متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نقد فیلم بی‌بدن

نقد فیلم بی بدن
والدین با تماشای این دست فیلم‌ها باید برآن شوند تا آگاهانه و عامدانه در مسیر درست والدگری گام برداند تا جامعه شاهد فجایعی از این دست نباشد.

به گزارش متادخت، فیلم سینمایی بی‌بدن، برگرفته از یک داستان واقعی، به کارگردانی «مرتضی علیزاده» در ژانر جنایی، محصول سال 1402 است. سروش و ارمغان، در بی‌بدن استعاره‌ای بودند از آرمان و غزاله واقعی. دختر و پسری که در بحبوبه سن نوجوانی و در کشاکش رابطه دوستی، وارد چالشی بزرگ می‌شوند که با ریخته شدن خون هر دو سرانجام می‌یابد.

پایانی ملتهب، تلخ و گزنده که تا مدت‌ها روح مخاطب را درگیر می‌کند. پایانی عبرت‌آموز برای جوانان و بیشتر برای والدین. والدینی که بی‌بدن هر دو تا انتهای داستان پای به پای این جنایت هولناک رنج کشیدند.

 

 مادرانگی؛

معنای مادرانگی در بی‌بدن با مادر غزاله به نقش آفرینی الناز شاکردوست و مادر آرمان با نقش آفرینی گلاره عباسی متجلی می‌شود. مادر سروش، زنی جدا افتاده از خانواده، سردرگم و بلاتکلیف است که در بزنگاه ناپدید شدن غزاله و دستگیری پسرش در کلانتری، سر و کله‌اش پیدا می‌شود.

مادری که در زندگی با پدر آرمان چندان نقش مادری را به خوبی ایفا نکرده و فقدان او در خانواده تا حدی سبب تنهایی پسر و پناه بردن به پدرش شده است. با وجود طلاق والدین سروش، مخاطب برای مادر سروش و تلاش‌های او با هم‌ذات‌پنداری درونی ناراحت است. مادری که با خوار و خفیف کردن خود در مقابل خانواده مقتول به دنبال رهایی پسرش است.

در مقابل مادر ارمغان نشان داده می‌شود. مادری که تمام بار مسئولیت و رازهای کوچک و بزرگ دخترش را به دوش می‌کشد و تا آخرین نفس برای پیدا شدن جنازه او تلاش می‌کند، حتی در میان زباله‌ها. مادری که با شنیدن مرگ دخترش متلاشی می‌شود ولی باز هم سعی می‌کند با یافتن جنازه او آرامشی برای قلب خود بیابد.

مادرانگی در بی‌بدن در دو سنخ متفاوت به نمایش گذاشته است اما نقطه اتصال آن‌ها تلاش برای زنده کردن جان فرزند است. فرزندانی که به اقتضای شرایط جامعه، بحران سن نوجوانی و فاصله گرفتن از والدین، راه خطا رفته‌اند اما در نهایت باز این مادر است که در هویت مادرانه خود چیزی جز ایثار و فداکاری برای وجود فرزند نمی‌یابد.

ذات مادرانگی با مفهوم فداکاری گره خورده است. هر مادری در مسیر ایفای نقش مادر، به زعم خود بهترین تصمیم‌ها را برای فرزند می‌گیرد. هیچ مادری نمی‌خواهد فرزندش را از دست بدهد اما گاه شرایط به نحوی چیده می‌شود که متاسفانه تلاش در مسیر اشتباه، فرجام ناخوشایندی رقم می‌زند.

نقد فیلم سینمایی بی بدن

 

والدگری معکوس؛

پدر سروش و پدر ارمغان هر دو نماینده پدرهای زیادی در جامعه ما هستند. پدرهای بعضا کم‌توجه به فرزند. در شرایطی خاص، این دسته از پدرها و حتی مادرها، دچار والدگری معکوس می‌شوند. یعنی هر چه تلاش می‌کنند باز هم در مسیر درست قرار نمی‌گیرند و فاصله آن‌ها با فرزند بیشتر می‌شود.

پدر آرمان با حمایت‌های اشتباه و پنهان‌کاری شدید و پرده‌پوشی از خطای پسر، سعی در حفظ جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود و همچنین حفظ جان فرزند دارد. او به هر ریسمانی چنگ می‌زند اما تمام تلاش‌هایش نافرجام است و در نهایت سبب اعدام سروش می‌شود. در مقابل پدر ارمغان گویی سال‌ها است از دخترش جدا افتاده. هر چه فیلم جلوتر می‌رود، پدر تازه متوجه ابعاد زندگی ارمغان، علایق و سلایق دخترش می‌شود.

اینکه چقدر از دخترش فاصله گرفته، به او از لحاظ عاطفی نامحرم بوده، و چقدر احساس غریبگی در بین آن‌ها وجود داشته است، همه این موارد پدر را خموده کرده. پدری که به واسطه یا به بهانه کار، هرگز رابطه احساسی و درستی با خانواده و به ویژه تنها دخترش برقرار نکرده است.

فیلم بی بدن

 

عقل‌گرایی در والدگری؛

این نوع پرداخت به داستان که برگرفته از زندگی واقعی است، شاید تلنگری باشد به همه والدین. والدینی که اغلب آن‌ها هم اولین بار است که در مسیر والدگری قرار گرفته‌اند و بی‌تجربه‌اند. آن‌چه مهم می‌نماید، ارتباط‌گیری مناسب و گفتگو با فرزند است، نه فقط حمایتی بی‌قید و شرط که فاقد عقلگرایی است.

حمایتی که پدر سروش از او کرد، به زعم خودش برای نجات او بود ولی در نهایت فرزند را به کام مرگ فرستاد و در مقابل مادر ارمغان نیز با پنهانکاری، به دوش کشیدن تمام مسئولیت و تصمیمات اشتباه فرزند و پر کردن جای پدر، سعی در حفظ زندگی، آبرو و جان دخترش داشت. چه بهتر که والدین با تماشای این دست فیلم‌ها برآن شوند تا آگاهانه و عامدانه در مسیر درست والدگری گام برداند تا جامعه شاهد فجایعی از این دست نباشد.

 

به قلم دکتر پگاه روشان، جامعه‌شناس و منتقد فیلم و سریال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط