به گزارش متادخت، تا بدین جا تلاش کردیم تصویر زن را در سینمای ایران بازنمایی کنیم. همانطور که پیشتر توجه به آثار سینمایی را به دو دسته تقسیم کردیم در دسته نخست، یعنی آثار مرتبط با مسائل زنان به ویژه آثار فمینیستی نکته قابل توجه این است که این آثار از کار هنری دور شده و به بیانیه ایدئولوژیک میماند.
چنانکه در سکانسهای متعدد زنانی را میبینیم که به طرز اغراقآمیزی از حقوق زنان سخن میگویند در حالیکه سینما یعنی هنر و هنر همواره از صراحت به دور بوده است. هنر در پرده سخن گفتن است و مخاطب آنجایی با اثر همراه میشود که کارگردان به جای سخنوری، مخاطب را با تجربه ناب زنانه همراه میکند، گویی گوشهای از پرده را کنار میزند و زیست زنانه را به تصویر میکشد. از این رو آثار سینمایی مربوط به مسائل زنان بیش از آنکه اثرگذار و مانا باشند، گذرا و خنثی هستند.
در بررسی دسته دوم، یعنی بررسی زیست زنانه کاراکتر زن در آثار سینمایی پس از انقلاب اسلامی با 3 نوع زن مواجهیم: زنان سنتی و مذهبی، زنان مستقل و مدرن ، زنان اغواگر. در بحثهای پیشین به طور خاص به دو نمونه زن مدرن و سنتی پرداختیم اما زنان اغواگر نیز رد پایی در آثار سینمایی دارند که هرچه پیشتر میآییم حضورشان نیز پررنگتر میشود.
زن اغواگر در وجه جنسی خود به نمایش گذاشته شده است. نحوه لباس پوشیدن، رفتارهای خارج از عرف، تلاش برای جذب مردان و… وجهی از زنانگی است که در آثار سینمایی دیده میشود و به ویژه در فیلمهای کمدی بروز بیشتری دارد. چنین وجهی، کالاانگاری زنان را در جامعه برساخت میکند و تلاشی برای مذموم نشان دادن این امر ندارد، بلکه آن را طبیعی و عادی میپندارد. این زنان در آثار کمدی نظیر « نهنگ عنبر»، «هزارپا»، «دینامیت» جلب توجه میکنند.
- مطالعه بیشتر: زنان، عنصر پنهان سینمای دهه 60
زن ایرانی غایبین بزرگ سینمای ایران
درحالیکه سینمای ایران زنان مختلف را نمایندگی کرده و در این مسیر زنان سنتی را به نوعی مطرود دانسته و زنان مدرن را چه در وجه فمینیست و چه در وجه اغواگر پررنگ کرده، اما از زن اصیل ایرانی کمتر سخن به میان رانده است. امروزه جامعه زنان از سینما جلوتر است و نمیتوان سینما را برای عامه آنان راهگشا دانست.
زنانی که در جامعه ما حضور فعال دارند، با ساختارهای مردانه دست و پنجه نرم میکنند و مادرانی آگاه هستند اما از مسئولیت خانوادگی و اجتماعی خود عقبنشینی نمیکنند. امروز جامعه ما زنان متدینی را دارد که تحصیلات عالیه دارند، در بخشهای مهم شاغلند یا فعالیتهای اجتماعی موثر دارند و در عین حال مادر و همسری صمیمی و فداکار هستند. زنانی که در بحرانها در میدان بودند و پرچم مقدس کشور را بالا بردند.
همچنین زنان بسیاری در عرصههای ورزشی، علمی، ادبی، سیاسی و اجتماعی موثر بودند و اگرچه چالشهای جدی نیز بر سر راهشان احساس میکنند اما دائما در حال پیشرفتند؛ اما متاسفانه چنین زنانی سهمی از سینمای ایران نداشتند. به عبارتی باید گفت سینما فرسنگها از زیست زنانه این قهرمانان پنهان فاصله دارد و درحالیکه میتواند قهرمانسازی کند و آرمان و رویا برای مخاطبش بسازد، اما حتی نمیتواند قهرمانهایش را به درستی به تصویر بکشد، بلکه در موارد متعددی در برابر این آرمان و این الگو میایستد.
- پیشنهاد مطالعه: بازیابی هویت زنانه در سینمای دهه 70
سینما، آینه عکس زنان ایران
زن مسلمان ایرانی شریف، محجبه، تحصیلکرده، مجاهد و مبارز است؛ او خانوادهدار و خانواده اولویتش است. همچنین هر روز برای پیشبرد اهدافش با ساختار، قوانین و فرهنگ غلط غربی میجنگد. چنین زنی میتواند سوژه فیلمهای متعددی باشد اما سینما گویی آنها را نمیشناسد و در این سالها تنها میان قشر خاصی اسیر شده است و آینه همان قشر است.
قشری که از بین زنان عصیانگر و ویرانگر خانواده قهرمان میسازد و زن مدافع خانواده را ضعیف و محافظهکار به تصویر میکشد و نه تنها در جهت ارائه چهره زن مسلمان ایرانی تلاش نمیکند بلکه در نقاطی به مقابله با چنین زنانی پیش میرود.
چنانکه حجاب به عنوان یک عنصر هویتی زن مسلمان شناخته میشود و نمادی است که تعلقات دینی و مذهبی زن را نشان میدهد و از سویی حضور زن در جامعه را از نگاه جنسی دور نگه میدارد اما این امر در سینما برعکس دیده میشود. روند پوشش در سینما با گذر زمان تنزل یافته و میتوان به صراحت گفت که سینما فقط عامل ترویج بدحجابی نیست بلکه حجاب را به عنوان نماد عقبماندگی به تصویر کشیده است!
در سینما عمده زنانی که محجبه هستند تحصیلنکردهاند و به عنوان زن سنتی و خانهدار به تصویر هستند که تحت ستم مرداناند و خودشان نیز همجنس خود را میآزارند. برای نمونه فیلم سینمایی «چپ، راست» مسئله حجاب، امر به معروف و نهی از منکر را در پوشش طنز به سخره گرفته است.
از سوی دیگر سینما نتوانسته است خانواده را همچون خانواده اصیل ایرانی به تصویر بکشد و در اکثر آثار خانواده آشفته و زن از محوریت آن خارج شده است. خیانت، سردی روابط بین زن و شوهر، طلاق، دعوای والدین با فرزندان و… از جمله مواردی هستند که در فیلمها دیده میشوند و آثار متعددی از این موضوعات میتوان نام برد. برای مثال، «زندگی خصوصی اقا و خانم میم»، «زیر سقف دودی»، «سعادتآباد»، «چهارشنبهسوری»، «جدایی نادر از سیمین» نمونههایی از آثاری است که خانواده در آن از هم گسسته و عمدتا زنان بازنده زندگی هستند!
- مطالب مرتبط: دهه 80 سینما؛ زن سنتی، زیرِ ضربِ زن مدرن!
تصویری صحیح از زن ایرانی بسازید!
ایران پس از انقلاب اگرچه محتوا و مفاهیم شاخصی پیرامون شخصیت زن داشته است اما سینمای ایران نتوانسته چنین زنی را به ظهور برساند. بلکه این آثار یا ناسازگار با زن مسلمان ایرانی است و یا در تعارض با الگوی آن. در این سالها نمونههای موفقی نظیر «دهلیز»، «سرهنگ ثریا»، «ویلاییها»، «روزهای زندگی» و «شیار 143» داریم که تلاش کردند زن را آنگونه که باید به تصویر بکشد؛ برای مثال در «دهلیز»، زن سرپرست خانوار به عنوان شخصیت اصلی زن برای حفظ زندگی تلاش میکند و اگرچه فشار زندگی را حس میکند اما فعالانه در میدان است. اما متاسفانه باید پذیرفت که چنین نگاهی به زن هنوز تبدیل به جریان اصلی سینما نشده است.
زن مسلمان ایرانی نمونه بدیع و جدیدی است که میتواند الگوی تمام زنان آزاده جهان باشد. نمونهای که در راستای جهان مردمحور تعریف نمیشود. چنین زنی میتواند برای تمام زنانی که بین فمینیسم و سنتگرایی مردگرایانه گیر کردند راهگشا باشد و سینما حتما میتواند یکی از راههای فراگیر شدن ایده زن مسلمان ایرانی در جهان باشد. زنی که نه تنها ویژگیهای زنانه خود را نفی نمیکند بلکه آنان را ارزشمند میداند و با حفظ آن، در جهت تعالی جامعه گام برمیدارد. اما قدم اول آن است که چنین زنی را جامعه خودمان بر پرده سینما دیده باشد و با او احساس غریبگی نکند!
- بیشتر بخوانید: سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
به قلم زهرا سادات علوی رضوی؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت