به گزارش متادخت، زن یکی از مهمترین مباحث بعد از انقلاب اسلامی، هم در حوزه تئوری و هم در حوزه عمل بوده است؛ به طوری که پرچالشترین موضوع در نیم قرن گذشته میان فرهنگ غربی و فرهنگ انقلاب اسلامی، همین موضوع بودهاست. از همان اوایل انقلاب، موضوع زن مسلمان مطرح شد که در این اواخر با عنوان «الگوی سوم زن مسلمان» از سمت مقام معظم رهبری به جهانیان ابلاغ شد. در واقع، در این دیدگاه، زن مسلمان نه آن زن دیدگاه شرقیِ منفعل و بینقش در تاریخ است و نه آن زن دیدگاه غربیِ بازیچه و ابزار در خدمت سرمایهداری. این زن، نه شرقی است و نه غربی. زن الگوی سوم در عین حالی که عفت و شرافت و نجابت خود را حفظ کرده است، حق خود را میستاند و در مرکز امور قرار دارد.
اما نمود واقعی این زنِ تئوریک، در کجاها نمایان و پدیدار میشود؟ آیا اصولا با توجه به ساختارهای اجتماعی کنونی میتوان عینیت این زن را مشاهده کرد؟ با مروری بر خبرها، و در لایههای بالاتر، با مرور مطالعات جامعه شناسانه صورت گرفته، جواب این سوال مثبت است. و میتوان ادعا گرد یکی از بارزترین عینیتهای این زن، در حوزه کارآفرینی است.
زن کارآفرین و تحقق الگوی سوم
کارآفرینان زن به مثابه یکی از بارزترین نمودهای تحقق الگوی سوم میتوانند در جامعه مطرح شوند. در حال حاضر در کشور، بانوان زیادی را به عینه میبینیم که در کنار امور خانه و خانواده، در حوزه اقتصادی نیز مشغول هستند و تعدادی از افراد جامعه (چه مرد و چه زن) را در فعالیت اقتصادی خود دخیل کرده و از این طریق هم در چرخه اقتصاد جامعه و کشور (هر چند کوچک) تاثیر گذارند و هم در حوزه خانواده مسئولیتهای خود را به خوبی ایفا میکنند. شاید به نوعی، یکی از بهترین گفتمانها در حال حاضر در کشور، در حوزه الگوی سوم زن، حوزه کارآفرینی باشد و این به واسطه شرایط پیچیده اقتصادی جامعه و کشور در یک دهه گذشتهاست. چه چیز بهتر از اینکه الگوی سوم زن بتواند در حوزه اقتصاد کشور اثرگذار بوده و در عین حال، عینیتبخش این الگو در مقیاس میهن و امت اسلامی باشد. یک رابطه دو طرفهی دو سر سود؛ هم تئوری و عینیت الگوی سوم دارای وزن و اعتبارشده و هم جامعه از این عینیتبخشی سود میبرد. چه زیباست که مفاهیم و ظرفیت الگوی سوم زن، در کارآفرینی، بازآفرینی شده و کارآفرینی را در کالبد الگوی سوم، به فرایندی برای توسعه نقش زن مسلمان در امت اسلام، قالبریزی کرده و شکل دهیم. در واقع، کارآفرینی زن میتواند هماهنگترین قالب تحقق الگوی سوم نیز باشد و شاید بهترین قالب؛ چرا که بانوی کارآفرین در بالاترین رتبه مشارکت اجتماعی قرار دارد و موثرین حضور اجتماعی را از خود بروز میدهد. در بانوی کارآفرین همه اضداد در کنار هم جمعاند و بانوی کارآفرین محل اتصال آنهاست. مدیریت در کنار عطوفت، اقتصاد در کنار بخشندگی، ریسک پذیری در کنار همدلی و همیاری و همه اینها تضاد میان زن شرقی و غربی را یکی کرده و به زن الگوی سوم میرساند. چه چیز بالاتر از اقتصاد که بتواند زن شرقی را درست و موقر و به دور از شمایل زن غربی به میدان آورده و آینه تمام نمای الگوی سوم زن باشد.
آفت الگوی سوم در حوزه کارآفرینی
الگوی سوم زن مسلمان در حوزه کارافرینی، میتواند در جایی دچار آفت شود و آن، نوعِ نمایش این الگو در رسانه است. در واقع، رسانه گاها هر سوژه را به گونهای کاریکاتوروار و بدون مشکل و کاملا روتوششده به بیننده القا میکند و همین امر در اُبژهای مانند الگوی سوم و کارآفرینی، میتواند به صورت فزایندهای کارکرد آن را تضعیف کند. در رسانه، زن کارآفرین، زنی است که به خوبی از مشکلات فعالیت اقتصادی خود بر میآید و در عین حال به همان خوبی خانه و خانواده خود را مدیریت میکند به طوری که هیچ مشکلی برای این دو وجه زندگی زن کارآفرین پیش نمیآید و همچون ساعتی دقیق بدون خطا فعالیت میکند. این الگوی دستنیافتنی و ایدهآل که توسط رسانه تصویرسازی میشود، دو مشکل اساسی ایجاد میکند.
1.از یک سو زنِ کارآفرین حتما باید یک فعالیت اقتصادی با حجم بالا انجام دهد تا به عنوان یک کارآفرین زن شناختهشود و الگو باشد و بنابراین زنانی که با حداقل نیرو و حتی در منزل کارآفرینی کردهاست را در بر نمیگیرد.
2.از طرف دیگر، آن زنِ کارآفرین با حجم بالای فعالیت، هیچ مشکلی در زندگی خانوادگی خود ندارد و کاملا در آرامش به فعالیتهای خانگی خود نیز مشغول است؛ ولی در عمل زنی که وارد فعالیت اقتصادی میشود، مطمئنا به راحتی و آسانی که رسانه نمایش میدهد، نمیتواند به فعالیتهای خانوادگی خود برسد و در این مسیر چالشها و نگرانیهای زیادی را خواهد داشت،
اما نتیجه کلی کار رضایت بخش خواهد بود. بنابراین، تصویر ایدهآلیستی رسانه از زن کارآفرین میتواند بر ضد کارآفرینی زنان نیز وارد عمل شده و اثر عکس بگذارد. رسانه باید نگاه واقعبینانهتری نسبت به کارآفرینی زنان داشته باشد و انعکاس این نگاه، میتواند شوق و اشتیاق زنان برای کارآفرینی را افزایش دهد. همانگونه که در چند ساله اخیر، هر کجا رسانه با نگاه مستندگونهِ واقعگرایانه به میدان آمدهاست، اثرگذاری مثبتی بر این حوزه داشته و هر کجا با نگاه پوپولیستیِ ایدهآل گرایانه وارد عمل شده، با واپسزدگی اجتماعی مواجه شدهاست. بنابراین انگارهِ الگوی سوم زن مسلمان به عنوان یک کارآفرین، به مثابهی یک شمشیر دو لبه، میتواند از یک سو بهترین ایده امروزی برای ارتقای فعالیت زنان در اقتصاد کشور باشد و از سوی دیگر، با عدم معرفی و شناساندن درست آن به جامعه، به عنوان پرتگاه زنان در زندگی اجتماعی و خانوادگی آنها شناخته شود. امید است که رسانههای جمعی این مهم را به خوبی انجام داده و زنانی که میتوانند بهشت را به زیر پای خود بیاورند، در عبادتِ جهاد اقتصادی، نیز کشور را به بهشتی دیگر تبدیل کنند.
پایان.
به قلم شهلا جهانبازی، ارشد مطالعات زنان دانشگاه الزهرا