بانوی ایرانی گوهری درخشان بر مدار عبودیت و عرفان

در نظر بانوی ایرانی خوشبختی دو رکن دارد: «اول: آسایش بدن و صحت مزاج، دوم: آرامش روح و استراحت خیال» و بیان دیدن حمد و ثنای موجودات نه برای تفاخر و تظاهر است بلکه برای باقی ماندن در ذهن و یادآوری آنها در زمان‌های متفاوت است.

به گزارش متادخت، «اگر آرزوی خوشبختی و کامیابی دارید، گوش دل باز کنید تا من راه و روش و طرز رفتار یک خانم خوشبخت و سعادتمند را برای شما شرح دهم تا آنکه بفهمید و تصدیق نمایید که خوشبختی و کامیابی در چیزهایی نیست که تصور می کنید و آرزو دارید. وقتی به آن برسید و در پس هر آرزویی صدها آرزوی دیگر همراه دارید و عمر عزیز خود را به همین طور می گذرانید اینها آرزوهای بچگانه است و عقلانی نیست.»

این‌ها قسمت‌هایی از یکی از معروف ترین کتاب های بانو مجتهده امین، کتاب «به سوی خوشبختی» است که بانو در مقدمه این کتاب می نویسد: «در افراد بشر مخصوصا در جماعت بانوان کسی پیدا نمی شود که آرزوی خوشبختی و سعادتمندی در دل خود نپروراند.
لکن چنین گمان می شود که سعادت و خوشبختی یک سرنوشت ازلی است و حصول آن مافوق تدبیر بشر است. این است که در مقام تحصیل آن برنمی آید و کم کسی پیدا می شود که از بخت و اقبال خود راضی و خرسند باشد، ریشه خوشبختی و بدبختی را در باطن خود پیدا کن.»

بانو سیده نصرت بیگم امین معروف به بانو امین و بانوی ایرانی فرزند سید محمد علی امین التجار از تاجران ثروتمند و سرشناس شهر اصفهان در سال ۱۲۶۵ متولد شد. نسب ایشان با سی واسطه به امام سجاد علیه‌السلام می‌رسد و از سادات معروف به خاتون آبادی هستند.

وی در سن چهار سالگی راهی مدرسه‌ای قرآنی شد تا خواندن و نوشتن را بیاموزد. پس از آن نیز به دلیل علاقه شخصی امین و عدم ممانعت خانواده، دروس حوزوی را آغاز کرد و ادامه داد. بانو امین از روز نخست شیفته‌ی مطالعه و درس شد و این شیفتگی تا آخر عمر پر برکتش ادامه یافت.

او در دوران کودکی و نوجوانی مطالعه‌ی کتاب را به بازی با کودکان ترجیح می‌داد و بسیاری او را کسل و بیمار می‌خواندند. اما طعنه و زخم زبان دیگران باعث نشد تا او از علاقه‌ی اصلی‌اش که آموختن و کسب علم بود، دست بردارد.

دوران زندگی بانو امین مصادف با دوران مهمی از تاریخ معاصر ایران است. از سلطنت رضا شاه و ماجرای حکم کشف حجاب تا مبارزات با حکومت پهلوی اول و دوم و قیام امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی و حتی دوران دفاع مقدس.

بانو مجتهده امین، از فرهیختگانی است که عمر گرانقدر خویش را در راه تعلیم و آگاه سازی افکار و اذهانی صرف نمود که آن زمان به زنجیرهای ذلت و سرکوب بسته شده بودند او پایه گذار حوزه علمیه خواهران در ایران، مؤلف کتب ارزشمندی چون تفسیر مخزن العرفان و اسوه ای نیکو و آزادی بخش به زنانی است که خود را در دام خرافه ها، بیهودگی ها و عقائد پوچ و بی اساس گرفتار کرده بودند.

زندگی بانو امین که یکی از نامدارترین زنان در تاریخ معاصر ایران است نمونه عملی از زندگی زن مسلمان ایرانی است که در راه کسب علم و دانش به سختی کوشیده است. به ویژه آن‌که در این کوشش دستورات قرآن و سیره عملی ائمة معصوم(ع) را مبنای فکری و کاری خود قرار داده است؛ بین حوزه‌های گوناگون علم، علوم دینی را برگزید و در سایه مجاهدت‌های فراوانش به درجه اجتهاد رسید. بانو امین، به عنوان یک زن، در مسیری گام نهاد که پیش از او، عمدتاً از آنِ مردان بود.

بانو مجتهده امین می­‌نویسد: کلام خدای تعالی است: «وَلِلّهِ یَسجُدُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالارضِ طَوعاً وَ کَرهاً وظِلالُهُم بِالغُدُوِّ وَالآصَالِ»؛ هر که در آسمان­ها و زمین است با میل یا کراهت برای خداوند سجده می‌­کند و سایه­‌های آن ها هم صبح و شامگاهان (سجده می­‌کنند) و کلام خدای تعالی است: «یُسَبِّحُ لَهُ ما فیِ السَّماوَاتِ وَالارضِ»؛ آن چه در آسمانها و در زمین است برای او تسبیح می­‌گویند.

در روز عرفه از سال مذکور (۱۳۵۷ق) هنگام مسافرتم از اصفهان به قم گویا می­‌دیدم همه چیز از درخت و گیاهان و صحراها و زمین‌­ها و کوه­ها و وادی­‌ها با زبان حال به حمد پروردگارشان تسبیح گویند و برایم فی الجمله کیفیت تسخیر آن­ها توسط خداوند و اطاعت کردن آن­ها نسبت به خداوند روشن گردید.

بانو مجتهده امین در کتاب «نفحات­‌الرحمانیه» بعضی از الهاماتی که بر قلب وی نازل شده را آورده است و بیان می‌­کند که یادآوری آنها نه برای تفاخر و تظاهر است بلکه به خاطر باقی ماندن این حالات در ذهن و یادآوری آنها در زمانهای متفاوت و سپاسگزاری از خداوند است. وی می­‌نویسد: برخی از آن چه پروردگارم در خلال ایام گذشته مرا بر آنها مطلع ساخته به اندازه­ای که شرحش برایم ممکن باشد، برایت بیان می­کنم تا بدانی و آگاه شوی که عرفان حق به اندازه­ای دلالت آثار برای هر کسی در حد استعداد و طاقت و ظرف وجود و سعة صدرش ممکن است. چون محکم­ ترین دلیل بر امکان چیزی وقوع آن باشد و از آن جهت امور- که انشاءالله بیانش به زودی می‌­آید- نزد من در نهایت وضوح و روشنی است، در خودم اجازة کتمان آنها و عدم اشاعه آنها برای کسی که اهلیت آن را دارند و قبول می­‌کنند نمی­‌یابم و امیدوارم که هر مرد و زن مؤمنی از آن بهره‌مند گردند و برای همه کسانی که مهیای کمال یافتند موجب فزونی اشتیاق گردد.

و خلاصة کلام آن که در اول کار گاهی متنبه امری می­‌شدم و در اطراف آن به تفکر می‌پرداختم و پروردگارم مرا از آن مطلع می‌­ساخت و حقیقت و سر آن فی الجمله برایم کشف می­‌گردید و خدا بر من منت گذاشت و بر چشم دلم نوار معرفت را گشود و به اموری الهام شدم که مسبوق به مقدمات کسبی نظری نبود.

از جمله: آنچه از کشف به من عطا شد این بود که خداوند بر من بخشایش کرد و چشم بصیرتم را نورانی نمود که هنگام تفریح در برخی از تفرجگاه­ها ناگهان قلبم روشن می­‌شد و آثار صفات خداوند را در مظاهر عالم ملک مشاهده می­‌کردم. یعنی به چشم دلم دیدم که موجوداتی که نزد من حاضرند خود آنها و وجود آنها آثار صفات خدای تعالی و تجلیات انوار وجود او هستند که در جمال طبیعت تظاهر کرده‌اند.

هرگاه به مناظر زیبا و شادی آفرین نظر می­‌کردم گویا جلال خدای تعالی را در آن می­‌دیدم و همه آنها را سجده­ کنان در مقابل خداوند و مسخر به امر او می‌­دیدم «یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الارضِ»؛ «آنچه در آسمانها و زمینند تسبیح‌­گوی اویند» پس گویا آنها آیینه‌­هایی بودند که وجه کریم او را نشان می­‌دادند و این اولین انوار تجلیات حقانی بود که در این راه برایم ظاهر شد و بسیار سریع الانطفاء بود، به گونه­‌ای که یک ساعت هم دوام نداشت.

سپس مدتی گذشت و خدا بر من منت گذارد و قلبم واسع گردید و انشراح صدر نصیبم شد، تا در خودم یافتم و مشاهده کردم که اله عالم، واحد و اَحَد است بدون نظر به موجودات که مظاهر اویند و برایم با قطع نظر از ماسوا کشف شد که خدای تعالی قائم به ذات خود است یعنی در آن هنگام در مشاهده وحدت او محتاج نظر در مظاهر عالم و در جمال طبیعت نبودم ولکن در آن هنگام سعة صدر من به حدی نبود که هر دو را با هم داشته باشم یعنی به گونه‌­ای بودم که هرگاه به موجودات نظر می‌­کردم از خدای تعالی محجوب می‌­شدم و ادراک حضور او را از دست می­‌دادم و هرگاه به او توجه می­‌کردم موجودات از نظرم در حجاب می‌شدند.

پس مدت زیادی بین تجلی و استتار بودم و در اغلب اوقات در حجاب غلیظی از مشاهدة تجلیات آثار ربوبیت به سر می­‌بردم که این بلایی عظیم بود.

در شب دوم از ماه صفر الخیر از سال ۱۳۵۹ ق به یاد آوردم که در ایام حیاتم حالات پشت سر هم برایم رخ می‌­داده است. بار اول موجودات را از آن جهت که آثار وجود حق و صفات اویند می­‌دیدم یعنی در این مشاهده خودم را و هیچ کدام از موجودات را از آن جهت که خودشان هستند نمی­‌دیدم بلکه از آن جهت می‌­دیدم که آثار فیض و رحمت اویند و پس از آن بار دیگر به خاطر در حجاب شدنم از خدای تعالی، تنها خلق را دیدم که اشیاء را آن چنان [از آن جهت که آثار رحمت و فیض اویند] نمی‌­دیدم مگر به صورت نادر و مانند برقی گذرا که ظاهر شده و به سرعت خاموش می‌­شد.

در این حال نزدیک بود که قلبم از غصه پاره گردد و صبح و شب گریه می­‌کردم و برای گشوده شدن حجاب‌ها از چشم بصیرتم به سوی خدای تعالی تضرع می‌کردم و برای این حالت سببی جز مشغول بودن به امور دنیا نمی­‌دانم و این چنین بودم تا وقتی که پروردگار به من بخشش نمود و باطن وجودم کم کم لطیف شد و نور الوهیت در قلبم ظاهر گشت، به نحوی که در اکثر اوقات با قلب نزد خدای تعالی حاضر بودم.

گاهی اوقات این چنین بودم که عالم وجود را مانند آینه­‌ای گرد می­‌دیدم که هر زمان به یکی از جوانب آن نظر می­‌کرد اوصاف خداوند را در آن می­‌دیدم و در حال پنجم با عین الیقین می یافتم که حق قائم به خود است و موجودات به او قائمند یعنی به ذات خود مستقل نیستند چون وجود آن­ها وجود ربطی غیری است بلکه آن ها عین ربط به اویند.

از این بانوی مجتهده، بیش از سی عنوان کتاب بر جای مانده است که یک دوره‌ی کامل تفسیر قرآن با عنوان «مخزن العرفان» تنها یکی از آن‌ها است. «معاد یا آخرین سیر بشر» یکی دیگر از آثار ایشان است که عمق دانسته های فلسفی بانو در مورد حشر جسمانی و حقیقت بدن اخروی را نمایان می‌سازد. «اخلاق و راه سعادت» با موضوع اخلاق مبتنی بر آموزه‌های فلسفه اسلامی و «روش خوشبختی» با محوریت مسائل تربیتی از دیگر تالیفات بانو امین است.

برخلاف تعدد آثاری که درباره بانو امین چاپ شده، زندگی و زمانه وی همچنان ناشناخته باقی مانده است. شمار زیادی از این آثار شرح زندگی وی را با توصیفاتی آمیخته‌اند که به تنهایی برای شناخت شخصیت اصلی بانو امین کافی نیستند.

این بانوی بزرگوار پس از سال ها تفقه و تدبر، در شب اول ماه رمضان ۱۴۰۳ هـ ق (۱۳۶۲ هـ ش) دیده از جهان فرو بست و مزارش در تکیه امین‌التجار تخت فولاد اصفهان زیارتگاه عاشقان و دل باختگان شد. این تکیه متعلق به اواخر عصر قاجاری است و از ملحقات تکیه خادم الشریعه است، که با فوت و دفن سید محمدعلی امین التجار، از تجار معتبر اواخر عصر قاجار و ابتدای مشروطه، در سمت شرقی تکیه بنا گردید. این تکیه در قسمت شرقی تکیه آقا سید ابوجعفر خادم الشریعه و در حاشیه خیابان آزادگان واقع شده است.

چشمگیرترین عنصر معماری تکیه، بقعه رفیع بانو امین است. در بنای بقعه، معماری مدرن مبتنی بر اندیشه اسلامی به کار رفته؛ به این صورت که برای نشان دادن حجاب یک بانوی مسلمان، بقعه به شکل بانویی که حجاب اسلامی بر سر دارد، ساخته شده است. بقعه بانو امین یازده کتیبه با مضامین آیات قرآن، متون نثر و شعر دارد و اشعار بانو سپیده کاشانی در ده بیت به خط نسخ و به رنگ زرد بر زمینه لاجوردی داخل بقعه نصب شده است.

منبع: فارس

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط