به گزارش متادخت، گوشه سلول نشسته بودم. امروز از ناهار خبری نبود؛ حالا باید با آب افطار میکردم. چند روزی بود که تصمیم گرفته بودم غذایی را که برای ناهار برایم میآوردند برای افطار نگه دارم و روزه بگیرم. اگر آن قرآن کوچک که آن سرباز عراقی برایم آورده بود و همین روزه گرفتن نبود تحمل انفرادی سختتر میشد. سرم را روی زانوهایم میگذارم، چشمانم را میبندم تا شاید خوابم ببرد، ناخودآگاه آیات مربوط به سوره مریم به ذهنم میآید. هنوز چشمانم گرم نشده که تقهای به در میخورد. بلند میشوم و جلوتر میروم، همان سرباز عراقی شیعه است. از دریچه کوچک در، پاکتی را به سمتم میگیرد، میان دو دستم میگذارد و سریع غیبش میزند. تعجب میکنم یعنی چه چیزی برایم آورده؟ با احتیاط پاکت را باز میکنم. باورش سخت است یک مرغ بریان با مخلفات! اشک در چشمانم جمع میشود خیلی وقت بود که غذای خوب نخورده بودم.
*
موقع ناهار دوباره سرو کله همان سرباز عراقی پیدا میشود؛ ناهارم را که تحویل میدهد دلم طاقت نمیآورد و میپرسم:
- خواهش میکنم بهم بگید چرا اون غذا رو برام آوردید؟
صورت پسر جوان از ترس منغبض میشود، به اطراف نگاه میکند، سرش را به دریچه نزدیک کرده و نجوا میکند.
- من همیشه از شما در خونه تعریف میکنم. آن روز به مادربزرگم گفتم که یک اسیر خانم ایرانی در سلول انفرادی است که همیشه قرآن میخواند. مادربزرگم تا شنید اصرار کرد که برای شما غذا بیارم. اولش قبول نکردم و گفتم اگر بفهمند این کار را کردم برای تنبیه مرا به خط مقدم میفرستند! ولی مادربزرگم آنقدر خواهش و تمنا کرد که قبول کردم غذا را برای شما بیاورم.
صحبتهایش که تمام میشود سریع دریچه را میبندد و میرود. گوشه سلول مینشینم و قرآن را باز میکنم. آیات سوره طلاق میآید: «از جایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرر داشته است و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید.»
قرآن را میبندم و روی سینهام میگذارم. خدا من را اینجا گوشه این زندان تنگ و تاریک فراموش نکرده است.
پیوست:
خدیجه میرشکاری، نخستین زنی است که در جنگ تحمیلی به اسارت نیروهای عراقی درآمد، او که به شدت مجروح شده بود، در زندانهای عراق مورد شکنجه قرار گرفت و ماههای طولانی در زندانی انفرادی به سر برد. او بعد از دوسال در مبادله اسرای میان ایران و عراق به کشور بازگشت.









