به گزارش متادخت، در قسمت قبل در مورد الزامات محافل سنتی زنانه و شروع عصر جدید تکنولوژی صحبت کردیم و در این قسمت به اثرگذاری تفاوتهای این دو نسل در محافل زنانه میپردازیم.
دیگر همسایهها را نمیشناسیم!
یکی از تفاوتهای محافل جدید با دوران سنت، تفاوتهای عقیدتی است که در میان اهالی آن دیده میشد. در دوران سنت، توافقی نسبی در عقاید افراد وجود داشت، به قول پیتربرگر دین به مثابه یک «سایبان مقدس» عمل میکرد که نوعی وفاق و همدلی در زیر آن شکل میگرفت. در دوران مدرن، تفاوتهای فکری افزایش پیدا کرد و محافلی که بر پایه عقاید مشترک بود، بیشتر جنبه خصوصی پیدا کرد، در نتیجه ورود به این محافل عقیدتی برای عامه آزاد و یا حتی مطلوب نبود. کما اینکه تا 60 سال پیش افراد اطمینان داشتند که اگر همسایههایشان را به یک مراسم دینی زنانه دعوت کنند، احتمال اعتقاد و احترام این افراد به شعائر دینی و در نتیجه حضور در این مراسم زیاد بود، اما با گذشت زمان این احتمال کاهش پیدا کرد. به جای آن اگر شما زن همسایه را برای جلسه رسیدگی به باشگاه ورزشی ساختمان دعوت میکردید احتمال حضورش بسیار بیشتر از زمانی بود که از او برای یک مراسم دینی و یا حتی دوستانه دعوت بعمل میآوردید. ملاحظات آپارتمان نشینی و شهرنشینی منجر به شناخت کمتر افراد نسبت به همسایگان، هم محلیها و اطرافیانی که در زندگی روزمره بارها با آنها مواجه میشد شده بود. و اعتماد بین افراد که لازمه ارتباط عمیقتر و دوستانه میان آنها بود را تضعیف کرده بود.
پس در دوران مدرن زنانی که مشارکت اجتماعی بیشتری پیدا کرده و در عرصههای متفاوت تخصص و یا مهارت پیدا کرده بودند، محافلی را بر پایه منافع و یا دغدغههای مشترک (همچون تشکلها، خیریههای زنانه، گروههای هنری زنانه و…) شکل دادند؛ که عموما ساختارمند و هدفدارتر از محافل سنتیتر پیش میرفت. در نتیجه معنای دوستی و آشنایی که در محافل سنتی زنانه بود نیز در این محافل مدرن کمی دستخوش تغییر شده بود.
محافل زنانه در فضای مجازی
با رشد تکنولوژی در ایران و شروع زیست در فضای مجازی، دنیای ناشناختهای پیش روی محافل زنانه ایجاد شد. تمام این گروههای دوستانه، جمعهای عقیدتی، تشکلهای زنانه و هر محفل سنتی یا مدرن میتوانستند یک پیوست زیستی در فضای مجازی برای خود ایجاد کنند. حالا دیگر لازم نیست افراد در یک محل، یک اداره یا یک شهر حضور داشته باشند تا بتوانند در یک تشکل و یا جمع دوستانه زنانه عضو شوند. هر کس صرفا با داشتن یک اکانت با هویتی زنانه میتواند وارد این گروهها شود. اگرچه که همچنان گروههای خصوصیتر و دوستانه در فضای مجازی وجود دارد. پس اگر بهانه شکلگیری محافل زنانه در عصرمدرن بنا بر منافع و مهارتهای مشترک در زیست شهری و به پیوست ساختارهای نهادی بود، امروزه و در عصر مجازی شاهد محافلی زنانه هستیم که به پیوست زیست در فضای مجازی ایجاد شده است.
زیست در هر ساختاری الزامات خاص خود را در پی دارد. در محافل سنتی عموما برای بزرگسالان جمع یا افرادی با فضیلتهای خانوادگی و فردی مرجعیت و احترام بیشتر وجود داشت. در محافل زنانه مدرن که برپایه تخصص شکل میگرفت، افرادی با نظرات تخصصی و حضور موثرتر در ساختارهای اجتماعی میتوانستند جایگاههای والاتری در این محافل داشته باشند. اما در گروههای زنانه فعلی مرجعیت فکری و توجه افراد بیشتر بر روی چه افرادی است؟
عصر فردگرایی
ساختار فضای مجازی امروزه بر پایه واکنشهایی است که از مخاطب دریافت میشود. لایک، کامنت و امثال آن نشانههایی از تایید دیگران و یا واکنش آنها نسبت به صحبتها و یا رفتارهای هر اکانت است. به طور مثال، زنانی که در اینستاگرام بیشتر شناخته شدهاند، بلاگرهایی هستند که فالوئرهای بیشتری داشته، در نتیجه لایک و بازخورد بیشتری از مخاطب دریافت میکنند. حضور این افراد در گروههای مختلف مجازی و صحبتهایشان امکان دارد نسبت به یک خانم که سخنران جلسات سنتی بوده بیشتر شنیده شود. از طرفی افراد در هنگام ورود به فضای مجازی، حساب کاربری را تشکیل میدهند که از آنها شماره تماس و یا نهایتا اسم آنان را دریافت میکند و به معیارهای سنتی و حتی مدرنی که میتوانست یک جایگاه خاص به افراد شاخص این محافل بدهد کاری ندارد.
این محافل، در عصر فردگرایی به گروههای تلگرامی یا نشستهای مجازی تقلیل پیداکرده است. اگرچه که امروزه فضای مجازی میتواند به عنوان دستیار مجازی، بعضی از کارکردهای محافل سنتی را تسهیل کند. مثلا جمع سپاری یا صندوق های قرض الحسنه را به لینک در گروهها و واریز الکترونیکی تبدیل کند. اما عمق روابط میان افراد و تاثیر عاطفی محافل سنتی و جمع های حضوری را ندارد، در نتیجه میتواند باعث عوارضی در میان زنان خانهدار که دیگر مکانی برای تخلیه عواطف و یا کمک گرفتن از بزرگترهای محل و فامیل ندارند بشود.
پایان.
به قلم سیده فاطمه فیروزآبادی، کارشناس ارشد جامعه شناسی دانشگاه تهران