متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خانواده متعادل، خانواده پیشرو!

زمانی‌که مفهوم قوامیت به اشتباه در جامعه رواج پیدا کرده، زنان با تصور اشتباه از زندگی خانوادگی که مساوی با قدرت و اعمال زور مردانه است، از ورود به صحنه خانواده سرباز می‌زنند.

به گزارش متادخت، در یادداشت پیشین به نقد دو قالب خانواده مدرن و متحجر پرداختیم و درخصوص تغییر شیوه روابط خانوادگی در حین حفظ اصول و کارکرد آن مطابق با دستورات دینی، سخن گفتیم. مفهوم زوجیت که منجر به پدید آمدن خانواده نیز می‌شود، از کنار هم قرار گرفتن زن و مرد با مودت و رحمت است؛ در این نگاه نه تنها خصم و ظلم بین زن و مرد وجود ندارد بلکه از همراهی و هماهنگی آن‌ها با یکدیگر مفاهیم جدیدی خلق می‌شود.

انسانِ انقلاب اسلامی اعم از زن و مرد، ظلم‌ستیز است و این روحیه در کانون خانواده نیز به مراتب بروز و ظهور بیشتری می‌یابد. بنابراین با انعطاف بیشتر در محیط خانواده و فاصله گرفتن از تقسیم وظایف خانوادگی به صورت صلب و غیرقابل تغییر می‌توان امیدوار بود نوع موثرتری از تعامل خانوادگی را بین زوجین دید.

خانواده متعادل و الگوی سوم مرد

 

انعطاف، شرط خانواده متعادل

زندگی خانوادگی باید برمبنای وفاق و محبت شکل گیرد و اخلاق دینی اصل حاکم بر آن باشد. با خط‌کشی‌های پررنگ و اصرار بر سبک پیشین خانواده و عدم درک تغییرات اجتماعی و تحولات جامعه زنان، آتش این پافشاری دامن خانواده و زن و مرد را می‌گیرد؛ در حالی‌که می‌توان با انعطاف در قالب و حرکت به سمت مفاهیم دینی به قوام خانواده دست یافت.

خانواده دینی که در آن زن و مرد هر دو در امنیت روانی به سر می‌برند، رشد و شکوفایی آن‌ها در کنار هم رقم می‌خورد و نه تنها مانع یکدیگر نیستند بلکه به دنبال رفع موانع از شرایط هم می‌گردند. بی‌شک در برهه‌ای زن به همراهی بیشتری نیاز دارد و در برهه دیگری مرد به این همراهی و هم‌مسیری نیاز پیدا می‌کند.

بازاندیشی در قالب خانواده با حفظ کارکردهای آن و حفظ اصول دینی می‌تواند خانواده را تبدیل به عرصه‌ای کند که زن و مرد زودتر به آن وارد شده و از به تعویق انداختن تشکیل خانواده دوری کنند. چراکه زن و مردی که تحولات اجتماعی منجر به تغییراتی در ادراکشان نسبت به خود و دیگری شده، نمی‌توانند در قالب پیشین خانواده و با نقش‌های شرقی، خود را منطبق سازند و نقش‌های مدرن نیز در تعارض با هویت و فرهنگ ایرانی و اسلامی‌شان است، در نتیجه از ورود به این عرصه سر باز می‌زنند.

بنابراین تعریف و تصویر از خانواده متعالی و متعادل باید تصویری منطبق بر انسان رشدیافته امروزی باشد؛ در چنین مفهومی از خانواده، قدرت، قدرت کل خانواده است و تمام خانواده یکپارچه و موحد است و این مفهومی است که از زوجیت می‌توان درک کرد. در این خانواده زن و مرد انسانی رشدیافته و آگاه هستند که در روابطی انسانی و محترمانه حرکت می‌کنند و خانواده بستر رشد و شکوفایی آن‌ها خواهد بود.

در خانواده دینی و متعادل همه اعضای خانواده محترمند و ذیل اخلاق و مسئولیت‌پذیری پیش می‌روند؛ در این قالب زن و مرد نقش خود را بر اساس چارچوب دینی که وظایف خاص را بر عهده زن و مرد تکلیف کرده می‌پذیرد و باقی مسئولیت‌های درون خانواده با وفاق و همدلی پیش برده می‌شود.

بنابراین خانواده تبدیل به صحنه عشق و همراهی و تعادل می‌شود و صحنه از ساختارهای پیشین قدرت و غلبه مرد بر زن، به صحنه هم‌سَری و هم‌گامی بدل می‌شود. چنین عرصه‌ای تلاش همه اعضای خانواده را بر در تعادل ماندن و حفظ آن می‌طلبد؛ عرصه‌ای که مودت و عدالت و همراهی در چارچوب اصول دینی می‌تواند زندگی مشترک را خلق کند.


قوامیت مرد و خانواده متعادل

در قرآن مرد را قوام بر زن معرفی کرده است؛ چنان‌چه در آیه 34 سوره نسا می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ». قوّام در لغت به معنای فردی است که برای انجام امور دیگری قیام می‌کند.

بنابراین به نوعی مسئولیت خانواده به عهده مرد و انفاق از اموال به معنای نفقه و مهریه‌ای است که برعهده او قرار دارد؛ همچنین طبق عرف و فرهنگ ما نیز مرد درخواست شکل‌گیری خانواده را طرح می‌کند. البته باید توجه داشت مسئولیت و سرپرستی به معنای ریاست نبوده، چنانچه ما در سیره اهل بیت علیهم‌السلام نیز رفتاری از موضع ریاست به معنای اعمال قدرت و زور سراغ نداریم.

بنابراین مرد به عنوان فردی شناخته می‌شود که خانواده به او تکیه می‌کند و در مواردی نظیر اقتصاد، امنیت و محبت تحت چتر حمایتی و عاطفی او قرار می‌گیرند. اما متاسفانه در فرهنگ ما مسئولیت با ریاست همتراز و هم معناست، درحالی‌که مسئولیت به معنای حراست، انجام امور و پاسخگویی در برابر مشکلات و نواقص است و به سبب قدرت جسمانی مرد، این نقش برعهده اوست.

در برابر زن نیز به عنوان پایه و شریک زندگی آرامش‌بخش و التیام‌بخش امور و همراه مرد است و مرد در بزنگاه‌ها و مشکلات می‌تواند به تدبیر و عاطفه زن تکیه کند و مشورت اصل اساسی زندگی باشد. در حالی‌که خلاف این اصل با تغییر مفهوم قوامیت به ریاست و اعمال زور و قدرت مرد، نگرش نادرستی در خصوص خانواده دینی بوجود آمده است.

 

خانواده‌ای برای همه

در شرایطی که مفهوم قوامیت به اشتباه در جامعه رواج پیدا کرده، دختران و زنان با تصور اشتباه از زندگی خانوادگی که مساوی با قدرت و اعمال زور مردانه است، از ورود به صحنه خانواده سرباز می‌زنند. حال آن‌که خانواده با مفهومی مترقی، مشترک و همدل معنا می‌یابد که باید به شکوفایی هر یک از وجوه انسانی و جنسیتی زن و مرد بدل شود.

مرد با نقش‌آفرینی صحیح و قوامیت خود می‌تواند زن را به شکوفایی ابعاد زنانه برساند و زن با نقش‌آفرینی موثر خود می‌تواند مرد را به سمت زندگی هدفمند، انسانی و اخلاقی هدایت کند و این دو در کنار هم مفهومی خلق می‌کنند که خانواده را به یک بستر امن، پویا و زایا بدل می‌نماید و نمی‌توان با اصرار بر مفهوم شرقی خانواده یکی از طرفین را مجبور به تحمل اشتباهات دیگری نمود.

خانواده بی‌شک مهم‌ترین نهاد اجتماعی است اما باید بستری مطمئن و امن برای همه اعضای آن باشد، چنانچه در روایات و احادیث نیز مسئولیت خانواده مشترکا برعهده زن و مرد قرار داده شده است. بنابراین همچنان که به زن تاکید می‌شود تا در حفظ و گرمابخشی به خانواده نقش‌آفرینی کند، به مرد نیز توصیه‌هایی جدی در این باره شده است.

پیامبر اکرم (ص) در این خصوص می‌فرمایند: «بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهتر باشد، و من از همه شما برای خانواده‌ام بهترم. زنان را گرامی نمی‌دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمی‌کند مگر شخص پَست و بی مقدار.» [1]

احادیثی که فارغ از جنسیت به خوش‌رویی و صبر در برابر خانواده و مدارا با اهالی خانه تاکید می‌کند. بنابراین ریاست به معنای اعمال زور برداشت اشتباهی است که به مفهوم مردانگی در فرهنگ ما الصاق شده است. درباره خانواده و امن بودن آن برای اعضای خانواده در یادداشت آتی بیشتر خواهیم گفت.

  1.  نهج الفصاحه ص472 ح 1520

 

به قلم زهراسادات رضوی علوی؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط