ظاهری ایشان نیز تجلی حقیقی است از ظلمی که در حق اهل بیت علیهم السلام روا شد و انحرافی که از سقیفه منشا میگرفت. این در حالی است که طاغوت زمان یعنی یزیدبن معاویه خواهان کشتن امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش در بیابانی دورافتاده و مسکوت ماندن و فراموش شدن این جنایت بزرگ بود اما مشیت الهی، عالمگیر شدن این واقعه و طنین اندازی ندای هل من ناصر امام علیه السلام در گوش بشریت بود. بانوان عاشورایی مخصوصا زنان بنی هاشم و کودکان به شهادت رسیده و اسیر شده ایشان همگی نقش بسزایی در ظاهر کردن اوج شقاوت و جنایت سپاه دشمن و تفکر طاغوت داشتند و توجه همگان را به شکل درست طبق طرح الهی به سوی حق جلب نمودند؛ توجه مردم مدینه را، توجه مردم حاضر در فریضه حج را، توجه امت اسلام را، توجه سپاه دشمن را، توجه مردم کوفه بعد از روز عاشورا را، توجه درباریان ابن زیاد را، توجه مردم و درباریان شام را و در یک کلام زنان، دختران و کودکان در غل و زنجیر، با ظاهری مصیبت زده و در شکل اسیر منزل به منزل توجه بشریت را از آن روز تا کنون به دنبال خود کشانیدند تا انسان را در همراهی امام حسین علیه السلام سیر دهند و با حضور خود، رضایت به مشیت الهی و اطاعت او، صبر، تحمل مصیبتها، حفظ وقار، اسارت جانسوز، فریاد زدن بر سر ظلم و مطالبهگری و محاکمهی طاغوت، رسانهاای باشند برای تجلی توحید و شرحه شرحه شدن حقیقت در کربلا.
حلقه امینت
از دیگر نقشهای زیبای اجتماعی بانوان عاشورایی تشکیل حلقه امنیتی برای تنها مرد باقی مانده از بنی هاشم یعنی امام سجاد علیه السلام بود. امام که بنابر حکمت الهی به شدت بیمار بودند از جنگ و قتال دور نگه داشته شدند و پس از واقعه عاشورا بار اصلی کائنات و امت اسلام و کاروان بازماندگان کاروان عاشورایی بر دوش ایشان بود اما برای در امان ماندن ایشان نقش زنان و کودکان از عصر عاشورا پررنگ میشود و با یورش دشمن به خیمهها، فرار زنان و کودکان به دستور امام سجاد علیه السلام و پراکندگی آنها در بیابان، همگی موجب برداشته شدن نگاه دشمن از امام زین العابدین و حفظ جان ایشان گردید. چون توجه دشمن به زنان و کودکان و غارت خیمهها جلب شد و جوانی که از شدت بیماری توان فرار ندارد برای دشمن تهدیدی به شمار نمیآمد. مخصوصا حضرت زینب سلام الله علیها به واسطه دختر حضرت علی علیه السلام بودن در مرکز توجه دشمن قرار داشتند به طوری که نقشآفرینی حضرت بعد از شهادت امام حسین علیه السلام موجب حفظ جان امام سجاد علیه السلام گردید و طبق نقل مقاتل در کوچکترین تهدیدی ایشان خود را سپر امام علیه السلام میکردند. شاید یکی از مهمترین حکمتهای همراهی زنان و کودکان با کاروان عاشورایی و اسارت ایشان حفظ جان امام بعدی و ادامه یافتن خط هدایتی باشد و الا حفظ جان حضرت سیدالشهدا بر همهی حاضران در کربلا واجب بوده است و این حکم شامل جنس مرد نمیشود همانطوری که حضرت زهرا سلام الله علیها، الگوی برتر زنان جهان، در اوج حیا و عفاف و پاکی، طبق طرح الهی سپر امام زمان خود شدند.
قدرت تاثیر اجتماعی بانوان
از تحلیل و تفکر در تاریخ بشریت اینطور به دست میآید که زنان موحد و خودساخته برای مسئولیتهای مهم و خطیر اجتماعی که منجر به جریانسازیهای توحیدی در تاریخ میگردد توسط خداوند انتخاب شده و به عنوان الگوی تمام بشریت نیز معرفی میگردند؛ از دوران انبیای گذشته تا دوران پس از اسلام و مخصوصا در دل واقعه عاشورا این بانوان گرانقدر به چشم میآیند. در تاریخ بارها تکرار شده که زنان عفیف و قهرمان در میدان جهاد تبیین و جنگ با طاغوت در عرصه اجتماع پدیدار و رسانه توحید با بیان و قلم قوی خود میشوند. به مانند زمانی که علی علیه السلام را دست بسته با طناب و حسین علیه السلام را مجروح و دلشکسته به مسلخ میکشند و امت اسلام جز قلیلی خفتهاند و منفعل تماشاچی جنایتها میشوند. اینجاست که زنان با مورد ضرب و جرح و اسارت واقع شدنشان و با سخنرانیها و بیان و قلم قوی خود، طاغوتها را در هم شکستند و قلبهای امت را احیا نمودند و این قدرت اجتماعی و تاثیرگذاری بانوان باید همواره، خالصانه در خدمت واجب فوری و عینی جهاد تبیین امروز برای تمدن نوین اسلامی فردا استفاده شود.
پایان.
به قلم فاطمه قائلی، طلبه سطح سوم حوزه علمیه