به گزارش متادخت، در قسمت اول یادداشت پیرامون روشنفکری دینی در ایران، اشاره شد که تحلیلهای مطروحه در این گفتمان رنگ و بویی سطحی و عوامانه دارد و راهبرد پیش روی این جریان به خارج از چارچوببندیهای مرسوم اندیشه اسلامی رهنمون میشود.
یادداشتنگاری شعارزده
حاشیهی دیگر وسمقی بازنشر یکی از یادداشتهای قدیمیاش، به مناسبت شکایت از برخی بازیگران کشف حجاب کرده توسط گروهی از مردم با حمایت چند طلبه بود. او در این یادداشت که از قضا، موضوعاتش چندان بکر و تازه هم نیست و سالیان درازی است از سوی افرادی کمسوادتر در کوچه و خیابان و ایستگاههای اتوبوس و مترو بارهاوبارها مطرح شده و همان مصداق درویش شدن چشمهای مردان است برای ولنگاریهای بیشتر زنان، اینگونه آورده است:
به موی زنان، سیر بنگرید!
باز نشر به بهانه شکایت طلاب جوانی که با دیدن قسمتی از سر و سینه و گوش زنان عقل و ایمانشان را از دست دادند.
روی سخنم با شما مردان است؛ مردان ایرانزمین؛ بهویژه آن دسته از مردان که موی زنان را دام گناه و ریسمان شیطان و باب دوزخ میدانند. به موی همسر، دختر، خواهر و مادر خود سیر بنگرید. این مو چیست که چنین مردان و حکومت و کشور را بیمار ساخته و زنان و دختران را به مشقت درانداخته است؟ آیا بهراستی این موی زنان است که اینهمه معضل آفریده است یا عقدهها و نیازهای جنسی سرکوب شده و نیز انتشار افکار بیمار علیه زنان توسط بخشی از روحانیت و قشر سنتی مذهبی است که چنین معضل و مشقتی را آفریده است.
وی در جای دیگری آورده است: آموزشوپرورش میخواهد روی دیوارهای بلند مدرسه، دیوارهایی بلندتر بسازد، دیوارها را بالاتر ببرد تا شاید دختران بتوانند مقنعه از سر برگیرند… آه که چقدر دخترزاده شدن و زن بودن را در این مرزوبوم سخت کردهاید!
چرا مردان نباید چشم و دل و اندیشة خود را بشویند و در عوض زنان باید تاوان چشم و دل حریص و بیمار برخی مردان را بپردازند؟
این در حالی است که شکایت از هنرمندان هنجارشکن و کشف حجاب کرده، توسط مؤسسات و مجموعههای حوزوی صورت نگرفته، بلکه پرونده حدود 100 نفر شاکی خصوصی، از مشاغل و اقشار مختلف مردم داشته است.
موضوع دیگر این که پیشنهاد مناسب سازی فضای مدارس دخترانه مربوط به زمان حال یا یکی دو سال گذشته نبوده که خانم وسمقی تازه به یاد آوردهاند باید جیغهای بنفش خود را بر سر این طرح بکشند؛ بلکه از مجلس پنجم مطرح بوده، در دولتهای قبلی، حتی دولت مطبوع و متبوع خودشان جناب محمد خاتمی نیز بودجههایی به آن اختصاص داده و در برخی مدارس اجرائی شده است.
عبور عوامانه از پیامبری
جنجال جدید دیگر او، انتشار کتاب «مسیر پیامبری» در سال 1400 شمسی است. کتابی که حتی برخی از روشنفکران دینی همترازش از آن بهعنوان عبور عوامانه از پیامبری یاد کردهاند.
در این کتاب ادعا شده که ارسال پیامبران از ناحیه خداوند نبوده و اصل پیامبری را نفی نموده است آن هم بدون دلیل و آوردن برهان قاطع. وسمقی تنها حس خود را در اینکه بعید است چنین امری رخداده باشد مطرح کرده و در کتابش عنوان نموده؛ چون به جواب سؤالات خود در باره پیامبری نرسیده است، آن را قابلانکار میداند.
او در جای دیگری از این کتاب پرسیده؛ چرا وحی بر زنان نازل نشده است؟ یا چرا پیامبران تنها از منطقة خاورمیانه بودهاند؟ و نتیجه گرفته که اساساً وحی از جانب خدا نیست؛ چون خدای پیامبران باید برای همه باشد نهتنها برای مکان و جنسیت خاص.
سؤال اینجاست چگونه این بانوی قرآنپژوه، نسبت به تمام آیاتی که در قرآن و در ارتباط با تمام موضوعات مورد شبههی ایشان بارهاوبارها مورد تأکید واقع شده غافل بودهاند و یا اینکه تعمداً نسبت به آن بیاعتنا هستند؟
یکی دیگر از ادله خانم وسمقی در این کتاب این بوده است که مسیر پیامبری نه از سوی خدا به انسانها که از جانب برخی انسانها بهسوی خدا بوده است و عنوان میکند خدا پیامبران را نفرستاده؛ بلکه این برخی انسانها بودهاند که راه بهسوی شناخت خدا گشودهاند و پیامبر نامگرفتهاند.
پاسخ این سؤال طرح شده توسط ایشان حتی در کتابهای درسیِ دبیرستان و دانشگاه موجود است و مسلمانانی که اندک بهرهای از علوم دینی دارند میدانند «رسول» و «نبی» بار معنایی متفاوتی دارند. رسالت عام است و نبوت خاص، هر رسولی الزاماً نبی نیست؛ اما هر یک از انبیا رسولالله بودهاند، چرا که نبی یعنی باخبر، و خبر؛ اطلاع جدید است که توسط «نبی» آورده میشود و برخی پیامبران تنها «رسول» هستند و خبر «نبی» قبلی خود را انتقال میدهند. بسیاری از پیامبران رسولالله بوده و هدایتی که انبیا پیشین آوردهاند را تبلیغ نمودهاند بدون آنکه از هدایت جدیدتری باخبر شده باشند؛ بنابراین هر رسولی الزاماً نبی نیست، اما هر یک از انبیای الهی رسولالله هستند.
تکمله
وسمقی با وجود تمام شعارهایش حرف تازهای برای جماعت شبهروشنفکر و حتی زنان طرفدار زن، زندگی، آزادی نیز ندارد.
زیرسؤالبردن رسالت و وحی به خاتمالنبیین صلواتاللهعلیه، انگشت اتهام زدن به مردان حامی حجاب بهعنوان بیماردل و مریض جنسی، ادعای غلبهی فرهنگ عرب بر فرهنگ ایرانی و حتی احکام الهی، موضوعاتی است که پیشتر نیز توسط اشخاص دیگری مطرح شده و وسمقی حتی نتوانسته این تکرارها را به صورتی شفافتر و جذابتر مطرح کند. آن هم کسی که سوابقی چون دکترای فقه و مبانی اسلام و تدریس در این حوزه را در کارنامة خود دارد، از سیاستمداران اصلاحطلب بوده، آثار متعددی در ادبیات و فقه دارد و با عناوینی چون نویسنده، مترجم، اسلامپژوه، حقوقدان و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی معرفی میشود و مهمتر اینکه اکنون ساکن کشور سوئد است و از آنجا برای زن مسلمان ایرانی دایه دلسوزتر از مادر شده، نسخههای ترقی و تعالی میپیچد.
جان کلام این که او در کتاب مسیر پیامبری ادعا کرده خداپرست است. از ایشان میپرسیم چه خدایی را میپرستد؟ خدایی که برای هدایت انسان هیچ برنامهای ندارد و هیچ پیامبری را نفرستاده است؟