به گزارش متادخت، فلاسفه اسلامی انسان را مدنی بالطبع میدانستند؛ بدین معنا که انسانها به طور فطری به زیست اجتماعی گرایش دارند. اما شهید مطهری معتقدند انسان فطرتا خانوادهگراست؛ و انسانها میل به تشکیل خانواده و حفظ آن دارند.
به ویژه فرهنگ ایرانی که گرایش به خانواده در عمق آن ریشه دوانده است و افراد با گرایشات دینی یا غیردینی بر مفهوم خانواده تفوق دارد. اما آنچه در سالهای اخیر مورد نگرانی برخی جامعهشناسان یا دینشناسان شده است تغییر ساختاری خانواده است.
ساختار و نحوه تعامل خانواده در جهان فعلی در دو قالب مورد بررسی و نقد است که تلاش داریم با نقد دو قالب پیشین، از مدل و قالب سومی سخن بگوییم که در عین توجه به اصول مهم دینی، در چارچوب منعطفتری به زندگی مشترک مینگرد.
خانواده متحجر و مردمحور
در این سبک خانواده، زندگی بر محور تمایلات مردان تنظیم میشود. زن جزء مایملک مرد به حساب آمده و برتری و تملک مرد بر خانواده و زن به عنوان اقتدار مردانه و امری غیرقابل خدشه، شمرده میشود. در این نگاه، تقسیم کار صلبی بین زن و مرد شکل میگیرد که عمدتا پس از صنعتی شدن این نوع از خانواده به دلیل جدا شدن سپهر عمومی و خصوصی از هم، قابل رویتتر شد.
تا پیش از آن زنان و مردان امور منزل، کار در مزرعه، دامداری و… را با یکدیگر پیش میبردند و عرصه اقدامات زن و مرد تا این اندازه مجزا نبود. اما با تقسیم کار صلبی که پارسونز نیز به عنوان جامعهشناس آمریکایی از آن دفاع میکرد، زندگی و امور مرتبط با خانواده به دو بخش تقسیم میشد: آنچه درون خانه رخ میداد از جمله امور جاری منزل، رفتوروب و شستوشو که آنها را وظیفه زن میدانست و در برابر، هر آنچه به بیرون از خانه تعلق داشت وظیفه مرد دانسته شد.
از این رو مرد مسئول معیشت، امنیت و جنگ بود. رفته رفته عرصه بیرون از خانه وسیعتر بطوری که سیاست، تحصیل، اقتصاد و اشتغال جزئی از عرصه بیرونی بود که زنان از آن فاصله داشتند.
همانطور که اشاره شد، در این ساختار زن ذیل مرد تعریف میشود و خواست و نیاز او در طول خواست و نیاز مرد معنا مییابد. مرد صلاح همه را تشخیص میدهد و نظام خانواده به نظام ریاستی مرد محور شباهت دارد. تا زمانیکه زن با این رویکرد بزرگ میشود، باید برای مردان خواستنی باشد و جهان زن را همان سبک زندگی تشکیل میداد.
در این ساختار خانواده، اقتصاد توسط مرد تامین میشود و در عوض زن امور خانه و رسیدگی به فرزندان را بر عهده دارد؛ و اگر نقصی در ظاهر خانه یا فرزندان دیده میشود نشان از ضعف زن و بیسلیقگی او است. حتی در سطح کلانتر نیز مسئول تمام اشتباهات و نابسامانیها زن است؛ برای مثال اگر مرد به سراغ زن دیگری برود، مقصر زن است که توان جذب شوهر خود را ندارد.
بنابراین در این نوع خانواده شرقی که بعدتر برخی اندیشمندان و جامعهشناسان غربی نیز از آن دفاع کردند و در غرب هم رواج داشت، زن مقصر و مرد محق بود. اگرچه این مدل زندگی کارکرد خود را داشت اما ایرادی که میتوان به آن وارد دانست نادیده گرفتن هویت زن و انکار ظلم به زن در بستر خانواده بود. در این مدل، زن هویت مستقلی ندارد و تماما در اختیار خانواده و با هویت جمعی یا هویت مرد خانواده تعریف میشود.
خانواده مدرن و فردمحوری
خانواده مدرن در پاسخ به خانواده متحجر سر برآورد. تحولات اجتماعی که منجر به افزایش تحصیلات و اشتغال زنان و رشد هویت شخصی زنان شد، منجر به تغییراتی در ساختار خانواده گردید. اومانیسم محوریت و اصالت را بر فرد قرارداد و افراد اعم از زن و مرد زندگی را بر محوریت خود ساختند.
بنابراین زندگی و خانواده با قالبی برابر و در شرایط مساوی پیش رفت. ایراد این نگاه ایجاد فشار اشتغال و تامین بخشی از معیشت بر زن و بیتوجهی به تفاوتهای جنسیتی و تفاوتهای فیزیکی زن میشود. زن در خانواده مدرن تمام مسئولیتهای مرد بعلاوه فرزندآوری را برعهده دارد.
زمانی که محوریت زندگی خود فرد باشد، هر یک از افراد در پی خواست و نیاز خود در زندگی تصمیمگیری میکنند و بنابراین پایداری خانواده همواره مورد تهدید است. در واقع زن و مرد در چنین شکلی از خانواده از مفهوم آن فاصله گرفته و از خانواده، با معنای دژ مستحکمی که اعضایش را کنار هم رشد میدهد و از گزند زمان و مصائب حفاظت میکند، بیبهره است.
در این حالت، هویت فردی افراد بر خانواده اولویت دارد و بنابراین تلاقی منافع شخصی با خانواده منجر به فروپاشی خانواده میگردد. در حالیکه اولین سلول اجتماعی خانواده است و سلامت خانواده، سلامت جامعه را تضمین میکند.
خانواده متعادل، بر محور نظم الهی
در نگاه اسلام، خانواده به عنوان رکن اصل جامعه شناخته میشود و حفظ و پاداری آن اهمیت ویژهای دارد. لذا در روایات مختلف میبینیم به زن و مرد توصیه شده است بر حفظ کانون خانواده تلاش کنند.
خانواده در قالب زوجیت زن و مرد شکل میگیرد و مقام معظم رهبری درخصوص زوجیت میفرمایند: «زوجیّت که در نگاه اسلامی این جور واضح است، درست نقطه مقابل تضاد در دیالکتیک هگلی و مارکسیست است؛ یعنی رکن اصلی این دیالکتیک هگل که بعد هم مارکس از او گرفته، تضاد است که حرکت جامعه و حرکت تاریخ و حرکت بشری ناشی از تضاد است؛ یعنی «تز» و «آنتیتزی» وجود دارد که از آنتیتز و تز، سنتز به وجود میآید.
در اسلام نه، سنتز از آنتیتز به وجود نمیآید، از زوجیّت به وجود میآید؛ از زوجیّت است، از ملائمت است، از همراهی است که آن رتبهی بعدی به وجود میآید، نسل بعدی به وجود میآید، حرکت بعدی به وجود میآید، مرحلهی بعدی به وجود میآید.».[1]
بنابراین خانواده به عنوان بستر آرامش و سکینه باید محل امنی برای همه اعضایش باشد و موجب آرامش همه باشد. در این شکل از خانواده زن و مرد هویت شخصی و مستقل خود را دارند اما در هویت جدیدی، ذیل هویت خانوادگی در کنار هم قرار میگیرند و از این رو خانواده سکوی شکوفایی و رشد افراد است؛ که این نکته دقیقا مرزگذاری با دو نوع خانواده متحجر و مدرن را مشخص میکند.
بیشتر بخوانید: الگوی مرد انقلاب اسلامی
در خانواده متحجر هویت زن و در خانواده مدرن خود اصل خانواده کم ارزش تلقی میشد . اما در خانواده متعادل و خدامحور این رشد گاه با فداکاری و گذشت یکی از اعضا رقم میخورد و گاه با همراهی و درک متقابل از یکدیگر.
بنابراین خانواده حول مودت و رحمت شکل گرفته و امور مرتبط با خانواده طبق اصول اصل دین، تنظیم میشود و همزمان انعطاف مورد نیاز سبک زندگیهای متفاوت را در نظر میگیرد. اصولی نظیر انجام تکالیف زن و مرد نسبت به یکدیگر که شارع آن را مشخص نموده؛ مانند تامین نیاز جنسی زن و شوهر و تامین معشیت خانواده توسط مرد و سایر مواردی از این دست که اصول و قوانین خانواده است، اما موارد دیگر که ذیل اصول، بایدها و نبایدها تعریف نشده میتواند متناسب با شرایط زوجین، شرایط مالی، امکانات و … مورد بررسی و توافق اعضای خانواده باشد.
چنانچه انجام امور زن وظیفه و تکلیف شرعی زن نیست و در این میان توجه به استحباب امور منزل در احادیث متعددی برای زن و مرد مطرح شده است. برای مثال از رسول خدا نقل است: «یا على هر که در خانه در خدمت خانواده خود باشد و آن را ننگ نداند خدواند نام او جزو شهدا مینویسد و ثواب هزار شهید را در هر روز شب برای او محاسبه میکند.»[2]
بنابراین خانواده در آن بعد خود منعطف، بر مبنای اصول و با درک شرایط همه پیش میرود و رشد و شکوفایی همه اعضای خانواده در آن مهم میشود. بنابراین بنا نیست یکی از افراد، تمام عمر خود را صرف زندگی دیگران کند. بلکه همه در کنار هم و با هم به سوی اهداف متعالی خانواده حرکت میکنند. در یادداشت آتی به جوانب مختلف این خانواده بیشتر خواهیم پرداخت.
- دیدار مقام معظم رهبری با اقشار مختلف بانوان- 16 دی 1401
- جامع الأخبار ص: 103-102