مهرهٔ کلیدی آمریکایی‌ها در کنترل جمعیت ایران که بود؟

از دههٔ ۳۰ تقریباً در ۹۰درصد اوقات، سیاست غالب در ایران سیاست کنترل جمعیت بوده است. اما در چند سال اخیر با اعلام سیاست‌های کلی جمعیت از سمت رهبر انقلاب، این سیاست تغییر کرد.

به گزارش متادخت ، «مردمی که تاریخ خود را ندانند، محکوم به تکرار آن هستند.» این دلیل مهمی است برای مطالعهٔ تاریخ و تاریخچهٔ موضوعات مهم در هر سرزمین. یکی از مهم‌ترین مسائل امروز کشور ما «جمعیت» است که از سال‌ها پیش با مهره‌های مختلفی در جهت کاهش آن تلاش شده است.
با دکتر «بهرام صمدنیا» دکتری سیاست‌گذاری عمومی به گفت‌وگو نشستیم تا از تاریخچهٔ سیاست‌های جمعیتی در ایران برایمان بگوید.
از دههٔ ۳۰ کنترل جمعیت سیاست غالب بوده است
دکتر صمدنیا متخصص سیاست‌گذاری و سیاست‌پژوهی است. اما وقتی وارد موضوع جمعیت شد که رسالهٔ دکتری‌اش را دربارهٔ «ثبات و تغییر سیاست‌های جمعیت در ایران» می‌نوشت.
او دربارهٔ تاریخچهٔ سیاست‌های جمعیتی در ایران می‌گوید «از دههٔ ۳۰ تقریباً در ۹۰درصد اوقات، سیاست غالب در ایران سیاست کنترل جمعیت بوده؛ در دههٔ ۳۰ به صورت غیررسمی؛ بعد از دههٔ ۴۰ و سرشماری، در قالب قانون و برنامه‌های توسعهٔ پیش از انقلاب. در زمان انقلاب و جنگ تحمیلی، سیاست‌های غیررسمی تشویق جمعیت را داشته‌ایم. تقریباً از سرشماری سال ۱۳۶۵ مجدداً سیاست غالب در کشور سیاست کنترل جمعیت شد؛ این بار با شدت بیشتر و برای مدت طولانی‌تر. اما در چند سال اخیر با اعلام سیاست‌های کلی جمعیت از سمت رهبر انقلاب، این سیاست تغییر کرد.»
از مهره‌سازی تا تصمیم‌سازی برای کنترل جمعیت ایران
اسم «ستاره فرمانفرمائیان» را احتمالاً به عنوان یک «مددکار اجتماعی» و «فعال حوزهٔ زنان و خانواده» شنیده‌اید. اما او مهرهٔ آمریکا بود و با مأموریت از شورای تحدید موالید آمریکا و سازمان ملل وارد ایران شد. این تنها یکی از نمونه‌ها در کشور ماست.
دولت آمریکا قبل از انقلاب و بعد از آن، از بالاترین سطح سیاسی (رؤسای جمهور، وزرا و…) تا نهادهای داخلی (شورای جمعیت آمریکا، اندیشکده‌ها و…) و حتی نهادهای بین‌المللی تحت سلطهٔ آمریکا (مثل سازمان ملل، بانک جهانی و…) پیگیر موضوع کنترل جمعیت در ایران بوده و با ابزارهای خاصی این کار را کرده‌اند.
صمدنیا با بیان این موضوع می‌گوید «آنها افراد متخصصی در این حوزه تربیت کرده‌اند و به ایران فرستاده‌اند. در بسیاری موارد وام‌های بین‌المللی را منوط به اجرای سیاست‌های کنترل جمعیت و تنظیم خانواده کرده‌اند. در وزارت بهداشت ساختار درست کرده‌اند. سیاست‌های تشویقی در این باره می‌گذاشتند و به افراد شاخص و اثرگذار جایزه می‌دادند. حتی با ایجاد شبکهٔ نفوذ و تصمیم‌سازی در سطوح بالای کشور این کار را پیش برده‌اند.»
وزارت بهداشت، در رأس اجرای سیاست‌های جمعیتی
بعد از انقلاب عمدهٔ دولت‌ها خصوصاً آنهایی که نگاه‌شان بیشتر به غرب بوده، مجری این سیاست‌ها در ایران بوده‌اند. صمدنیا با اشاره به این نکته می‌گوید «مهم‌ترین نهادی که از ابتدای انقلاب این سیاست‌ها را در کشور پیش برده وزارت بهداشت بوده که از طریق شبکهٔ بهداشت این کار را انجام داده. سازمان‌های دیگر مثل سازمان برنامه، مرکز آمار، وزارت اقتصاد و… هم کمکش کرده‌اند. خیلی جاها ندیدند یا چشمشان را به روی مؤلفه‌های آماری که باید تغییر می‌کردند بستند و کاری نکردند. پیش از انقلاب هم از طریق وزارت بهداری این اتفاق می‌افتاد.»
کاهش جمعیت یعنی کاهش قدرت
جمعیت یک مؤلفهٔ بسیار مهم قدرت است. بر اساس اسناد منتشرشده، ایالات متحده افزایش جمعیت بسیاری از کشورها از جمله ایران را برای خود خطر می‌داند و برای کنترلش سیاست پیاده می‌کند. مصادیقش در تاریخ معاصر کشورهای مختلف دیده می‌شود.
صمدنیا هدف نهایی سیاست‌های کاهش جمعیت در کشور ما را «گرفتن این مؤلفهٔ قدرت از ایران، تضعیف ایران و به مرور زمان تحت سلطه درآوردن جمهوری اسلامی ایران» می‌داند.
نفوذ را جدی بگیریم
این متخصص سیاست‌گذاری عمومی، مهم‌ترین درس‌هایی را که از تاریخ اجرای سیاست‌های کنترل جمعیت در ایران می‌گیریم این‌طور دسته‌بندی می‌کند؛
«۱. به غرب و خصوصاً آمریکا اعتماد نکنیم. آنها حتی وقتی دولت مطبوع‌شان در ایران حاکم بوده هم نخواسته‌اند ایران قوی باشد و همیشه تلاش کرده‌اند مؤلفه‌های قدرت را از ایران بگیرند.
۲. مسئولین و سیاست‌گذاران مراقب نفوذ و تصمیم‌سازی نفوذی‌ها باشند.
۳. دستگاه رصدگر، فعال و حواس‌جمع باشد و جایی که لازم است سیاست تغییر کند، هشدار لازم را بدهد و تغییر را رصد کند.»
چه باید کرد؟
وقتی رهبر انقلاب سیاست‌های کلی را ابلاغ کردند، علی‌رغم سنگ‌اندازی‌هایی که در دولت‌های گذشته اتفاق افتاد، تلاش‌های زیادی صورت گرفت و سرانجام قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت مصوب شد.
صمدنیا با تأکید بر اینکه لازم است در این حوزه قانون محکمی داشته باشیم تا بر اساس آن پیش برویم، چند کار مهم را توصیه می‌کند تا نتیجهٔ لازم را بگیریم؛
«۱. مردم و مسئولین وضعیت بحرانی جمعیت در چند سال آینده را جدی بگیرند. تمام ظرفیت‌ها و دستگاه ترویجی کشور برای آگاه کردن مردم پای کار بیایند و ابعاد خطر تبدیل شدن کشورمان به یک کشور پیر را تبیین کنند.
۲. ارزش فرزند در ساختار جمعیتی تبیین و فرزندآوری تبدیل به یک ارزش شود؛ همان‌طور که تا ۳۰-۴۰ سال گذشته بود.
۳. قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت به درستی و کامل اجرا شود.
۴. سیاست‌های ضدجمعیت یا بی‌اعتنا به جمعیت را اصلاح و با این قانون هم‌راستا کنیم. قوانین جدید در حوزه‌های مختلف هم هم‌راستا و تقویت‌کنندهٔ این قانون باشند.
۵. برای تحقق نرخ باروری ۲/۵ که در برنامهٔ هفتم پیش‌بینی شده، برنامهٔ راهبردی تدوین کنیم. نتایج را کامل و دقیق رصد کنیم و با هدفی که در برنامه دیده شده تطبیق بدهیم و اشکالات را برطرف کنیم.»
منبع : فارس

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط