به گزارش متادخت، به برکت انقلاب اسلامی و رشد روزافزون زنان نخبه و مستعد ذیل گفتمان «الگوی سوم زن» مسائل زنان امروز تبدیل به عرصه گفتوگو و کنش شده است. زنان فرهیخته و اندیشمند سعی در بسط اندیشه زن انقلاب اسلامی در نظر و عمل داشته و دارند.
اما تلاشها و زحمات این فعالان در مراحلی مسدود میشود و پیشرفت اندکی دارد. توجه به ارتباط سیستماتیک زن و مرد میتواند حلقه مفقوده این مسیر باشد. در یک جامعه، انسانها تعاملات و ارتباطات مختلفی دارند. این تعاملات بر هم اثر میگذارند و ادراک ما را از مفاهیم شکل میدهد.
اگر یک بخش از این سیستم یا جامعه را از معادلات حذف کنیم یا آن را نادیده بگیریم، دچار خسران میشویم. چرا که نتوانستهایم اثرات ناشی از پیوندها و ارتباطات موجود بر بخش دیگر سیستم را وارد محاسبات کنیم. تمرکز بر موضوع زنان، فارغ از جایگاه زن در نظام تعاملات و ارتباطات او با بخشهای مختلفی نظیر خانواده و جامعه منجر به انسداد در حل مسائل میشود. جامعه و خانواده به عنوان سنگبنای اجتماعی متشکل از زن و مرد است.
بنابراین وقتی از الگویسوم زن سخن میگوییم، حتما روی دیگری ذیل گفتمان انسان انقلاب اسلامی وجود دارد و آن الگوی مرد انقلاب اسلامی است که در تلاقی نقشها با زنان، خود را نشان میدهد. برای فهم این الگو از مسیر نفی الگوی شرقی و غربی میتوان به پاسخ دست یافت. اگرچه زن و مرد ذیل مفهوم وسیعتری از انسان انقلابی تعریف میشوند و حقوق و تکالیفی مشخص دارند اما در این متن به جنبه تلاقی زن و مرد در نسبت با هم اشاره شده است.
مرد غربنشین
مرد غربی به چند صورت به استثمار زنان دست زده است؛ اما ریشه تمام آنها مردسالاری و برتر دانستن مرد بر زن است. در یک حالت با تنزل زن به ابژه جنسی، زن را صرفا در خدمت شهوات خود میخواهد. نکته قابل تامل تقلیل زنانگی به تنانگی است و توانسته است با بیبندوباریهای جنسی، زنان را در این خشونت نمادین با خود همراه سازد.
زنان غربی درحالیکه تلقی آزادی از شرایطشان را دارند، در مرداب کالاانگاری جنسی اسیر شدند. روش دیگر مرد غربی، اصرار بر برابری زن و مرد و انتقال فشار مضاعف بر زن برخلاف تفاوتهای جنسیتی است. زن با وجود تفاوتهای فیزیولوژیکی و روحی و روانی باید برابر با مردان کار کند؛ مرد، زن را مشابه خود میپندارد و فشار مضاعفی بر او وارد میکند.
برخی زنان در اثر فشار زندگی، از حق خانواده محروم میشوند چرا که برابری در خانواده با وجود نقشهای زنانه و مادری به ضرر زنان خواهد بود. مردانی که زن را همواره پایینتر از مرد میدانند، با برساخت برابری زن و مرد به بهرهکشی مالی از زنان روی میآورند و با برساخت تنانگی زن به بهرهکشی جنسی دامن میزنند.
مرد شرقنشین
مرد شرقی نیز با پافشاری بر خانهنشینی زنان مانع از فعالسازی نقاط قوت زن میگردد. این تفکر با تقویت استعداد و توانایی زنان در تقابل است و درک درستی از زنان ندارد. چنانکه در وقوع انقلاب اسلامی نیز بارها در ظاهر اسلام برای محدود کردن تلاش زنان در شکلگیری انقلاب به میدان آمدند.
امام عظیمالشان ما مقابل این نگاه متحجر ایستادند و در سخنرانیهای پس از انقلاب از نقش زنان در پیشبرد نهضت اسلامی سخن گفتند. مرد شرقی زن را صرفا در خانه میخواهد و حتی زمانیکه از ضرورت تربیت فرزندان توسط مادر سخن میگوید، پاسخی برای تناقض خانهنشینی با رشد و آگاهی مورد نیاز زنان برای تربیت اصولی و اسلامی ندارد.
البته باید توجه داشت خانهداری با خانهنشینی متفاوت است. خانهداری به معنای محوریت زن در خانواده مورد تایید است اما فشار بر زن برای ماندن در خانه و دور ماندن از آگاهی خلاف نظر اسلام است.
مرد انقلاب اسلامی
نگاه شرقی و غربی هر دو مخل شکلگیری خانواده متعادل هستند. هر دوی این نگاه زن را موجود درجه دویی میدانند که در خدمت مرد تعریف میشود و مرد اصالت انسانی را دارد.
در برابر این نگاهها، نگاه انقلاب اسلامی به زن و مرد از حیث کرامت انسانی است. زن و مرد رشدیافته، با همراهی هم میتوانند به قلههای پیشرفت و سعادت دست یابند. در نگاه دینی «زوجیت» یک اصل عام عالم است که مقام معظم رهبری در اینباره فرمودند: «حرکت تاریخ و حرکت جامعه از زوجیت به وجود میآید و زوجیت با ملائمت و همراهی معنا میشود».
بنابراین برخلاف دو نگاه شرقی و غربی، الگویی را میتوان در گفتمان انقلاب اسلامی یافت که با درک برابری ارزشی زن و مرد و حفظ کرامت و عزت زن مسلمان، به همراهی زن در مسیر پیشرفت انقلاب اسلامی قدم برمیدارد و این درک متقابل دائما سبب حرکت و رشد یکدیگر میشود.
مرد انقلاب اسلامی تفاوتهای جنسیتی را درک میکند، به ماموریت و حقوق متفاوت و عادلانه دینی واقف است و خانواده را مهمترین بستر و اصل دینی میداند؛ فلذا نه تنها زن را به خانهنشینی مجبور نمیکند بلکه او را به آگاهی، دانش و کنشگری عالمانه تشویق میکند. همچنین مفهوم غیرت دینی مانع از سوءاستفاده و کالاانگاری جنسی از زنان میشود.
بنابراین در برابر هر دو نگاه میایستد و زن را در وجه خانوادگی عزیز و محترم میشمرد که ظرفیتهای انسانیاش فعال میشود و در وجه اجتماعی، با حفظ کرامت انسانی او، به بسط ظرفیتهای وجودی و توانمندیهای اجتماعی و علمی و سیاسی و فرهنگی و… میپردازد.
گفتمان انقلاب اسلامی نه تنها زن و مرد را در برابر هم نمیگذارد، بلکه آنها را در کنار هم و با هم به سوی اعتلای ایران اسلامی سوق میدهد. پس گفتگو درباره الگوی مرد انقلاب اسلامی، امروز نه یک مسئله قابل طرح، بلکه یک ضرورت راهبردی است. در این مسیر باید بسیار گفت و شنید و صبوری کرد. این مسیر صعب است و البته روشن.
به قلم زهراسادات رضوی علوی؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت