از کجا پدرها دیگر شبیه پدر نبودند؟
27 تیر 1403 1403-08-06 14:04از کجا پدرها دیگر شبیه پدر نبودند؟
- متادخت
- 27 تیر 1403
- 10:31 ق.ظ
- No Comments
به به گزارش متادخت، در اکثر فیلمها و سریالهای خارجی، پدر را فردی بیعرضه، دست و پاچلفتی یا منفعل میبینیم. شخصیتی که فقط کار میکند و این زن خانه و مادر است که حرف اول و آخر را میزند. این تصویر چند وقتی است که در فضای مجازی و رسانههای ما هم بازتاب داده میشود. جکهایی که با نقش پدر ساخته میشود هم بر مبنای همان تصویرها است؛ اما از کجا پدرها دیگر شبیه پدر نبودند؟ پدری که در حافظه تاریخی، آموزههای فرهنگی و دینی ما از آن گفته و شنیده میشود، والد و حامی است. شخصیتی که دست نوازش یا نگاهش هم بعد تربیتی دارد. پناهگاه است، خصوصا اگر فرزند دختر باشد.
تغییرات این نقش برای همه جای سوال است و اینبار پژوهشکده زن و خانواده به سراغ این موضوع رفته است. در سی و هفتمین همایش بین المللی خانواده مقاوم در پژوهشکده زن و خانواده، محمد جواد فلاح عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی و محمد تقی کرمی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره چرایی و چگونگی نقش پدر در خانواده به بحث و گفتگو پرداختند.
نقش پدر در خانواده چیست؟
این نشست دو ساعته چند رویکرد کلی داشت، اینکه نقش پدر در خانواده چیست؟ و نوع تعاملش با فرزند دختر چطور باید باشد؟
محمد جواد فلاح عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی سخنران اول این همایش بود و درباره نقش پدری در یک خانواده مقاوم صحبت کرد:«در درجه اول سهم هر نقشی در خانواده باید شفاف و روشن شود. هنوز تبیین درستی از نقشهای موثر در خانواده اتفاق نیفتاده است. در این بین نقش پدر و دختر قابل اهمیت است. به نظر میرسد، در تعامل پدران با دختران در مواجهه با یک انفعال هستیم، نه یک راهبرد یا یک نگاه عملیاتی یا مسئولیت مبتنی بر یک انتخاب آگاهانه. یعنی پدران امروز ما متاثر از شرایط اجتماعی، اقتصادی، وضعیت خود خانواده، نسبت ارتباطی که بین همسر و موقعیتی که شاید شرایط مختلف ایجاد کرده، دست از تعامل و ارتباط با فرزندان خود و از جمله دختران برداشتهاند. این رویکرد منفعلانه، انتخابی نیست، بلکه متاثر از عواملی است. مثلا یکی از اتفاقاتی که باعث شده این تعامل به شکل درست اتفاق نیفتد اشتغالات و درگیریهای پدر به عنوان نانآور خانه است. پدران امروز صرفا خودپرداز شدند یعنی ما از آنها توقعهای مالی داریم و اگر این مسئولیت را انجام دهند دیگر کفایت میکند. نکته دوم، عدم مسئولیتپذیری پدران در حوزه تربیتی و واگذاری مسئولیتهای تربیتی و عاطفی دختران به مادران است. این تقسیم وظیفه موجب بخشی از این رویکرد منفعلانه شده که پدران خودشان را در این زمینه مسئول نمیدانند. نکته سوم، توسعه تکنولوژی، تنوع و پیچیدگی فضای رسانهای و عدم سواد رسانهای کافی است. گاهی نوع سلوک دختران یا فرزندان در خانواده و نوع تفکرات، اخلاقیات، منش و در عین حال بافت فکری آنها متاثر از فضای رسانهای جدید است و همین مسئله باعث میشود تا بین پدران و دختران فاصلهای ایجاد شود و همخوانی و همزبانی شکل نگیرد. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، عدم توانمندی و برخورداری از مهارتهای اخلاقی کافی پدران در تعامل با دختران است. قطعا پدر خیرخواه فرزند است ولی متاسفانه گاهی در آسیبها، مشکلات، اتفاقات و حوادثی که برای دختران یا مسائل و مشکلاتی که آنها دست و پنجه نرم میکنند؛ پدران ما مهارت ارتباطی کافی در تعامل با دختران را ندارند و این باعث شده که باز متوجه رویکرد منفعلانه باشیم. ما از این رویکرد منفعلانه باید به سمت فعالانه و در عین حال نقش تاثیرگذار و قابل دفاع پدر در تعامل با دختران منتقل شویم.»
ایجاد فضیلتهای اخلاقی پایدار
راهحل فلاح برای حل مشکلات تعاملی پدر- دختری ایجاد گفتمان درباره این موضوع است. او معتقد است، پدر سه نقش کلی حمایتی، صیانتی و هدایتی دارد که باید روی این مسائل کار شود.
نکته آخر فلاح درباره رویکرد اخلاقی بود:«به نظر میرسد باید در حوزه اخلاق بر رویکردهای فضیلتگرایانه بیشتر تاکید کنیم. ما چقدر توانستهایم در افراد ویژگیهای پایدار اخلاقی را ایجاد کنیم؟ مثلا انضباط را به عنوان یک ویژگی اخلاقی در افراد شکل بدهیم. اگر پدر میخواهد در باب تربیت و تعامل اخلاقی دختر و فرزندان خودش عمل کند، برنامهریزیاش باید بهگونهای باشد که منجر به ظهور صفات پایدار اخلاقی در دخترش شود تا آسیبپذیری کمتری داشته باشد. روح حاکم خانواده باید به سمت نگاه فضیلت گرایانه برود و بینیم در ارتباط با نقش پدری با کدام فضیلتها بیشتر سروکار داریم که آنها را نهادینه کنیم.»
محمد تقی کریمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه، سخنران دوم این همایش بود. صحبتهای او بر روی مسئلهکردن تربیت برای خانوادهها تمرکز داشت:«وقتی به چالشی میرسیم اول باید ببینیم که مسئله کجاست؟ یکی از مسائلی که اتفاق افتاده، تغییر معنای فرزندی است. فرزند از عنصر سرمایهگذاری تبدیل شده به عنصر مصرف. با این چرخش در معنای فرزند، نقش و جایگاه دختران متفاوت میشود. این وجه نمادین توسط فرهنگ و رسانه تقویت میشود. مثلا میگویند فرهنگ درحال زنانه شدن است. یکی از فاکتورهای آن اهمیت پیدا کردن زنان است و نگاه زنانه غلبه پیدا میکند به همین دلیل میبینیم معماری و ماشین ما به سمت ظرافت میرود. چرخشی اتفاق میافتد و معنای نمادین، معنای مصرفی و معنای تظاهری غلبه پیدا میکند.»
تربیت برای پدران مسئله نیست
کریمی معتقد است وقتی ما آگاهی میدهیم و میگوییم باید اینگونه تربیت کرد، پدر خانواده خودش را سوژه آن نمیداند و درواقع برایش سوال ایجاد نشده تا به دنبال چگونگی تعامل با دخترش برود.
او در ادامه میگوید:« خیلی از مسائلی که برای برای معلم، مربی و سیاستگذار مسئله است. برای عموم جامعه ما مسئله نیست. همه دنبال آگاهی دادن هستند اما نتیجه نمیگیریم. ما میگوییم پدران گذشته آگاه بودند. الان پدران ما لیسانس و فوق لیسانس دارند اما نمیتوانند تربیت کنند. مشکل کجاست؟ قبلا مگر کسی دوره آموزشی میگذراند؟ تربیت میکردیم و درست هم تربیت میکردیم بدون اینکه بدانیم درحال تربیت هستیم. پیش فرضهای بحث تربیت به هم ریخته است. الان خانواده مزاحم و مهاجم زیاد دارد و بسیاری از پروژههای تربیتی شکست می خورد. خانواده رقیب دارد، او یک چیزی میگوید اما شب سریال تلویزیون خرابش میکند. ما بر روندهای زندگی احاطه نداریم. یعنی من بخشی از پروژهای هستم که سر و ته آن را نمیدانم. در واقع من نمیدانم جامعه برای آینده پسر من و دختر من چه خوابی دیده؟ بخش دیگر این است که من بیقدرتتر از پدر و پدربزرگم به نظر میرسم. این وضعیت، بیگانگی را رقم میزند که در آن «دم غنیمت شمردن» میشود دستور زندگی. یعنی الان بچه با من خوش باشد».
ترویج مصرفگرایی و کاهش قدرت و ولایت پدر بر زندگی اکنون و آینده فرزند باعث میشود تا پدر خود را عنصر موثری در تربیت نبیند و نهایتا مسائل تربیتی را رها کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه در ادامه میگوید:«باید بعضی از بحثها و کلیشههای خود را درباره دختران در خانواده بازسازی کنیم. پدران نسبت به آینده دختران بیتفاوتاند که به این خاطر است که درباره آینده دخترم در وضعیت بیقدرتی هستم بنابراین آزادیهای بیشتری به او میدهم. گویی که زندگی دختران سرشار از غبار است. سرشار از بیبرنامگی است. اگر ما بتوانیم از این وضعیت بیرون برویم. یعنی اگر خانوادهها بپذیرند که تدبیر آینده زندگی دختران در دست خانواده است تبدیل به سوژه تربیت میشوند».
صحبت از نقشهای خانواده یکی از راههای حل مسئله است. آگاهی بخشی در خلال همین نشستها و جلسات ایجاد میشود. همینجاست که میفهمیم آنچیزی که میبینیم، درست نیست و باید تغییر کند.
پایان.
به گزارش فاطمه سادات امی؛ کارشناس ارشد حقوق خانواده دانشگاه شهید بهشتی
مطالب مرتبط
خانواده متعادل، خانواده پیشرو!
زمانیکه مفهوم قوامیت به اشتباه در جامعه رواج پیدا کرده، زنان با تصور اشتباه از زندگی خانوادگی که مساوی با قدرت و اعمال زور مردانه است، از ورود به صحنه خانواده سرباز میزنند.
شرکای عاطفی هوش مصنوعی؛ خطری در کمین جوانان
چنانچه استفاده از ارتباطات دیجیتال تحت کنترل قرار نگیرد، میتواند تأثیرات روانی منفی برای افراد داشته باشد و آنان را از تجربه روابط واقعی و پیچیدگیهای آنها محروم کند.
بیمه زنان خانهدار در ایران؛ مشکلات و راهحلها
هدف از بیمه زنان خانهدار، برقراری عدالت اجتماعی و فراهم کردن فرصتهای برابر برای این قشر از زنان در زمینه تأمین اجتماعی و بیمههای پایه است.
خوانشی زنانه از قیام جنگل
زنان و دختران بسیاری در مداوای مبارزان، تهیه خوراک، دوخت البسه و حتی تامین سلاح برای جنگلیها مشارکت داشتند و حتی توانستند با کمکهای خود جان میرزا را نجات دهند.
خشونت سایبری، تهدید قرن 21 برای زنان
هوش مصنوعی در صورت سوء استفاده میتواند اثرات و آسیبهای غیر قابل جبرانی در راستای اشاعه خشونت سایبری داشته باشد.
لایحهای برای حفظ کرامت زنان در برابر خشونت!
لایحه منع خشونت علیه زنان با هدف کاهش خشونتهای خانگی و اجتماعی علیه زنان و ایجاد چارچوبهای حمایتی در برابر انواع خشونتهای جسمی، روانی، اقتصادی و جنسی تهیه شد.
از کجا پدرها دیگر شبیه پدر نبودند؟
27 تیر 1403 1403-08-06 14:04آخرین مطالب
معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید