به گزارش متادخت، ورزش به دلیل فواید جسمی، روحی و اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است و دولتها بیش از پیش به دنبال برنامهریزی و سرمایهگذاری در سطوح مختلف همگانی و قهرمانی هستند. در این میان بدون در نظر گرفتن زنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، دستیابی به موفقیت میسر نمیشود، بنابراین مسئولان ورزش کشور باید با حساسیت در مورد برنامهریزی، گسترش ورزش همگانی، تقویت بخش قهرمانی و حل مشکلات زنان اقدام کنند.
در این راستا نقش معاونت توسعه ورزش زنان وزارت ورزش و جوانان به عنوان یکی از اصلیترین سمتهای مدیریت ورزش زنان از اهمیت خاصی برخوردار است و عملکرد این معاونت مثبت یا منفی، میتواند تاثیرات زیادی را در این بخش داشته باشد. مهرماه ۱۴۰۰ بود که حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان، مریم کاظمیپور را به عنوان سرپرست این معاونت انتخاب کرد تا جایگزین مهین فرهادیزاد شود.
کاظمیپور که قبل از قبول مسئولیت سبقه مدیریت ورزشی در سطح کلان ورزش کشور نداشت، در مدت حضور خود نتوانست گره چندانی از ورزش زنان باز کند. رویکرد کاظمیپور به رشتههایی که سالها درگیر کسب مجوز برای شروع فعالیت بودند، محدودکننده بود. او معتقد بود دخترانی که علاقهمند به رشتههایی چون بوکس هستند، بهتر است به رشتههای دیگر بروند و تلاشی نکرد تا این مسئله را حل کند.
با روی کار آمدن احمد دنیامالی به عنوان وزیر ورزش و جوانان، یکی از مدیران باتجربه ورزش زنان به عنوان معاون توسعه ورزش زنان وزارت ورزش و جوانان انتخاب شده است؛ فریبا محمدیان که پیش از این هم سابقه معاونت زنان وزارت و ریاست فدراسیون اسکیت و نایب رئیسی فدراسیون والیبال را هم داشته است بار دیگر به وزارت ورزش برگشته تا مدیریت بخش زنان را برعهده بگیرد اما چالشهای زیادی پیش رو دارد که انتظار میرود نگاه محدودکننده به آنها نداشته باشد، بلکه علاقهمندی زنان را درنظر بگیرد و به دنبال حل مشکلات آنها در عرصه ورزش باشد.
بیتوجهی به زنگ خطر بوکس
یکی از اصلیترین مطالباتی که زنان در سالهای اخیر داشتهاند، کسب مجوز برای بوکس بوده است؛ موضوعی که هنوز اتفاق نیفتاده است. مهین فرهادیزاد، معاون سابق ورزش زنان وزارت ورزش و جوان و نایب رئیس زنان کمیته ملی المپیک در مصاحبه با ایسنا در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ در پاسخ به این سوال که چرا مجوز بوکس و ورزش زورخانه برای زنان صادر نشد؟ گفت: “وقتی معاون وزیر ورزش بودم، رئیس فدراسیون وقت بوکس گفت تعدادی خانم متقاضی هستند. تمام آنچه را که از دوره خانم محمدیان در مورد بوکس وجود داشت، بررسی کردم که آسیب در این رشته اجتنابناپذیراست. من هم روی آن سفت و سخت ایستادم و جواب منفی دادم. رئیس فدراسیون باز هم آمد که تعداد زیادی متقاضی داریم. روز بعد ۱۰، ۱۲ دختر زیر ۲۰ سال به اتاقم آمدند و گفتند تعدادشان زیاد است. گفتم چرا به ووشو نمیروید، گفتند بوکس هیجان ما را تخلیه میکند. گفتند در این رشته آسیب میبینند و من هم جواب دادم که به همین دلیل مخالف هستم اما گفتند آسیب بدنی که در والیبال، فوتبال و سایر رشتهها هم وجود دارد. متوجه شدم مربی زن ندارند و آسیب آنها از اختلاط است و خودشان ناراحت هستند. اینجا دیگر برای من یک مسئولیت جدید بود. تحقیقاتم را شروع کردم و متوجه شدم تعداد زنان متقاضی بوکس زیاد است و در زیرزمینهایی فعالیت میکنند که قانونمند نیست. با دست پر با آقای علینژاد، آقای عبدالحمید احمدی و حراست صحبت کردم. در شورای معاونان نیز مطرح کردم که آقای سلطانیفر مخالف بود اما حرفهایم را گوش داد. گفتم آمادگی دارم همه جا بروم و مجوز را بگیرم. تعداد این افراد کم نیست و باید از آنها مراقبت کنم. نمیتوانم رهایشان کنم. البته این موضوع به عمر مدیریت من و آقای سلطانیفر کفاف نداد. ”
اما پس از فرهادیزاد، مریم کاظمیپور آب پاکی را روی دست علاقهمندان و متقاضیان بوکس زنان ریخت و گفت: “توصیه میکنم ورزشکاران، جوانی و توانمندی خود را در رشتههای مشابهی محک بزنند که حداقل الان مصوب هستند و مسیر آماتوری را طی کردهاند و به سمت قهرمانی در حال گذر هستند. رشتههایی چون تکواندو، ووشو و کاراته به بلوغ حرفهای رسیدهاند. به نظرم الان صلاح نیست جوانهایی که در دوران اوج هستند بخواهند وقت خود را صرف این کنند که منتظر رشته جدیدی باشند که بیاید تا سپس در آن فعالیت رسمی خود را شروع کنند.”
این به معنی بیتوجهی کامل کاظمیپور به خطری بود که فرهادیزاد از آن پرده برداشت؛ کاری که محمدیان باید آن را به سرانجام برساند و برای سلامت زنان علاقمند به بوکس باید فکری به حال آن کند و طلسم این رشته را بشکند.
گود زورخانه جای زنان نیست!
راهاندازی و اخذ مجوز برای برخی از رشتهها همیشه سروصدای زیادی به پا کرده است. یکی از این رشتهها ورزش زورخانهای بود. حضور زنان در گود زورخانه یکی از پرحاشیهترین اتفاقات ورزش زنان در سال ۹۹ بود، آنجا که برخی از مردان این رشته با تجمع و انتشار بیانیهای انتقادی مخالفت خود را با فعالیت زنان اعلام کردند. در ادامه هم مسئولان ورزشی با این توجیه که برخی از رشتهها متناسب با فیزیولوژی زنان نیست، مجوزی صادر نکردند.
فرهادیزاد که معاون سابق ورزش زنان بود در این مورد هم بیان کرد:” تعداد نفرات متقاضی زورخانه به تعداد انگشتان دست هم نمیرسید. باید دست در جیب ملت میکردیم تا برای این رشته سالن، مربی و داور درست کنیم. به یک خانم پیشنهاد دادم چرا میخواهید کارتان را در سالن زورخانه شروع کنید، ابتدا در یک سالن ورزشی کار کنید. به رئیس فدراسیون هم گفتم وسایلی که برای زنان درست کردهای را بیاور، یک کار به ما نشان بدهید، اما چیزی نداشتند و میگفتند با همین شرایط مجوز بدهید. باید تجهیزات را سبکتر میکردند. فیلم یک خانم را به ما نشان دادند که جلوی شوهرش میل میزد. گفتم این برای همه زنان جذاب نیست. ”
پس از آن سرو صداها در مورد ورزش زورخانهای زنان خوابید و در دوره کاظمیپور شاهد چندان حاشیهای در این زمینه نبودیم اما این به معنی از بین رفتن چنین مطالبهای از سوی زنان نیست.
پرورش اندام ممنوع، بررسی تمام نشدنی پاورلیفتینگ
“فعالیتهای مچاندازی، پاورلیفتینگ و فیتنس چلنج در حال بررسی است که نتیجه آن در آینده اعلام میشود اما در مورد پرورش اندام یعنی بادی فیزیک و بادی بیلدینگ قطعا در حوزه زنان فعالیتی نخواهیم داشت” این هم ضربدر دیگری است که مریم کاظمیپور روی فعالیت زنان در رشته دیگری کشید. هر چند در زمان معاونت مهین فرهادیزاد در تاریخ دوم مهر ۱۳۹۹ خبری مبنی بر مجوز پاورلیفتینگ منتشر شد و فعالیت خود را هم آغاز کرد اما کاظمیپور آن را تکذیب کرد.
به نظر میرسد این چالش دیگری است که محمدیان باید با آن دست و پنجه نرم کند و نباید بیتفاوت از کنار آن عبور کند.
وضعیت مبهم دختران ژیمناست برای بینالمللی شدن
حضور زنان ژیمناست ایران در عرصههای بینالمللی یکی از موضوعاتی بوده که به آن پرداخته شده است. در دوره معاونت فرهادیزاد چندین بار لباس این رشته مورد بررسی قرار گرفت اما در نهایت تایید نشد.
فرهادیزاد در همان مصاحبه (۱۵ اسفند ۱۴۰۱) در این مورد گفت: “تنها یک رشته ژیمناستیک ریتمیک داشتند که خانم اینچهدرگاهی لباسهایی را تن بچهها کرده بود که به نظرم اصلا خوب نبود. خیلی پف داشت. میتوانستیم به این مجوز بدهیم و مشکلی نبود اما هیچ ارزش قهرمانی و مدالی برای این رشته ژیمناستیک نداشتیم. لباس ریخت جالبی نداشت و فقط برای مسابقه رفتن طراحی کرده بودند. به خانم اینچه درگاهی گفتم با این لباس نمیتوانی کار ژیمناستیک انجام بدهی یک فکر دیگری بکن. پیشنهاد دادم لباسهای کوراش را ببیند. افراد متخصص هم اصلا لباس را تایید نکردند. ژیمناستیک برای رفتن مشکلی نداشت فقط نمیتوانست لباسش را ردیف کند.”
این موضوع در دوره کاظمیپور مطابق انتظار حل نشده باقی مانده و ژیمناستیک زنان نتوانست رویداد بینالمللی را تجربه کند. لباسی هم برای این رشته تایید نشد و اتفاق خاصی در این زمینه نیفتاد. باید دید اینچه درگاهی چه طرحی برای بین المللی کردن ژیمناستیک زنان دارد و فریبا محمدیان که سابقه مدیریتی قویتری دارد در این راستا چه تصمیمی میگیرد.
نداشتن پخش تلویزیونی
پخش نشدن ورزش زنان یکی از اصلیترین دلایل تمایل کم اسپانسرها به سرمایهگذاری در این بخش است. حامیان مالی در حالی که باید از طریق تبلیغات سود مورد انتظار خود را کسب کنند به دلیل پخش نشدن تلویزیونی ترجیح میدهند که به بخش مردان وارد شوند. طی سالهای اخیر برخی از رشتهها امکان پخش اینترنتی مسابقات خود را فراهم کردهاند اما هنوز بسیاری از رشتهها مجوز پخش اینترنتی هم ندارند.
البته زنان ورزشکار حتی به پخش غیرمستقیم مسابقات هم راضی هستند اما این اتفاق چندان رخ نمیدهد. در سالهای اخیر وضعیت کمی بهتر شده و برخی از مسابقات زنان مانند تنیس روی میز پخش میشود اما بسیاری از رشتهها همچنان در انتظار هستند. این موضوع نیازمند رایزنی وزارت ورزش با سازمان صدا و سیما است.
دختران در رینگهای MMA
به تازگی برخی از قهرمانان پیشین ورزشهای رزمی زنان رینگ MMA را به روی دختران این رشته باز کردهاند و آنها را به مسابقات خارجی میبرند که از نظر وزارت ورزش و جوانان قانونی نیست و مجوزی هم برای آنها صادر نکرده است. این رشته در ایران هم مجوزی ندارد و فعالیتی هم اگر در این زمینه میشود زیرزمینی است. هر چند علاقهمندانی دارد و باید فکری به حال آن شود اما در مورد فعالیت افرادی که دختران را بدون مجوز به مسابقات خارجی که پول بر سر آن مسابقه ها رد و بدل میشود، باید تصمیمگیری کرد تا دختران ایران سر از هر رینگ رزمی در نیاورند.
منبع: ایسنا