به گزارش متادخت، در یادداشت پیشین اشاره داشتیم که نخستین گامهای حرکت به سمت اندیشههای فمینیستی در نیمه دوم دهه 70 برداشته شد و در این فیلمها زنان به نوعی با مردسالاری میجنگیدند. در دهه 80 حرکت به سمت زیست مدرن سرعت گرفت و زنان مشارکت اجتماعی بیشتری داشتند. نسبت به دهه پیشین، شخصیتهای بیشتری از زنان در فیلمها دارای تحصیلات دانشگاهی و یا شاغل هستند و سعی دارند موضعی برابر با مردان اتخاذ کنند؛ هرچند عمدتا تلاش شده نشان دهد جامعه سنتی مانع چنین زنانی است.
در این دهه تصویر زن در سینما به نوعی مدرن بازنمایی میشود. زنانی که به دنبال برهم زدن نظم سنتی پیشین بوده و شرایط نامطلبوب را تحمل نمیکنند، برای مثال طلاق را منفی نمیدانند و استقلالخواهی یکی از وجوه پررنگ آنان در این دوران است. فیلمهایی نظیر «دختر ایرونی» که تلاش میکند تصویر زن سنتی و ازدواج سنتی را بشکند و زن را پیشقدم برای ازدواج دلخواهش نماید.
برای مطالعه یادداشت زن در سینمای دهه 60 و هویتیابی زنان در سینمای دهه 70 روی عبارت مربوط کلیک نمایید.
تکمیل پازل مردستیزی
فیلمهای فمینیستی همچنان در این دهه سینما قوت دارند. «آتش بس»، «تسویه حساب»، «واکنش پنجم»، «پسر آدم، دختر حوا» نمونههایی از فیلمهای فمینیستی دهه 80 هستند که در نقد قدرت مردان ساخته شدند. در این فیلمها زنان تحت ستم مردانه قرار میگیرند و بنابراین سخنان فمینیستی شخصیتِ زن به مخاطب هجوم میآورد. در این آثار کنش زنان ایستادگی در برابر مردان است؛ برای مثال «واکنش پنجم» اثر تهمینه میلانی به مسئله حضانت فرزند برعهده پدر و جد پدری میپردازد و با مقاومت زن در برابر حکم قانونی حضانت، در برابر پدرشوهرش به عنوان نماد مردسالاری قرار میگیرد.
در آثار این دهه، فضای زندگی مدرن شده به چشم میخورد و از اینرو آثار سینمایی با تابوشکنیها و مسائل غربی مواجه است. به تصویر کشیدن روابط دوستی دختران و پسران و روابط عاشقانه و عبور از خط قرمزها در فیلمهایی نظیر «همخانه» با هم خانه شدن دختر و پسر مجردی جهت اجاره منزل و در فیلم «من مادر هستم» با رابطه زن با دوست همسر سابقش و قصد تجاوز آن مرد به دختر نوجوان همان زن، فضای سینما را به سمت عبور از تابوهای جدیدی میبرد. همچنین موضوعاتی نظیر خیانت مرد به زن در «چهارشنبهسوری»، «سعادتآباد» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» در ادامه تکمیل پازل مردستیزی، ظلم به زنان و عادیسازی طلاق بر پرده سینما قرار میگیرد.
زنان مدرن دهه 80
زنان سینمای دهه 80 در ظاهر نیز مدرن شدهاند. نحوه لباس پوشیدن، آرایش، سیگار کشیدن و ارتباط صمیمی و راحت با سایر مردان حکایت از مدرنشدگی آنان دارد؛ حال آنکه عمدتا مردان آنها همچنان در سنت ماندهاند. در آثار این دهه دعوای بین انسانهای متعلق به جهان سنتی و مدرن علنی میشود و آنچه ارزشمند تلقی میگردد عبور از سنت است.
نکته قابل توجه دیگر، پیوند سنت و مذهب به یکدیگر است بطوریکه نقد سنت با نقد مذهب در میآمیزد. برای مثال در فیلم «شام آخر» اثر فریدون جیرانی، مرد سنتی مخالف موفقیتهای همسرش میشود و زن را که استاد دانشگاه است در جمع تحقیر میکند؛ این مرد که در نمایی همسرش را کتک میزند در تمامی فیلم ردی از مذهب دارد. به ویژه در سکانسی که زن از دخترش میخواهد وقتی به دیدار خانواده پدری خود میرود چادر بپوشد.
چنین دعوایی در آثار اصغر فرهادی نیز به وضوح دیده میشود که زنان مدرن در برابر مردان سنتی و جامعه سنتی میایستند. فرهادی اوج نگاه سنتی را در زنانی محجبه و خانهدار ترسیم میکند که خود نظم مردسالار را پذیرفتهاند و با آن مشکلی ندارند. فیلمهای «خانه پدری» و «گیس بریده» با نمایش پدر سنتی و بیرحم که بر دختر خود حمله میکند و به ضرب و شتم یا مرگ او روی میآورد با هدف حمله به سنت و نقد پدرسالاری روی پرده میرود و سعی در برانگیختن جامعه در برابر سنت و نگاه سنتی دارد.
جای خالی زن مسلمان
فردیت برای زن مدرن برخلاف زن مسلمان اولویت دارد و نه از سر تکلیف یا وظیفه بلکه از روی میل شخصی و خواستههای فردی تصمیم میگیرد. فیلم «کاغذ بیخط» ساخته ناصر تقوایی در سال 1380 در دوگانه زن خانهدار یا زن مستقل به دعواهای مدام زن و شوهر و اعتراضات زن به زندگی میپردازد.
این روند در «آتشبس» و «دختر حوا، پسر آدم» شدت مییابد و بهروزتر میشود. نکته اصلی اینجاست که زن مسلمان ایرانی خانواده را اولویت خود میداند. مادری را نقش بیهمتای زنانه میشمارد و برای حفظ خانواده تلاش میکند.
این زن در جامعه نیز حضور دارد اما نه به آنصورت که به خاطر آن خانواده را به حاشیه براند بلکه مشارکت اجتماعی زن ایرانی همواره در تعامل با خانواده رخ میدهد؛ چنین زنی قربانی نیست و اتفاقا فعالانه در صحنه حاضر است.
مسئله اینجاست که سینما به جای پررنگ کردن زن مسلمان ایرانی، زن مدرنی را پررنگ میکند که زندگی را حول محور خود بازتعریف میکند. اندیشه فمینیستی دقیقا در چنین نقطهای خودش را نشان میدهد جایی که فردیت زن بر همه چیز ترجیح داده شده و خانواده به عنوان مانع زندگی زن به تصویر کشیده میشود.
دهه هشتاد سینمای ایران در تقابل جدی با هویت اسلامی ایرانی زنان است که نه تنها زن مدرن را ارزشمند میداند بلکه هر آنچه غیر از آن است را نقد میکند. فیلمهایی نیز نظیر «طلا و مس» نیز اگرچه تلاش خوبی است اما اولا بیشتر حول خانواده میچرخد و ثانیا به تنهایی نمیتواند جریانساز باشد.
در یادداشت آتی و آخر به بررسی وضعیت زنان در سینمای دهه 90 و سالهای اخیر میپردازیم تا با نقد آن تکه نهایی پازل را در جای خود قرار دهیم.
به قلم زهراسادات رضوی علوی، پژوهشگر مطالعات جنسیت