متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آثار تهمینه میلانی؛ جسور و کم عمق

آثار تهمینه میلانی
نشان دادن زن خوب و مرد بد در آثار میلانی، تصویری ساده‌لوحانه از واقعیت جامعه چند‌ فرهنگی و متکثر ایران است. این نگاه افراطی، ذهن مخاطب را بیش از پیش سردرگم می‌نماید.

به گزارش متادخت، در میان زنانی که در عرصه سینما در حطیه زن و خانواده دستی بر آتش دارند، تهمینه میلانی چهره شناخته شده‌ای است. میلانی در مقام کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تهیه‌کننده، منشی صحنه و لباس و منتقد سینما، صاحب سبک شناخته می‌شود. او فیلمسازی را در سال 1368 با فیلم «بچه‌های طلاق» آغاز کرد که جایزه بهترین فیلم اول را در جشنواره فجر نصیب خود نمود.

«واکنش پنجم»، «زن زیادی»، «آتش بس 1 و 2»، «تسویه حساب»، «سوپر استار»، «یکی از ما دو نفر» و «مِلی و راه‌های نرفته‌اش» از جمله آثار مورد توجه در کارنامه میلانی در ده‌های اخیر است. او در مسیر فیلمسازی خود همواره بر آن بود که زبان گویای همجنسانش در جامعه باشد و بی‌عدالتی‌ها را فریاد بزند اما مانند هر فیلمساز دیگری فراز و فرود بسیاری، هم در داستان‌نویسی و هم در نحوه پرداخت به موضوع در کار وی به چشم می‌خورد. البته که نگاه عدالت محور اقتضا می‌کند که از پرداخت صفر و یکی به رهیافت فکری کارگردان اجتناب شود اما واقعیت آن است که میلانی در تلاش برای احقاق حقوق زنان، ناکام مانده و آن طور که باید و شاید نتوانسته تاثیرگذار باشد.

نقد آثار تهمینه میلانی

 

مردان لُومپن و زنان زیرک

در سال‌های 1381 و 1383 به ترتیب فیلم‌های «واکنش پنجم» و «زن زیادی» با نقش‌آفرینی نیکی کریمی به روی پرده نقره‌ای رفت و با نگاهی جانبدارانه به آسیب‌های اجتماعی زنان در جامعه از جمله طلاق و حضانت فرزندان پرداخته شد.

این فیلم‌ها در زمانه خود نظرات مثبت و منفی بسیاری را برانگیخت که خود نیازمند پرداخت جداگانه‌ای است اما در ادامه آنچه رخ داد، افول در فیلمسازی میلانی بعد از آن است؛ به ویژه فیلم‌هایی مانند «آتش بس 1 و 2» که با مایه طنز به مخاطب عرضه شد که اگرچه در ظاهر روشنفکرانه می‌نمود اما در اصل بارقه‌های از ابتذال و نگاه شعارگونه را به دوش می‌کشید.

میلانی با بکارگیری بازیگرانی مانند بهرام رادان، مهناز افشار، محمدرضا گلزار، میترا حجار، اِلسا فیروز آذر تلاش کرد تا گیشه را حذف کند اما به چه بهایی؟! به بهای نابودی ماهیت موضوع اصلی یعنی زنان و حقوق آن‌ها در جامعه.

پرداخت به حوزه زنان و قوانین مربوط به آن‌ها قطعا نیاز به نگاهی عمیق‌تر، مبسوط‌تر و تخصصی‌تر دارد نه لَمس دم‌دستی و ظاهری و ارائه راه‌حل‌های بسیار سطحی. البته که میلانی مخاطبان عام و خاص مربوط به خود را دارد و گروهی شبه روشنفکر همواره زیر پرچم فیلم‌هایی از این دست، سینه می‌زنند اما ای کاش هزینه و انرژی فیلمسازی میلانی در سطح بالاتر خرج می‌شد.

فیلم‌های میلانی اغلب تلاش می‌کنند مردان را لومپن و به‌درنخور جلوه دهند، مردانی که هیچ درکی از زنان و مسائل آن‌ها ندارند و اغلب به دنبال هوا و هوس خود هستند؛ در مقابل زنانی را داریم، زیرک، دانا و همه‌چیزدان. در آتش بس اوج این ایده‌پردازی را می‌توان دید؛ ما شاهد مردی هستیم که به زعم خود زرنگ و عاقل است و در حال مشورت دادن به دوست نادان خود می‌باشند و راهکارهایی پیشنهاد می‌دهد که در نهایت همه آن‌ها به گونه مفتضح با شکست مواجه می‌شود.

سوال اصلی که همواره می‌تواند ذهن مخاطب را درگیر ‌کند آن است که اصولا چرا میلانی زنان را در مقابل مردان قرار می‌دهد؟ چرا زنان معصوم و بی‌گناه هستند و مردان هیولا و بدجنس؟ چرا همیشه در فیلم‌های او زنان و مردان با هم دشمن هستند؟ و چرا دائم در حال صدمه زدن به یکدیگرند؟ آیا سبک‌های بهتری برای پرداخت به مسائل حوزه زنان وجود ندارد!؟ اغراق‌ها و رفتارهای کودکانه‌ و خام در فیلم‌های میلانی که چندان کم هم نبوده، از نگاه مخاطب دلچسب و موفقت‌آمیز نیست.

رهیافت معنا‌کاوانه بر این ایده است که پرداخت به یک پدیده اجتماعی خاص نباید ماهیت آن پدیده را تغییر دهد. در این رهیافت انتظار می‌رود، کارگردان، نویسنده، فیلمساز، نقاش یا هر فاعل دیگری در ابتدای امر، اشراف کامل و جامع به موضوع پیدا کند و سپس کار هنری خود را با حفظ موجودیت موضوع عرضه کند.

زنان، خشونت علیه زنان، حقوق زنان، مرد سالاری، حضانت، طلاق و … همگی مفاهیم بسیار گسترده‌ای هستند که هر کدام نیازمند پرداخت مجزا و مفصل است. چگونه تمام این موضوعات می‌تواند در 120 دقیقه فیلم سینمایی گنجانده شود بدون آنکه هیچکدام به درستی تعریف شده باشند. هرچند دادگاه‌های شلوغ خانواده نشان‌دهنده مشکلات قانونی و حقوقی بسیاری برای زنان در اقشار مختلف است اما کاش واقع‌بینانه به آن‌ها نگاه شود، نه با عینک فمنیسم افراطی.

فیلم زن زیادی تهمینه میلانی

 

برشی ناقص ازآسیب‌های اجتماعی زنان

میلانی در آخرین اثر خود بعد از «آتش بس 2»، در سال 1395، «ملی و راه‌های نرفته‌اش» را به تهیه کنندگی همسرش، محمد نیک‌بین، بر روی پرده برد. فیلمی با مضمون خشونت خانگی که به شدت با روان مخاطب بازی می‌کند.

نمی‌توان انکار کرد که خشونت از جمله خشونت خانگی، در ایران وجود دارد به ویژه در شهرهای کوچک، خانواده‌های متعصب و در میان پدران و مادران ناآگاه و هنوز زنان و دختران بسیاری از پدران و سپس از شوهران خود کتک می‌خورند. همچنین نمی‌توان انکار کرد که چرخه معیوب مردسالاری سال‌هاست در ایران و در برخی از خانواده‌ها، نسل در نسل در حال گردش است اما آنچه میلانی به تصویر کشیده، بازتولید خشونت با نمایی اغراق‌گونه و تند است که راه را برای منتقدان باز کرده. خشونت علیه زنان تنها یکی از مشکلات زنان این سرزمین است اما همین موضوع نباید دستمایه نگاه سیاسی، افراطی و شعارگونه شود؛ با وجود همه تفاصیلِ، از میلانیِ باتجربه انتظار پرداخت قوی‌تر و منطقی‌تر به داستان می‌رود.

مخاطب به دنبال داستانی باورپذیرتر و نزدیک‌ به واقعیت است. نشان دادن زن خوب و مرد بد، تصویری بسیار ساده لوحانه از واقعیت جامعه چند‌ فرهنگی و متکثر ایران است. این نوع نگاه افراطی، نه تنها به روشن شدن موضوع کمکی نمی‌کند بلکه ذهن مخاطب را بیش از پیش سردرگم می‌نماید.

تهمینه میلانی و ملی و راه های نرفته اش

 

میلانی، جسور و بی‌باک در انتخاب سوژه‌ها

در کنار همه انتقادها و ضعف‌هایی که در کارهای میلانی عیان است، پرداخت بی‌پروا و جسورانه به طرحواره زنان و مشکلات آن‌ها بسیار ارزشمند است؛ اگرچه که گاها آنطور که شایسته و بجا است به این موضوعات پرداخته نشده. فیلمسازی در حوزه زنان و پرداخت صحیح به مسائل آن‌ها، آن هم در جامعه ما، دقیقا مانند راه رفتن بر لبه تیغ است. تیغی بُرنده که در هر دو سو منتقدان منتظرند تا خطای فیلمساز را جار بزند.

زنان و مسائل مربوط به آن همواره از حاشیه‌سازترین و بحث‌برانگیز‌ترین مسائل بوده و لذا فیلمساز در این راه مسیر پر‌چالشی را پیش رو دارد. در مجموع باید گفت در دوره‌ای که دغدغه‌های مربوط به عرصه زنان، لابلای سایر مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… امکان نادیده گرفتن شدن را دارد، جسارت میلانی برای پرداخت عیان به این دست موضوعات قابل احترام است اما به نظر می‌رسد این مسیر برای میلانی از عمق به سطح در حرکت بود.

در سال‌هایی که «زن زیادی» و «واکنش پنجم» اکران شد، علیرغم ضعف‌هایی که فیلم داشت اما باز هم تا حد زیادی نمره قبولی از مخاطب و منتقدان را گرفت اما در سال‌های اخیر شاهد فرایند افول و دم‌دستی بودن آثار شده‌ایم، به ویژه با «آتش بس 1 و 2». در ادامه باید منتظر بود و دید که روند فیلمسازی و تفکر کارگردان به چه سمت‌و‌سویی گرایش دارد. امید است در آینده تلاش‌های میلانی در جهت پرداخت به موضوعات زنان جریانی منطقی‌تر و واقع گرایانه‌تر پیش گیرد.

 

به قلم دکتر پگاه روشان، جامعه‌شناس و منتقد فیلم و سریال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط