به گزارش متادخت، دستمال کاغذی را ریزریز میکند. انگار میخواهد انتقام همه چیز را از این دستمال بخت برگشته بگیرد. خسته است و صداها در سرش میپیچید. انگار یک لشگر در مغزش همزمان حرف میزنند. صدای برادر بزرگترِ اصغر اما وضوح بیشتری دارد.
– ببین زن داداش! شما تا هر وقت بخوای میتونی تو این خونه کنار مادر بمونی و خانمی کنی. منو برادرهام هم گردنمون از مو باریکتره، خرج زندگی خودت و بچههات رو میدیم، وظیفمونه اصلا منتی رو سرت نیست. این طوری هم خودت راحتری هم یکی کنار مادر هست خیال ما راحت باشه، هم ما میدونیم بچههای داداش خدا بیامرزمون زیر دست غریبه نمیفتن.
سودابه سرش را بالا میآورد و به جمعیتی که دورهاش کردهاند نگاه میکند؛ باید حرف بزند. این همه سکوت بس است. آب دهانش را به سختی قورت میدهد و دلش را به دریا میزند و میگوید:
– ممنونم از همتون که به فکر منو بچههام هستید، ولی من میخوام برم خونه خودم با بچههام زندگی کنم، حقوقی که از اصغر مونده کفاف زنگیمون رو میده؛ کم هست ولی میرسه. خودم هم خیاطی میکنم. شما خودتون همه عیالوارید، مادر هم که خدا روشکر سرحال هستن نیاز به پرستار ندارن ما هم تند و تند میایم بهشون سر میزنیم.
سکوت همه جا را فرا میگیرد. این بار برادر کوچکتر اصغر با لحنی عصبانی میگوید:
– نه دیگه نشد! اومدی و نسازی زنداداش. اینجا یه شهر کوچیکه، میخوای مردم پشت سرمون لُغز بخونن که زن جوونِ بیوه برادرشون رو ول کردن به امان خدا؟ از این خبرها نیست اینجا. شما خیلی ناراحتی میتونی تنها بری، ولی در مورد بچههای برادرمون این ماییم که تصمیم میگیریم. شیر فهم شد؟!
سودابه مظلوم به خانواده شوهرش که برای خودشون شورا تشکیل داده بودند و برای زندگی او تصمیم میگرفتند نگاهی کرد. چه باید میکرد او توان مقابله با آنها را نداشت. میخواست دهان باز کند که صدایی توجه همه را به خود جلب کرد.
– چرا نمیذارید زنعمو خودش برای زندگیش تصمیم بگیره؟ حضانت بچههاشم با خودشه. شما چرا دارید عذابش میدید. غم از دست دادن عمو کمه شما هم شدید سوهان روحش، طبق قانون شما نمیتونید برای بچهها تصمیم بگیرد پس بذارید زندگیشون رو بکنن.
بغض سودابه شکست. صدای امیر بود برادرزاده بزرگ اصغر که تازه درسش در دانشگاه تمام شده بود…
پیوست
ماده۴۳ قانون حمایت از خانواده: حضانت فرزندانی که پدرشان فوت شده با مادر آنها است مگر آنکه دادگاه به تقاضای ولی قهری یا دادسـتان، اعطای حضـانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد.