به گزارش متادخت، در یادداشت گذشته اشاره شد که برای تحریف نقش تمدنی ایران اسلامی در دوگانه ایران و آمریکا، حمله گسترده به جهان اسلام و کشورهایی مانند افغانستان، عراق و سوریه شکل گرفت. همچنین وقوع جنگهای داخلی میان مسلمانان با احیای سلفیگری و گروههای تروریستی مانند داعش از طرحهای دیگر آمریکا برای مقابله با ایران بود و در سایه آن تصویری خشن و غیرانسانی از مسلمانان در اذهان عمومی ساخته شد. در نتیجه تخریب چهره اسلام، گفتمان جدیدی با ارائهی سه نوع اسلام در جهان شکل گرفت:
- اسلام متعادل و سازشکار با طاغوت (جناح غربگرا)
- اسلام خشن و تروریست (القاعده، طالبان و داعش)
- اسلام مبارزه حکیمانه با طاغوت (مکتب امام خمینی رحمه الله علیه )
تفکر جناح انقلابی
جناح افراطی (به تعبیر غربیها و غربزدهها) و یا همان جناح انقلابی، پرورشیافتگان و پیروان مکتب امام خمینی رحمه الله علیه هستند. این گروه به جای نگاه به دست طاغوت و فرمانبرداری از آمریکا و اروپا، نگاهی به درون کشور، استعدادها و ثروتهای داخلی دارند. جبهه انقلابی که امروزه به رهبری امام خامنهای حفظه الله هدایت و راهبری میشود، با اصالتی توحیدی و حرکتی بر مبنای فرمانبرداری از خداوند متعال و نبی اکرم و اهل بیت ایشان علیهم السلام، قائل به اسلام حداکثری است. به این معنا که اسلام در تمامی شئون زندگی انسان حرفی برای گفتن دارد و تعیین کننده خط مشی، روش و راهبرد حیات بشری است. انقلابیون در عین تنظیم روابط خارجی خود بر مبنای دستورات الهی، از طاغوت اطاعت نکرده و طرحها و ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی او را نفی میکنند چرا که زیرساختی غیرتوحیدی و اومانیستی دارند. ایشان قائل به سند بالادستی الگوی پیشرفت اسلامی هستند.
تفاوت اسلام حداقلی و حداکثری
مهمترین تفاوت این دو نگاه، در شناخت ظرفیت دین مبین اسلام و میزان فرمانبرداری از خداوند متعال است. اسلام حداقلی یا به قول امام خمینی رحمه الله علیه اسلام آمریکایی، اسلامی است که مفاهیم اصیل آن مانند آزادی دچار تحریف شده است اما اسلام حداکثری، تابع اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه است و درصدد احیای اسلام اصیل است. اسلام حداکثری یعنی رسیدن به احکام الهی و عمل به آنها. اما در همینجا نباید متوقف ماند بلکه در ادامه باید احکام الهی اقامه شوند و مورد اشاعه قرار گیرند. در مورد حجاب و پوششش زن ایرانی، اقامه یعنی تغییر زیرساختهای طاغوت، تغییر فرهنگ برهنگی و تغییر زیباییشناسی و نظام ارزشی برهنگی حاکم در جامعه اسلامی. اگر دین اسلامِ حقیقی اقامه گردد، حدود الهی نیز اقامه میگردد. پیروان اسلام حداکثری به خوبی میدانند که برای مبارزه با بیحجابی و برهنگی ابتدا باید زیرساختارهای مسموم که مسبب چنین ظاهری برای زن ایرانی شده است، اصلاح گردند.
روزمره زن ایرانی در جامعهی لیبرالی مدرن
برای بهتر فهمیدن تاثیرگذاری زیرساختهای لیبرالی جامعه بر پوشش زن ایرانی لازم است یک روز از زندگی آنان بررسی شود:
در زیرساختهای مدرن زن بدون در نظر گرفتن جنسیتش باید تابع قوانین اجتماعی باشد؛ یعنی برای بهبود وضعیت اقتصادی خانواده میبایست ساعت پنج یا شش صبح از خانه بیرون بیاید، فرزند خود را در مهدکودک بگذارد بعد زیرمینهای تو در توی مترو را پشت سر گذارد و با اضطراب از تاخیر و دیر رسیدن به محل کار و درد یادآوری جدایی از فرزند، روز خود را آغاز کند. بعد از کار نیز خسته از چالشهای کار به دنبال کودکش رفته و در خوشبینانهترین حالت ساعت پنج یا شش عصر به منزل میرسد. حال باید ادامه روز را با چالش شام و رسیدگی به همسر و فرزند و خانه به پایان برد.
این ساختاری است که جبهه غربگرا برای زن ایرانی در عمل ساخته است. حال به چنین زنی که تمام زیرساختهای زندگی او و خانوادهاش با زیرساخت غیرتوحیدی عجین شده است بگویند چرا حجاب اسلامی نداری؟ در حالی که این زن در شهری با شهرسازی غیراسلامی، در خانهای با معماری غیراسلامی، با نظام تحصیلی و اشتغال و فرزندآوری غیراسلامی و درفضای رسانهای غیراسلامی زیست میکند و وقتی به پوشش او میرسد چون لایه بیرونی و لبه تمدنی زندگی مدرن است همه حساس میشوند و سراغ حجاب اسلامی را میگیرند. غافل از این که خیلی قبلتر از پوشش زن، بدون آن که بداند، زندگیش دستخوش زیرساختهای غیرالهی شده است. اسلام ناب نه با تحصیل، نه با اشتغال و نه با فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی زن مخالف است و نه با پیشرفت و نوینسازی تمدن بلکه برای حیات بشر و ساخت تمدنی نوین به زیرساختها و طرحهای توحیدی و الهی التزام دارد. طرحی عادلانه که با در نظر گرفتن جنسیتها، تفاوتها، اولویتها و فطرتها، راه پرستش الهی و اطاعت از او را در همه جنبههای زندگی انسان هموار کند. درست است در همین جامعه هستند زنانی با حجاب که آگاهانه در لبه تمدنی اسلام و غرب با تحمل سختی زیرساختهای ناسازگار مجاهدت میکنند اما همهی بانوان دارای بصیرت یکسانی نیستند.
ادامه دارد…
به قلم فاطمه قائلی، فارغ التحصیل سطح سوم حوزه علمیه