جراحی زیبایی زنان؛ چرا و چگونه؟ (3)

روند روانی فزاینده جراحی زیبایی، بیشتر از کارکرد جراحی زبیایی، قربانی می‌گیرد و حتی افرادی از جامعه که از نظر ویژگی‌های روانشناختی در دسته افراد سالم و مثبت قرار می‌گیرند نیز تمایل به جراحی زیبایی پیدا کرده و به این‌گونه‌است که جنبه‌های روانی و روحی بیشترین نمود را در جراحی‌های زیبایی دارند و جالب اینکه نقش خود را نیز به خوبی ایفا می‌کنند.

به گزارش متادخت، در ادامه موارد مطروحه در قسمت‌های قبل در این بخش می‌خواهیم جنبه‌های روانی مرتبط با جراحی‌های زیبایی را بیشتر مورد مداقه قرار دهیم.

جراحی زیبایی و جنبه‌های روحی و روانی در شکل‌گیری آن

از آنجایی که زیبایی یکی از وجوه کمال طلبی در انسان و مانند سایر لذایذ قدرت، شهوت و ثروت، به شدت مورد توجه نفس اوست، مقوله‌ای است که با ذهن، روح و وجود آدمی یکی می‌شود و هر تغییری در آن (چه بد و چه خوب) موجب تغییر در روح و روان انسان می‌شود. حال در عصر جدید که با کمک فناوری و علوم پزشکی می‌توان به صورت عامدانه بر روی این زیبایی اثر گذاشت؛ این امر در عین هیجان‌انگیز بودن، دلهره‌آور است. این همان پله اول سقوط یا صعود در جراحی‌های زیبایی است. انسانی که تا دیروز درگیر عدم زیبایی خود بوده، امروز باید به آن فکر کند که آیا بعد از این عمل زیبایی، بهتر خواهم شد یا خیر؟ آیا اثرات جراحی می‌تواند بر ظاهر من خدشه ایجاد کند یا خیر؟ آیا پزشک من توانایی این عمل را دارد یا خیر؟ چه بازخوردی از دوستان و خانواده‌ام بعد از عمل خواهم گرفت؟ و… . این سوالات و هزاران سوال دیگر مدام در ذهن شما در تردد هستند و شما مبهوت رسانه برای این عمل واجب از نظر اجتماع هستید. دوگانگی روحی در شما شکل می‌گیرد و هر لحظه در حالتی هستید که متضاد لحظه‌ای قبل از آن است. در یک دم خوشحال از این که “دارم به زیبایی نزدیک می‌شوم” و در لحظه‌ای دیگر غمناک از این که “نکند این عمل من را بدتر کند”. اگر پای صحبت بسیاری از این افراد که عمل جراحی زیبایی را پشت سر گذاشته‌اند بنشینیم، قریب به اتفاق آن‌ها این لحظات را سپری کرده‌اند. اما سوال اصلی این است که آیا در کل این حالات قبل از جراحی زیبایی نیز وجود داشته است؟ ایشیگوکا در پژوهشي بر روي 415  بيمار متقاضي جراحي زيبايي به منظور مشخص نمودن ويژگي‌هاي روانشناختی آن‌ها، دريافت كه وجود اختلالات نوروتيك، افسردگي، فوبيا و ناسازگاري‌هاي اجتماعي در بين آن‌ها چشمگيرتر ازساير اختلالات است. در واقع در زیباجویان این اختلالات بیشتر است و همین امر موجب می شود، در ادامه‌ی فرایند جراحی نیز همین مشکلات روحی و روانی را با خود همراه کنند. به طور مثال، در سال 2009 در مطالعه‌ای که هریس انجام داد، متوجه شد که پیش از انجام جراحی زیبایی، سطح اضطراب و افسردگی متقاضیان جراحی زیبایی نسبت به گروه کنترل، به ترتیب 7.4 و 7.6 درصد بیشتر بوده است و جالب‌تر اینکه این افراد در سایر جنبه‌های اجتماعی و روابط نیز دچار ناسازگاری و اختلال بوده‌اند. مطالعات روانشناختی و جامعه‌شناسانه بسیاری در این زمینه انجام شده‌ و در بیشتر این مطالعات نتایج، مشابه موارد ذکر شده‌است. در واقع هر چقدر ویژگی‌های روانشناختی فرد از حالت معمولی خارج می‌شود، تمایل به جراحی‌های زیبایی در فرد بیشتر می‌گردد. همین امر در ادامه و پس از جراحی زیبایی نیز دامنگیر فرد است و مدام در تلاش برای بهبود بیشتر و در نتیجه اعمال جراحی بیشتر. بنابراین فرد در یک چرخه بدون توقف از اعمال جراحی قرار می‌گیرد که تمامی ندارد و بعد از هر بار جراحی زیبایی به نکته جدید دیگری در ظاهر خود برخورد کرده و در جهت رفع آن نقصان بر می‌آید.

از طرف دیگر، به مرور، افراد در مجازی و واقعیت همدیگر را می‌بینند و افراد غیرمتقاضی جراحی زیبایی، افراد متقاضی و جراحی‌کرده را دیده و از غیرمتقاضیان کم شده و بر متقاضیان اضافه می‌شود. روند روانی فزاینده جراحی زیبایی، بیشتر از کارکرد جراحی زبیایی، قربانی می‌گیرد و حتی افرادی از جامعه که از نظر ویژگی‌های روانشناختی در دسته افراد سالم و مثبت قرار می‌گیرند نیز تمایل به جراحی زیبایی پیدا کرده و به این‌گونه‌است که جنبه‌های روانی و روحی بیشترین نمود را در جراحی‌های زیبایی دارند و جالب اینکه نقش خود را نیز به خوبی ایفا می‌کنند. این امر در بسیاری از مطالعات خود را ثابت کرده است و پارامترهایی از قبیل عدم اعتماد به نفس، اختلال شکایت جسمانی، پارانویا، روانپریشی و اضطراب به عنوان عوامل اصلی ایجاد انگیزه در افراد برای رفتن زیر تیغ تیز جراحی زیبایی، بوده‌اند. هر چند نمی‌توان در کنار این عوامل مستقیم روحی و روانی از زیر لایه‌های روانی مستتر در سایر ویژگی‌های اجتماعی، برای سوق پیدا کردن زنان به جراحی زیبایی چشم پوشید. از جمله می‌توان به عواملی مانند نارضایتی از ظاهر، ایجاد پایگاه اجتماعی، افزایش بازتولید مطلوبیت، افزایش درآمد و ارتقای سطح طبقه اجتماعی اشاره کرد.

در انتهای این ماراتن بزرگ زیبایی و پروپاگاندای رسانه‌ای، این آگاه‌سازی زنان است که می‌تواند بدن‌مندی را به آنان یادآور شود و از این سیل ویرانگر جراحی‌های زیبایی جلوگیری کند. این بدن‌مندی نه یک بدن‌مندی شخصی و خصوصی، که یک بدن‌مندی اجتماعی و عمومی است که باید  ارزشمندی آن حفظ شود. شاید که نه، حتما، وظیفه ارگان‌های فرهنگی است که در این زمینه با رویکرد اجتماعی مثبت (و نه تخریب اصالت موضوع) ورود کرده و آگاه‌سازی زنان در این حوزه را در پیش بگیرند.

پایان.​

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط