نقد سریال در انتهای شب

«در انتهای شب» سریالی عاشقانه، با درون مایه‌ای معمایی است که به روزهای زندگی زوجی در آستانه طلاق می‌پردازد.

به گزارش متادخت، آیدا پناهنده که با فیلم‌های «اسرافیل»، «ناهید» و «تی تی» در سینما مدعی است درباره زنان فیلم می‌سازد؛ او این بار با سریال «در انتهای شب» خود را به مخاطب عرضه کرده است. سریالی درام، عاشقانه و تا حدی معمایی که در مجموع توانایی این را دارد که با قصه‌گویی خود، مخاطب را به دنبال خود بکشاند. سریال در فضایی خانوادگی و تا حدودی زنانه روایت می‌‌شود. مخاطب با خانواده‌ هنرمندی روبروست که به واسطه مشکلات اقتصادی، محل زندگی خود را تغییر داده‌اند و تلاش می‌کنند با فضای جدید وفق پیدا کنند؛ اما پس از حادثه اتوبوس، ناگهان سرخوردگی، فشار معیشتی و چالش‌های احساساسی که مدت‌های مدیدی است خانواده با آن دست به گریبان است، مانند دمل چرکین می‌ترکد و عواقب آن در زندگی نمایان می‌شود.

 

 

نمی‌خواهم مادر تو باشم!

تصمیم ماهی برای طلاق و قبول کردن آن توسط بهنام، یک شبه اتفاق نیافته و روندی نوسان‌آمیز و پر از فراز و نشیب را پشت سر گذاشته است. شخصیت مرد داستان با بازی نه چندان دلچسب پارسا پیروزفر، دچار عدم پذیرش مسئولیت و تا حدودی عدم تمرکز است. او دائم به دنبال مقصر و پاک کردن صورت مسئله است. از همه مهمتر آنکه به عنوان یک کنشگر عقلانی به دنبال راه‌حل‌های آنی، بی‌زحمت و سریع می‌گردد تا بتواند درد را تسکین دهد نه آنکه آن را درمان کند. بهنام بر خلاف ظاهر جذاب خود، پاسخگوی نیازهای جسمی و روحی یک زن، به عنوان شوهر نیست. در مجموع حضور و بازی پیروزفر به عنوان یک مرد سردرگم، فلک‌زده و گرفتار، چندان باورپذیر از آب در نیامده است.
از سوی دیگر تماشاچی با زنی روبروست که وسواس فکری دارد و بسیار کنترل‌گر، حساس و دارای شخصیت مرزی است. بدین معنا که می‌خواهد هم مادر باشد و هم همسر. و در جایی از داستان اشاره می‌کند که می‌خواهد زن باشد، نه مادر. نقش مادر بودن به جای زن بودن در زندگی زناشویی، نقشی برساخته توسط ماهی و بسیاری از زنان ایرانی است. ماهی با مسئولیت‌پذیری افراطی، تذکر دایم به بهنام درباره مسائل کوچک مانند کلید پشت در، یادآوری قرص‌های دارا و … تلاش می‌کند تمام عناصر زندگی را در سطح خرد و کلان تحت سلطه خود داشته باشد و این واقعیت جسم و روح او را فرسوده کرده است و سبب شده در بسیاری مواقع دست به تصمیمات هیجانی، چکشی و آنی بزند.

گذشته مشترک ماهی و بهنام

توجه به گذشته افراد در یافتن معنای شخصیت و هویت آن‌ها در زمان حال بسیار مهم است. گذشته زندگی بهنام با مادری نمایش داده می‌شود که او را به یاد نمی‌آورد و این غم در سینه او سنگینی می‌کند. ماهی هم بدون مادر، بزرگ شده. در سکانس‌های زندگی خانوادگی ماهی، شاهد بازی درخشان و دلچسب داوودنژاد در نقش پدری سلطه‌گر و همراه با باورهای سنتی هستیم که همچنان به فکر حفظ آبرو و مخفی کردن طلاق دخترش از بقیه است. پدر ماهی همچنان به دنبال کلیشه‌های قدیمی مانند اعتیاد، کتک زدن، خیانت کردن و … برای علت طلاق است و علتی که ماهی برای طلاق خود می‌گوید، به هیچ وجه از جانب پدر پذیرفته نیست. داوودنژاد با بازی دقیق و به اندازه، نشان داد که والدین نسل قبل، به واسطه انگاره‌های سنتی تعریف شده خود، در کنار حمایتگری شدید از فرزندان خود، رفتارهای آزاردهنده‌ای نیز داشتند که بعد از گذشت سال‌ها هنوز گریبان‌گیر زنی که ازدواج کرده و فرزند دارد نیز هست. نمونه آن در صحنه‌ای قابل مشاهده است که به ماهی تذکر داده شد، تا قبل از 10 شب باید خونه باشد.
از سوی دیگر همین پدر سنتی به همراه خاله نقطه امن زندگی داراست. دارا که قربانی اصلی نوسانات روحی و احساسات ناپخته و خام والدین خود شده، هفته به هفته مجبور به جابجایی محل زندگی‌اش است. بی‌ثباتی، عدم آرامش و تنش‌های خانوادگی، قطعا باری است که بر شانه‌های دارا به شدت سنگینی می‌کند.

مهمان‌های ناخوانده

با ورود ثریا، زن همسایه و دخترش و از سوی دیگر رضا، همکلاسی قدیمی ماهی، خانواده از هم گسیخته آن‌ها، ابعاد پیچیده‌تری پیدا می‌کند. هر کدام از زوجین به سمت نفر دوم کشیده می‌شوند. ثریا نمادی است از زن ضعیف که به دنبال حمایتگری است. رضا هم شخصیتی خود‌شیفته است که توانسته پس از سال‌ها کار و تلاش به موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی دست پیدا کند. ورود این شخصیت‌ها در کنار بهنام و ماهی، گره داستان عاطفی را دو چندان کرد.
اما نکته مهم آن است که برای فرار از تنهایی و شکست بعد از طلاق، ورود به یک رابطه جدید و برقراری ارتباط عاطفی مجدد بر روی خرابه‌های زندگی قبلی، آن هم بلافاصله بعد از طلاق، زوجین را بیش از بیش دچار سردرگمی در تصمیم‌گیری خواهد کرد. گذشت زمان، فرصت جبران دادن به یکدیگر، بخشش و حتی مراجعه به مشاور تا حدی سبب خواهد شد زوج‌هایی که دچار فراز و فرود زندگی شده‌اند، در فضای منطقی‌تر و آرام‌تری، فکر کرده و تصمیم‌گیری کنند. اجتناب از برخورد آنی و هیجانی تا حد زیادی می‌تواند گره‌گشای مشکلات باشد.

 

به قلم پگاه روشان شمال، دانش آموخته دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط