سقوط بعد از خیزِ بلند نواندیشی (قسمت اول)

روشنفکری دینیِ ایرانی، در حال رهسپاری به سمت و سوئی باطل است و انگار در پی طرح‌ریزی یک نظام جدید، خارج از اندیشه اسلامی است. آنچه در روشنفکری دینی جدید دریافت می‌کنیم سطحی از تفکرات عوامانه و بسیار ابتدائی است که با الفاظ، تعابیر یا ادبیاتی قوی‌تر بزک شده‌اند.

به گزارش متادخت، روشنفکری دینیِ ایرانی، در حال رهسپاری به سمت و سوئی باطل است و انگار در پی طرح‌ریزی یک نظام جدید، خارج از اندیشه اسلامی است. آنچه در روشنفکری دینی جدید دریافت می‌کنیم سطحی از تفکرات عوامانه و بسیار ابتدائی است که با الفاظ، تعابیر یا ادبیاتی قوی‌تر بزک شده‌اند. همان جدل‌های سطحی که مطابق با امیال شخصی است؛ اما قرار است با شعار مبارزه با تحجر، جاهلیت، واپس‎گرائی و… به خورد طرف‌دارانشان داده شود.  همان اتفاقی که در اظهارات «صدیقه وسمقی» به صورتی عریان و گل‌درشت، جنسیت‌زده است.

شجره‌ای که جز در خاک غرب پا نمی‌گیرد

«روشنفکری از لحاظ تاریخی اقتضائات و موجباتی دارد که در هیچ جای دیگر از کره زمین پا نمی‌گیرد. رجوع همه روشنفکران دیگر در سراسر کره زمین به مرجع آن‌ها غرب است و غرب‌زدگی معنایی جز این ندارد… شبه روشن‌فکر «مقلد» است و روشن‌فکر اصیل و مستقل و بدون تردید مقلد غرب بودن (غرب‌زدگی) از غربی بودن به‌مراتب بدتر است. شجره غربی است که جز در خاک غرب پا نمی‌گیرد و مثل نخل، اگر به خطه‌ای جز اینکه هست انتقال یابد به گیاهی تزیینی تبدیل می‌شود که دیگر آن خواص اصلی را ندارد.»

شاید کلام شهید آوینی و عنوانی که او برای روشنفکران یا شبه‌روشنفکران برگزیده، حق مطلب را در مورد این گروه ادا کند؛ «حلزون‌های خانه‌به‌دوش»؛ مدعیانی که بیشترشان به‌جای ریشه در خاک، خانه به دوش‌اند، آرمان‌هایشان را در جایی غیر از وطن جستجو می‌کنند. ادعاهایشان را خارج از مرزها  فریاد می‌کنند و البته برای این کسب‌وکارشان مشتری‌های خوبی هم در وطن دارند.
کشف حجاب صدیقه وسمقی؛ قرآن‌پژوه و دارای دکترای فقه اسلامی در ینگه‌دنیا و فراتر از مرزهای وطنش در مهرماه ۱۴۰۲ و در هم‌نوایی با اغتشاش ِزن زندگی آزادی، مجالی است تا به سیر تحولات و تفکرات این بانوی جریان اصلاحات نگاهی کوتاه بیندازیم. اتفاقی که باتوجه‌به مسمومیت‌های تدریجی مشاهده شده در تفکراتش و القای شبهات دینی دور از انتظار نبود.

فمینیسم‌زدگی به سبک اسلامی

وسمقی در سال 1392 و در گفتگویی با شرق پارسی، از پوسته‌ی ملاحظاتش در می‌آید و موضوعاتی را مطرح می‌کند که به برخی از آنان اشاره می‌شود:

*روحانیت یک دستگاه مردانه است و خود را بی‌هیچ دلیل موجهی متولی دین می‌داند. این دستگاه در طول تاریخ آداب و تشریفاتی برای خودساخته و قدرتی کسب کرده است! که تأثیرات منفی بسیاری بر زندگی و عقاید مردم داشته است. زنان و حقوق آنان همواره توسط این دستگاه تهدید شده‌اند. من معتقدم زنان باید به دانش دینی مجهز شوند و از حقوق خود دفاع کنند و اجازه ندهند که با استفاده ابزاری از شریعت، حقوق آنان پایمال شود.

* من فکر می‌کنم که اسلام یک دین فردی و اخلاقی است و باید آن را از قدرت منفک نمود. این نگاه، اسلام را از حوزه قانون‌گذاری نیز دور خواهد کرد.

* این استدلال فقها که می‌گویند تمامی قول و فعل و تقریر پیامبر کاشف از حکم شرعی است و برای ما حجت است قابل‌نقد جدی است و اساس محکم عقلی و شرعی ندارد.

* بسیاری از آداب و سنن مسلمانان اولیه تحت عنوان احکام امضایی و تقریری به فقه اسلامی راه‌یافته و احکام شرعی خوانده شده است. درحالی‌که این سنت‌ها و قوانین از پیش از اسلام در میان اعراب حجاز رایج بوده و فقط مختص به مسلمانان نیز نبوده است. مثلاً شهادت زن در میان یهودیان و مشرکان نیز قابل‌قبول نبود و یا دیه زن فقط در میان تازه مسلمانان نصف دیه مرد نبود، بلکه در اکثر قبائل حجاز اعم از یهودیان، مشرکان و تازه مسلمانان وضعیت چنین بود. این که تازه مسلمانان با این قوانین زندگی می‌کردند و پیامبر به این قوانین اعتراض نکرد نمی‌توان گفت مفهومش این است که پیامبر این قوانین را امضا کرده و در نتیجه همه انسان‌ها در همه اعصار و جوامع ملزم به رعایت آنها هستند، با این‌گونه استدلال‌ها نمی‌توان اثبات کرد که این قوانین احکام شرعی هستند.

*در مورد حجاب، فقها بینش، فرهنگ و تعصبات خود را در مورد پوشش زنان دخالت داده‌اند. آیات قرآن صراحت ندارد که زنان موظف‌اند موی سر خود را بپوشانند. مراجعه به بسیاری از روایات و تاریخ زندگی مسلمانان صدر اسلام نیز حاکی از آن نیست که پوشاندن موی سر و همه بدن به طور کامل بر زنان تکلیف شده باشد. آنچه معلوم است این است که قرآن و پیامبر اسلام مردم را به استفاده از لباس دعوت کرده‌اند. چرا که همه‌ی تازه مسلمانان با لباس که یک پدیده مدنی است آشنا نبودند.

او در همان دی‌ماه سال 1392 نیز در یادداشتی تلگرامی با عنوان «رفراندوم در مورد حجاب!» درباره‌ی پیشنهاد دکتر علی مطهری، نایب رییس مجلس وقت برای رفراندوم بر سر حجاب، نوشته است:

«انتخاب پوشش یک حق فردی است، به همین دلیل با هیچ ابزاری نباید آن را نقض نمود و از افراد ساقط کرد… حتی اگر چنان‌که برخی معتقدند حجاب را یک تکلیف شرعی بدانیم، باز هم انتخاب آن را نمی‌توانیم یک تکلیف بدانیم. بلکه انتخاب آن یک حق است. وضع قانون برای اجباری کردن حجاب از ابتدا شکستن شأن و منزلت قانون و خارج کردن آن از جایگاه منطقی آن بود و هر گونه مداخله‌ی حکومت در این امر اشتباه بوده است.

و بسیار عجیب است که در جای دیگری از یادداشت خود به‌صراحت آورده است: «اگر حتی ۹۹ درصد از مردم در یک رفراندوم به اجباری بودن حجاب رأی دهند، به اتکای آن نمی‌توان از یک درصد مخالفین و یا حتی از یک نفر مخالف حق فردی او را سلب کرد! و چنین رفراندومی به دلیل اشتباه بودن ِ موضوع آن فاقد اعتبار است.» پیشنهادی که از تمایلات اومانیستی، اصالت فرد و فراتر از آن یک دیکتاتوری تمام معنا خبر می‌دهد.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط