به گزارش متادخت، سینما به عنوان یکی از ابزارهای مهم فرهنگساز در تمامی جهان شناخته میشود. ابزاری که میتواند بر لایههای پنهان ذهن اثر بگذارد و مخاطب بیش از آنچه فکر کند، تحت تاثیر آن قرار میگیرد. سینما با تصویرسازی از مسائل مختلف بین الاذهانیتی شکل میدهد که بر مبنای آن فرهنگ جامعه قوت یا ضعف یابد. آثار سینمایی با پرورش فکر و خیال میتوانند تصاویر باورپذیری خلق کنند تا مخاطب را با خود همراه سازند و خالق آرمانها و اهداف هر جامعهای باشند. بنابراین سینما این قدرت را دارد که جلوتر از جامعه گامهای بعدی و ایدهآل را طراحی نماید و آنها را برای مخاطب خود دستیافتنی کند.
ظرفیت گمشده سینما برای زنان
ظرفیت سینما در فرهنگسازی، عمیق و غیرقابلکتمان است. امروز یکی از مسائل جدی جامعه ما مسائل زنان است و بیشک یکی از بسترهای موثر در به تصویرکشیدن زن مسلمان ایرانی، سینما است. سینما بستری است که با قدرت تصویر و داستان میتواند هنرمندانه زنان قهرمان جامعه را بازنمایی کند و یا قهرمان بسازد.
انقلاب اسلامی توانست مفهوم جدیدی از زنانگی را خلق کند که تا آن زمان یکتا بود. هویت و شخصیت جدیدی که زنِ مسلمان ایرانی با راهبری امام راحل یافته بود، خستگیناپذیر، فعال و همیشه در صحنه بود. این زنان بدون انتظار از دیگران برای طراحی عرصه اثرگذاریشان، در هر نقشی و هر فضایی به کنش معطوف به جهاد میپرداخت.
پس از امام راحل نیز، مقام معظم رهبری (مدظله) با قدرت در برابر متحجران ایستادند و ابعاد مختلف زن ایرانی را طراحی کردند. طرح الگوی سوم زن در سخنان رهبری، خلق مفهومی بود که میتوانست زن انقلاب اسلامی را بیش از پیش قابل فهم نماید. آنچنانکه انقلاب اسلامی در شعار اعلام میکرد که نه شرقی است و نه غربی، زن انقلاب اسلامی نیز نه زن شرقی بود و نه زن غربی. این مرزبندی با دیگریها در فهم زن مدنظر انقلاب اسلامی کمک بزرگی کرد. زنی که نه چون شرقیها خانهنشین است و نه چون غربیها بر محور جاذبه جنسی یا مردوارگی. چنین زنی کشف بزرگ انقلاب اسلامی بود که در جهان بیمانند است. زنی عفیف، محجبه، خانوادهگرا، پایبند به ارزشها و مجاهد که همواره هر جایی که بود را مرکز عالم میدانست و به نقشآفرینی میپرداخت. بیشک چنین زنانی قهرمانان یک ملت هستند که سینما میتوانست به عنوان بال کمکی فرهنگ، به عمقبخشی و فراگیری آن در کشور و حتی جهان کمک کند. اما سوالات جدی درباره سینمای ایران و جایگاه زنان وجود دارد. آیا سینما توانسته است ظرفیتهای هنری خود را در راستای تحقق هویت ایرانی و اسلامی به کار بندد؟ در بازنمایی زن ایرانی کجا ایستاده است؟ آیا توانسته زنان مسلمان ایرانی را آنگونه که هستند به تصویر بکشد و یا تمرکزش بر نوع دیگری از زنانگی است؟
برای پاسخ به این سوالات باید به بازنمایی زن در سینمای پس از انقلاب اسلامی پرداخت. برای بررسی دقیقتر آثار سینمایی به جریان غالب زیست زنانه در هر دهه در سینمای ایران اسلامی میپردازیم. در این یادداشت، سینمای دهه 60 مورد بازخوانی قرار گرفته است:
سینمای دهه 60، زنان پنهان
در سالهای آغازین انقلاب اسلامی، جامعه تحت تاثیر مضامین و مفاهیم انسانی و دینی به مبارزه با ظلم، مقاومت، انسانیت و فرهنگ شهادت و ایثار قرار داشت و عمده آثار سینمایی نیز در این فضا ساخته میشدند. با این وجود زنان در آثار سینمایی دهه 60 عمدتا در حاشیه بودند. به طوریکه از مجموع 377 فیلم ساخته شده در این دهه، در 62 فیلم هیچ زنی بازی نکرده و در 64 فیلم فقط یک زن به ایفای نقش پرداخته است. در واقع میتوان گفت در مجموع در آثار دهه 60 حدود 32 درصد آثار سینمایی بدون هیچ بازیگر زن و یا با حضور فقط یک زن بر پرده سینما رفته است. در باقی آثار نیز عمدتا زنان در نقشهایی نظیر همسر و مادر به ایفای نقش پرداخته و نقشهای حاشیهای و انفعالی داشتند.
در 5 درصد آثار دهه 60 زنان نقش اول و فعال را داشتند که در این آثار نیز عمدتا در نقش مادر به ایفای نقش پرداختند و وجوه مادرانگی زن به تصویر کشیده است. آثاری نظیر «مادر»، «باشو غریبهای کوچک»، «ملک خاتون» که زنان فعالانه در میدان خانواده قرار دارند. در فیلم ملک خاتون زنی که همسرش فوت شده به روستا بازمیگردد. او میخواهد در نبود همسر، زندگی را برای فرزندانش هموار کند و از این رو در تلاش است تا شغل پدری خود را دوباره راه بیاندازد. «مادر» نیز قصد دارد روزهای واپسین عمرش نیز نقش مادری خود را ایفا کند و فرزندانش را کنار هم جمع کند و آشتی دهد.
سینمای جنگ منهای زنان
در مقایسه با نقش موثر زنان در دهه 60 در پشت جبهه و اهمیت آثار دفاع مقدس اما زنان در آثار جنگی بیش از سایر آثار غایبند. این امر نشان میدهد که سینماگران جنگ را عرصهای مردانه میپنداشتند و از درک نقش زنان در ارتباط با جبهه عاجز بودند.
زنان دهه 60 سینمای ایران علیرغم حضور پررنگشان در واقعیت جامعه ایران و اثرگذاری جدی در طول 8 سال دفاع مقدس به عنوان برهه حساس و مهم آن دهه، ناپیدا و پنهان هستند. گویی سینما قادر به درک زنان و نقش موثر آنها نبوده است. حال آنکه نمایش حضور زنان در جبهه و پشت جبهه، چه به لحاظ وجه دراماتیک و چه به لحاظ وجه حماسی، سینما را موفقتر میساخت. همچنین نقش زنان در سایر عرصههای خانوادگی و اجتماعی نیز منفعلانه نبوده است. اما سینما از ادراک چنین زنانی ناتوان بوده است.
در یادداشتهای آتی به بررسی روند روند حضور زنان در سینمای دهه 70 و نقشآفرینی زنان در سینمای دهه 80 خواهیم پرداخت.
به قلم زهراسادات رضوی علوی، کارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی