روزهای بیآینه روایتی است واقعی از سالهای هجران و فراق
دختری به نام امل، اهل روستایی کوچک تو پاکستان، دختری
ذوق میکنم و بستهای که رو به رویم گرفته را
شکستن شیشه تمام تنش را به رعشه انداخت. بلند شد
فکر میکرد ازدواج با پسر عقب ماندهی خانواهای ثروتمند او
نفر اول جامعه اسلامی نه مرد است و نه زن،
به گزارش متادخت، کتاب زیتون سرخ روایتی از زندگی ناهید
معصومه سالهاست که منتظر داشتن فرزند است بخاطر همین از
من مادر بدیام پری! من دیروز احساس کردم شایانو دوست