متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رخ زنانه جنگ

دیدن فرماندهان بزرگی مانند شهید صیاد شیرازی و شهید خدامی از نزدیک و خدمت امدادی به مجروحان و شهیدان دفاع مقدس، سعادت و خاطره خوبی بود که برایمان به یادگار مانده است.

به گزارش متادخت، 31 شهریور، آغاز هفته دفاع مقدس است؛ روزی که هشت سال جنگ خانمان‌سوز به ملت ایران تحمیل شد و باری سنگین را بر گرده زنان و مردانی گذاشت که تازه حلول ماه انقلابشان را جشن گرفته بودند. در طول هشت سال دفاع مقدس، زنان دوشادوش مردان به جان‌فشانی پرداختند و در کنار این جهاد عظیم، رسالت بزرگ‌تری همچون حفظ کیان خانواده را بر دوش داشتند. این که نقش زنان در دفاع مقدس بسیار برجسته و محوری بود است جای انکار ندارد، اما گذر زمان و صرف روایت شجاعت مردانه، آن‌ها را به حاشیه رانده است و کمتر به ابعاد زنانه جنگ پرداخته شده است. زنانی که این روزها در کنار ما نفس می‌کشند و هنوز گرد روزهای جنگ را برچهره دارند، اما هیاهوی زندگی و جامعه ما را از پرداختن به تلاش‌های آن‌ها باز داشته است.

امروز به مناسبت هفته دفاع مقدس پای صحبت‌های خانم «طیبه احمدی تاج» نشسته‌ایم. بانویی که مجاهدانه پا در عرصه خدمت گذاشتند و پس از آن که جنگ تحمیلی آغاز شد، رخت پرستاری به تن کرده و به کمک مجروحان جنگ در پشت جبهه و حتی در میدان رزم شتافتند.

 

  • به رسم همیشگی مصاحبه‌ها لطفا خودتان را معرفی کنید.

طیبه احمدی تاج هستم. رییس اداره فرهنگی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان.

  • چی شد که با شروع جنگ به فکر رفتن به جبهه افتادید؟ قبل انقلاب هم فعالیت‌های انقلابی داشتید؟

ما قبل از پیروزی انقلاب با شرکت در راهپیمایی‌ها و ایجاد حس وحدتی که امام خمینی (ره) گفته بودند، فعالیت‌هایی‌ داشتیم. پس از پیروزی انقلاب در جهاد سازندگی شرکت کردیم و به روستاهای اطراف شهر خودمان می‌رفتیم تا در موضوعات فرهنگی و بهداشتی در قالب جهاد سازندگی خدمت کنیم. با شروع جنگ تحمیلی نیز، این احساس وظیفه بوجود آمد که زنان هم در عرصه دفاع از کشور ورود پیدا کنند. ابتدا با گذراندن دوره‌های امدادگری ما توانستیم در بیمارستان شهر خودمان، رشت، برای مجروحان انتقالی که به شهرستان‌ها می‌آمدند اقدامات امدادی را انجام دهیم. به دنبال آن سعادتی پیش‌‍ آمد که زمستان سال ۶۱ به منطقه دزفول اعزام شویم و در پایگاه وحدتی به عنوان امدادگر مجروحانی که از خط اول مقدم جبهه می‌آمدند خدمت کنیم. در آن سال‌ها علاوه بر بنده، زنان دیگری هم حضور داشتند که کمک‌شان بسیار پررنگ و مورد نیاز بود.

  • در کدام ‌سال‌ها و به چه مدت در مناطق جنگی حاضر بودید و در کدام عملیات شرکت کردید؟

اعزام ما از طرف بهداری سپاه گیلان به مدت ۳ ماه بود. در زمستان سال ۶۱ در منطقه دزفول-اندیمشک در پایگاه چهارم شکاری، پایگاه وحدتی مستقر شدیم. و همزمان با عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه به عنوان امدادگر انجام وظیفه می‌کردیم.

  • آن زمان متاهل بودید؟

بله متاهل بودم.

  • در مناطق خانواده با شما همراه بودند؟ برخوردشان بعد از تصمیم شما برای اعزام به جبهه چه بود؟

همسرم نیز به‌عنوان بسیجی داوطلب چندین بار به مناطق جنگی اعزام شدند. ایشان همواره با حضور بنده به عنوان امدادگر همراه بودند و در منطقه نیز کنارمان بودند.

  • بهترین خاطره‌ای که به یاد دارید کدام است؟

زمانی که در منطقه دزفول در پایگاه وحدتی بودیم، همان زمان عراق شهر را بمباران کرده بود و مجروحانی در سنین مختلف از نوجوان تا سالخورده به پایگاه‌مان می‌آمدند و مجروحان بسیاری در کنار ما شهید می‌شدند. خدمت در آن فضای معنوی و شهادت‌طلبانه بسیار باارزش بود. از طرفی گاها فرماندهان بزرگی مانند سردار شهید صیاد شیرازی و شهید خدامی که فرمانده قرارگاه نجف اشرف بودند نیز از پایگاه ما بازدید می‌کردند. دیدن این افراد از نزدیک و خدمت امدادی به مجروحان و شهیدان دفاع مقدس، سعادت و خاطره خوبی بود که برایمان به یادگار مانده است.

  • مواجه مردم منطقه در مورد حضور زنان در جبهه‌ها چه بود؟

اوایل کمی این حضور سخت بود و باور نداشتند که زنان نیز می‌توانند تاثیر داشته باشند؛ با مرور زمان این تاثیرگذاری آن‌قدر زیاد شد که می‌توان گفت زنان به نحوی بازوی رزمندگان در پشت جبهه شدند. برای پیروزی در جنگ تنها کار جنگیدن نیست و مقدمات و نیازمندی‌هایی وجود دارد. زنان برای شستن لباس رزمندگان، تهیه غذای خط مقدم، امدادگری و مداوای بیماران و … حضور داشتند. با طولانی شدن جنگ، زنان تاثیرگذاری بسیار زیادی نیز در روحیه دادن به رزمندگان پیدا کردند؛ چه مادران و خواهران و همسران و چه بسا فرزندانی که پدرانشان را به جبهه اعزام می‌کردند.

  • به عنوان زنی که از نزدیک جنگ را لمس کرده است، به نظرتان روایتی که از حضور زنان در جنگ شده کافی است؟

متاسفانه نه فقط برای زنان بلکه به طور کلی در بازنمایی جنگ و زحمات رزمندگان در دفاع از کشور کم‌لطفی شده است و برای زنان خیلی بیشتر! و این نیاز به طور ویژه برای نسل جدید احساس می‌شود؛ چون جوانان و فرزندان ما مخصوصا از دهه ۷۰ به بعد خودشان درگیر جنگ و یا تبعات آن نبودند. بنابراین در هر دوره‌ متناسب با سلیقه و باب طبع مخاطب همان زمان خوب است که با نوشتن کتاب، ساختن فیلم، برپایی نمایشگاه و… به نحوی خاطرات جنگ را تکرار کنیم؛ حتی در بعضی کشورهای خارجی یک مکانی را به عنوان نماد جنگ ایجاد می‌کنند که تداعی‌کننده آن دوران است تا همواره به یاد بیاورند که این آرامش و امنیت به چه قیمتی ایجاد شده است.

  • ممنون بابت وقتی که در اختیار ما گذاشتید. اگر نکته پاياني دارید بفرمایید.

ممنون از شما بابت فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید. به عنوان نکته پایانی صرفا قصد دارم بر این نکته تاکید کنم که در قدردانی و ارزش‌گذاری برای زنان دفاع مقدس، خود زنان نیز باید پیش‌قدم شوند. چه زنانی که در آن دوران حضور داشتند و چه زنان و مادرانی که می‌توانند با قصه‌خوانی و تربیت صحیح مفاهیم جنگ و ارزش‌های آن زمان را در ذهن کودکان نهادینه کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط