رفع تبعیض و کسب مدیریت‌های ارشد، مطالبه زنان از رئیسان‌ جمهوری

حضور زنان در بخش‌های مدیریت ارشد کشور یکی از مطالبات دیرینه قشری از جامعه است که بیش از نیمی از جمعیت ایران را به خود اختصاص داده و همواره در عرصه‌های مختلف سیاسی_اقتصادی و فرهنگی_اجتماعی نقش موثر و کارآمدی در پیشبرد جامعه داشته است.

به گزارش متادخت، دست یافتن زنان به پست‌های مدیریتی ارشد یکی از مطالبات دیرینه آنها است. زنان امروزه به مدد تحصیلات، تخصص، توانمندی‌ها و شایستگی‌های خود خواستار داشتن حقوقی برابر با مردان در عرصه‌های مختلف اجتماع به ویژه در عرصه‌های اجتماعی و مناصب شغلی هستند.

طبق آمار، اگرچه تاکنون حضور زنان در پست‌های مدیریتی قابل توجه بوده بطوریکه آمارها حاکی از روند رشد انتصاب زنان در پست‌های مدیریتی کشور در سال‌های اخیر دارد، بطوریکه در سال ۱۳۹۹ ، ۱۹ هزار و ۵۹۷ نفر از زنان در پست‌های مدیریتی قرار داشتند که این رقم در سال ۱۴۰۲ به ۴۲ هزار و ۳۹۶ نفر رسیده است.

در بررسی کلی مسیر حضور زنان در پست‌های مدیریتی ارشد در ادوار مختلف از بعد از انقلاب باید گفت این روند نشان از فراز و فرودهای بسیار داشته است.

مدیران ارشد زن پس از انقلاب

از جمله زنانی که پس از انقلاب دارای پست‌های مدیریت بودند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. «معصومه ابتکار»، معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴
۲. «فاطمه واعظ جوادی» معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران از سال ۸۸_۱۳۸۴
۳. «مرضیه وحید دستجردی» نخستین وزیر زن که صندلی ورازت بهداشت را در سال ۱۳۸۸ از آن خود کرد
۴. «فاطمه بداغی» معاون حقوقی رئیس‌جمهوری از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲
۵. «مریم مجتهدزاده لاریجانی» معاون امور زنان و خانواده رئیس‌جمهوری از سال ۹۲_۱۳۸۸

۶. «نسرین سلطانخواه»، معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲
۷. «الهام امین‌زاده» دستیار رئیس‌جمهوری در امور حقوق شهروندی از سال ۹۶_۱۳۹۵
۸. «شهیندخت مولاوردی» معاون زنان و خانواده رئیس‌جمهوری از سال ۹۶_۱۳۹۲
۹. «معصومه ابتکار»معاون زنان و خانواده رئیس‌جمهوری از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰
۱۰. «لعیا جنیدی» معاون حقوقی رئیس‌جمهوری از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰
۱۱. «انسیه خزعلی» معاون امور زنان و خانواده از سال ۱۴۰۰ تاکنون

با این وجود حضور زنان از نظر کمیت در پست‌های مدیریتی ارشد با آنچه در عمل و در وعده‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری در دوره‌های مختلف اشاره شده بود، فاصله داشت. این در حالی است که بیشتر نامزدهای انتخاباتی در زمان رقابت‌های انتخاباتی، به حقوق برابر زنان و مردان و ضرورت استفاده از توانمندی‌ها و شایستگی‌های زنان در کشور تاکید داشته‌اند.

با توجه به این موضوع و اهمیت واکاوی ابعاد مختلف آن، یک پژوهشگر با «توران ولی مراد» عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته تحقیقات و مطالعات جامعه زینب (س) و «سیمین کاظمی» پزشک و جامعه‌شناس گفت‌وگویی انجام داد.

زنان در گفتمان انقلاب اسلامی تصمیم‌گیر، تصمیم‌ساز و سرنوشت ساز هستند

«ولی مراد» به نقش زنان در گفتمان انقلاب اسلامی اشاره کرده و می‌گوید: اولین نکته این است که نیازها و مطالبات زنان گسترده و در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. برای مثال در مورد حقوق زن در خانواده مشکلات اساسی داریم، یا در بعد اجتماعی همینطور. به طور کلی در بحث تبعیض زدایی از زنان، برخی از ابعاد و موضوعات، حتی مهمتر از بحث حضور زنان در کابینه است، زیرا محور و پایه حضور زن در کابینه، کرامت انسانی زن و شایستگی وی است.

وی می‌افزاید: در گفتمان انقلاب اسلامی، زنان تصمیم‌گیر، تصمیم‌ساز و سرنوشت‌ساز هستند. حتی حضرت امام فرمودند نقش زنان در انقلاب اسلامی بیشتر از مردان بود. طبیعی است که حضور زن در کابینه موضوعی نیست که راجع به آن چانه زنی شود، یا اینکه نگاه اعانه‌ای به آن داشت.اشکالی که اکنون با آن رو به رو هستیم این است که در مورد معاونت زنان صحبتی نمی‌شود و طبیعی است که چرا صحبت نمی‌شود.
زیرا در این ۳۲ سال که زنان در نهاد ریاست جمهوری دارای پست شدند که اکنون اسم آن معاونت است، اما رییس جمهور معاون امور زنان ندارد. یعنی معاون رییس جمهور قرار نیست کار اجرایی کند بلکه قرار است سیاست‌ها را تبدیل به برنامه‌های اقدام به عمل در ارتباط با دستگاه‌ها کند و دستگاه‌ها را فعال کند. در این ۳۲ سال صدمه‌ای که زنان خوردند از معاونت زنان نهاد ریاست جمهوری بوده است زیرا وظیفه خود را درست انجام نداده‌اند. به عبارت دیگر دستگاه‌ها را برای رفع تبعیض و حل مشکلات زنان و پاسخگویی به نیازهای آن‌ها فعال نکردند.

  توران ولی مرا 

سیمین کاظمی نیز در این خصوص می‌گوید: بعد از انقلاب با اینکه در شعار صحبت از مشارکت سیاسی زنان شد و انقلاب می‌خواست زنان را از اُبژگی جنسی برهاند، اما در عمل مشارکت سیاسی زنان ذیل زعامت مردان و در نقش تایید مردان تعریف شد. زنان از عرصه‌های تصمیم‌گیری در سطوح کلان و میانی کنار گذاشته شدند و در صلاحیت و کفایت آنها ابراز تردید شد.
به این ترتیب زنان مدیریت ارشد و تصمیم‌گیری در سطوح کلان سیاسی را به دست نیاوردند. موانع دیگری هم بر سر راه وزارت و مدیریت زنان بوده، از جمله اینکه به لحاظ مذهبی به خصوص در خوانشی از فقه، زنان نمی‌توانند بر مردان ولایت داشته باشند، برای همین است که کانون‌های قدرتمند مذهبی با وزارت زنان که نوعی ولایت بر زیر دستان به شمار می رود، مخالفت می‌کنند.

معاونت امور زنان نتوانسته در جهت رفع تبعیض علیه زنان جامعه گام بردارد

توران ولی مراد در خصوص معاونت امور زنان و اقدامات این معاونت می‌گوید: موضوع اول و همیشه این است که این معاونت از این حالت که در طی این سه دهه رفته بیرون بیاید. در این سه دهه این معاونت به صورت خیریه‌ای پیش رفته و کار ملی نکرده در حالیکه معاونت زنان ریاست جمهوری موظف بوده که لوایح رفع تبعیض علیه زنان را تهیه و به مجلس برای تصویب ببرد. یعنی کارهای ضروری را نه در حوزه بین‌الملل، نه در حوزه رفع تبعیض‌ها علیه زنان و نه در حوزه اصلاح قوانین انجام ندادند.
اصلا طرح ملی که دولت دوازدهم از آن صحبت می‌کرد، نبود. یعنی پول‌ها به انجمنی برای انجام تحقیق داده شد و اسمش را طرح ملی گفت و گوی خانواده قرار داده بودند، در حالیکه طرح ملی یعنی شما چند دستگاه مرتبط با موضوع را فعال کنید.

وی ادامه می‌دهد: ما در سال ۱۳۸۵ ائتلافی با عنوان ائتلاف اسلامی زنان به راه انداختیم. در سال۸۷ به دیدن علما و در اسفند ۱۳۸۷ به دیدار کاندیداها رفتیم. آقای کروبی قول دادند که وزیر زن می‌گذارند، عید ۱۳۸۸ به دیدار آقای محسن رضایی رفتیم و گفتند وزیر خارجه را زن می‌گذارند.
بعد این پیام را به آقای احمدی نژاد رساندیم و پس از انتخاب ایشان به عنوان ریاست جمهوری، ۵ اسم را برای ایشان فرستادیم که ایشان هم سه وزیر را به مجلس معرفی کرد. یعنی همان یک نوبت هم همینطور اتفاق نیفتاد و در اثر تلاش‌های زنان بود.

اما از آن سال تاکنون با وجود تشکیل معاونت زنان شاهد هستیم که رفع تبعیض علیه زنان جامعه هنوز اصلی ترین موضوع نیست. در حالیکه این بعد مهمترین موضوع حتی مهمتر از موضوع حضور زنان در کابینه است. عموم زنان در جهت رفع مشکلات و تبعیض‌ها فراموش شده هستند. همین زنانی که ایستادند تا وزیر زن داشته باشیم، پست‌ها را در اختیار داشتند ولی در جهت رفع مشکلات زنان در جامعه عمل نکردند.

چگونه می‌توان سهم زنان از پست‌های مدیریت ارشد را بیشتر کرد؟

توران ولی مراد در این رابطه می‌گوید: خیانتی که در حوزه زنان در خصوص همه زنان کشور شده، سیاسی کردن امور زنان است. یعنی بازی سیاسی کردن است. برای مثال در دنیا سیاستمداران زن کم نیستند، اما جنگ هم کم نیست. بنابراین فایده‌ای ندارد. حضور زنان در مناصب بالای تصمیم‌گیری برای این است که حضورشان زنانه و مادرانه باشد. زنانی که پست‌های عالی تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز را دارند، باید نشان دهند حضورشان ضمن برخورداری از شاخص‌های دیگر، زنانه و مادرانه است. بررسی عملکرد نظام نشان می‌دهد آسیب‌ها، مطالبات و نیازهای زنان زمین مانده در حالیکه مشکلات زنان در طرح ملی اولویت اول را دارد.

در عین حال که در حوزه سیاسی هم از زنان باید رفع تبعیض شود. دلیل اینکه تا به حال وزیر زن نداشتیم این است که متاسفانه گرفتن پست‌ها رقابتی شد و برای این رقابت، مردان بده و بستان می‌کنند و زنان در این بازی بده بستان نمی‌توانند شرکت کنند. ما از اول انقلاب در طی ۴۵ سال می‌بینیم غیر از یک یا دو زن که به دلیل توانمندی شخصی خود راه را باز کردند، مابقی وابستگان به مردان قدرت بودند. من امیدوارم زنان وابسته به مردان قدرت تعیین‌کننده نباشند، زیرا وامدار آنها خواهند بود و این به ضرر زنان است. بنابراین بهتر است روی کارآمدی و شایستگی بیشتر تمرکز داشته باشیم.

سیمین کاظمی   

کاظمی نیز در این باره می‌گوید: لازم است ابتدا در یک نظام سیاسی عقیده برابری جنسیتی وجود داشته باشد تا زنان بتوانند سهم‌شان را از اداره کشور به دست آورند. اکنون در دولت‌های سوسیالیست اسپانیا و شیلی اکثریت اعضای کابینه زنان هستند.
در ایران که از حیث حضور زنان در کابینه رتبه ۱۷۷ را در جهان دارد، متاسفانه هنوز بحث بر سر راه دادن یا ندادن زنان به کابینه به عنوان وزیر است که تا به حال غیر از یک مورد راه به جایی نبرده است. در کشور اعتقاد و باور به برابری جنسیتی وجود ندارد و با زنان مثل اقلیت رفتار می‌شود و فراموش می‌شود که نصف جمعیت کشور زنان هستند. به همین دلیل در تصدی وزارت و ریاست و مدیریت نادیده گرفته می‌شوند.

وی می‌افزاید: طرد زنان از عرصه سیاست و مدیریت در طی دهه‌های گذشته موجب شده، حتی اکنون وقتی صحبت از وزارت و مدیریت زنان می‌شود، از میان جامعه هم صداهایی شنیده می‌شود که زنان چون سابقه مدیریت اجرایی ندارند، پس صلاحیت وزارت، ریاست و مدیریت ندارند.
در واقع کنارگذاشته شدن زنان از اداره کشور سیکل معیوبی ایجاد کرده که زنان هیچگاه واجد صلاحیت شناخته نشوند. این در حالی است که در بعد از انقلاب زنان پیشرفت شگرفی در حوزه علمی داشته اند و اکثریت فارغ التحصیلان دانشگاهی زنان هستند.

وی ادامه می‌دهد: اینکه زنان در مناصب مدیریتی ارشد و کلان در کشور گمارده شوند، به دلایل زیر پیش از زنان به نفع نطام سیاسی و جامعه خواهد بود:
اول، نشان از تغییر رویکرد نظام سیاسی خواهد بود که حق زنان را نادیده نمی‌گیرد و وجهه بین‌المللی و داخلی بهتری پیدا خواهد کرد.
دوم، جامعه از پتانسیل و مزایای مدیریت زنان بهره مند خواهد شد. دستاورد حضور زنان در مدیریت عالی کشور، برای زنان یکی شکستن کلیشه‌های جنسیتی است که شایستگی و توانایی زنان را دست کم می گیرند و زنان را مناسب نقش‌های خانگی می‌دانند.
سوم، ایجاد الگویی برای نسل جدید زنان است که به باور توانایی و دانایی زنان برسند و انگیزه پیشرفت در آنها بیدار شود.
چهارم، اگر زنانی به قدرت برسند که به احقاق حقوق زنان باور داشته باشند، می‌توانند زمینه را برای رشد و ترقی زنان فراهم کنند و به خصوص در حوزه مدیریت خود به مشکلات زنانی بپردازند که علاوه بر نابرابری جنسیتی از نابرابری طبقاتی رنج می‌کشند و محرومیت مضاعف را تجربه می‌کنند.​

منبع: ایرنا

Leave your thought here

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط