نقد سریال زخم کاری

زنان زخم‌کاری اغلب، بدون مِهر زنانه نشان داده می‌شوند، که برای رسیدن به هدف خود حاضرند از روی خون هرکسی رد شوند، حتی نزدیکانشان.

به گزارش متادخت، مهدویان این روزها فصل سوم زخم‌کاری را به تازگی در پلتفرم‌های خانگی به پایان رسانده است. سریالی که در دو فصل قبل توانست مخاطب زیادی را به سوی خود جلب کند، این بار نیز با عنوان «انتقام» بسیاری از بینندگان را به دنبال خود کشیده است. زخم‌کاری قصه هلدینگ ریزآبادی است که دچار فراز و نشیب‌هایی در مسائل مالی و روابط خانوادگی می‌شود.

کاراکترهای داستان هر کدام به نوعی هم صاحب قدرت هستند و هم قربانی قدرت. طمع و قدرت‌ورزی در مسیر انسانیت همیشه افراد را دستخوش چالش‌های رفتاری زیادی می‌کند. در زخم‌کاری نیز مخاطب با شخصیت‌های زیادی روبرو است که هر کدام درگیر منافع شخصی و خانوادگی هستند. تلاش مهدویان بر این است که نقش سمیرا، سیما، پانته‌آ و کیمیا را توسعه دهد و به کاراکترهای آن‌ها عمق بخشد؛ لذا در حوزه مسائل زنان، نوع پرداخت و شخصیت‌پردازی زنان در زخم‌کاری بسیار قابل توجه است.

 

سمیرا

پررنگ‌ترین و شاید ترسناک‌ترین شخصیت قصه زخم‌کاری، سمیراست که از فصل اول مخاطب را با خود همراه کرده. هنوز سکانس‌های ابتدایی فصل اول که سمیرا با اغواگری مالک را راضی به کشتن حاج عمو کرد، در ذهن مخاطب پررنگ است. شخصیت فَم‌فتال و فتنه‌انگیز سمیرا که تنها معشوقه حاج عمو بود، توانست به تنهایی هلدینگ ریزآبادی را متلاشی کند. هدف اصلی سمیرا حفظ خانواده و به دست آوردن منافع مالی از هلدینگ ریزآبادی است اما همین هدف، با توجه به مسیری که در پیش گرفته بود، خانواده را متلاشی می‌کند. هانیه و میثم، قربانی اصلی تصمیمات اشتباه پدر و مادرِ قدرت‌طلب و حریص خود می‌شوند.

زخم کاری سمیرا

سمیرا رابطه همسرانه‌ای که باید مبتنی بر همدلی و حمایت‌گری باشد را تبدیل به رابطه ستیز و بدبینی مفرط کرده است. او تصویر نامتعارفی از زن را به نمایش کشیده که همسرش را کتک می‌زند، فریاد می‌کشد و او را مجبور به پذیرش تصمیماتش می‌کند. چنین کنش‌های سلطه‌گرانه و خشنی نه تنها از سوی مردان بلکه برای زنان جامعه نیز قابل پذیرش نیست چراکه به تدریج سبب تضعیف زنانگی و مردانگی و در پی آن چالش‌هاش خانوادگی می‌گردد. تصویرسازی زنانِ مردانه‌ای که مردها نیز در مقابله با آن‌ها عاجزند، خارج از عرف جامعه و شکل طبیعی خانواده است.

 

کیمیا

کیمیا دختری تنها، بدون خانواده، گاهی مظلوم و مهربان و گاهی مرموز و ساکت است. او از فصل اول تا کنون، در حاشیه نقش سمیرا و مالک بوده است و هیچگاه به قدرت نرسید. کیمیا با برقراری رابطه کاری و در پی آن رابطه عاطفی با مالک، سبب تنش بیشتر در زندگی و هویت سمیرا شد.

زخم کاری کیمیا

گاه در نقش گرگ بود و گاه در نقش برّه. به نظر می‌رسد در فصل سوم کیمیا تلاش می‌کند تا با نقش حمایت‌گری و رفتار همدلانه، رابطه مالک و سمیرا را ترمیم کند اما نتیجه کار را باید در ادامه دید. بردن غذای مورد علاقه مالک از طرف سمیرا، هدیه دادن عطر دلچسب میثم به مالک و … همه نشان از سعی کیمیا دارد. نکته قابل تامل آنکه مخاطب چندان از گذشته کیمیا و نیّت او در هلدینگ چیز زیادی نمی‌داند.

 

سیما

سیما با بازی الناز ملک از فصل دوم به زخم کاری پیوست. مخاطب با دیدن گذشته سیما در‌می‌یابد که او پر از حس سرخوردگی و شکست است که با رفتن پدر از خانواده، پیش از پیش تنها و درمانده شده. سیما به هلدینگ ریزآبادی وارد می‌شود تا با کسب درآمد بدهی‌های پدر را پرداخت کند و به زندگی سر و سامان دهد.

زخم کاری سیما

او وارد مسیری شد که اگرچه ثروت داشت اما آرامش نداشت. سیما در ازدواج با شفاعت، بیش از پیش نقشش پررنگ می‌شود و نقش همسری را در جریان منافع خود پیش می‌برد. نکته قابل تامل آن‌که سیما هیچگاه خودش در ازدواج با شفاعت مادر نشد اما حس مادرانگی را در ارتباط با شیدا و شهریار تجربه می‌کند. هویت مادرانه چنان برای او جدی و پررنگ می‌شود که پس از مرگ شیدا و شهریار، به شدت افسرده می‌شود و در پی انتقام خون آن‌ها برمی‌آید.

 

پانی

پانته‌آ به عنوان وارث جدیدی ریزآبادی‌ها و خواهرزاده خان‌عمو که سال‌ها در خارج زندگی می‌کرد، اکنون در فصل سوم با ورودش به قصه تلاش می‌کند اموال ریزآبادی‌ها را سر و سامان بخشد. به نظر می‌رسد شخصیت پانی پر از حس انتقام هست. انتقام از مالک.

زخم کاری پانی

پانی در گذشته هواخواه مالک بوده و مالک دست رد به سینه او می‌زند. همین ناکامی عاطفی، بعد از گذشت سال‌ها همچنان پانی را در نقش انتقام‌گیرنده ظاهر می‌کند. پانی تنها است، جاه‌طلب است، ارتباط عمیقی با کسی ندارد و بدون خانواده واقعی است. او می‌خواهد با انتقام از مالک راه صد ساله را یک شبه طی کند. راهی که ریزآبادی‌ها در فصل‌های قبلی، قربانیان زیادی برای آن داده‌اند.

 

زخم دوران کودکی

مهدویان با فلش‌بک به گذشته افراد، نشان می‌دهد که ریشه همه رفتارها و کنش‌های اجتماعی در کودکی افراد است. دخترکانی آسیب‌دیده و تنها که ترس از فقر را در کودکی چشیده‌اند و اکنون در بزرگسالی عقده‌های کودکی با آن‌ها همراه شده است و با کوچک‌ترین فرصتی در پی جبران آن کمبودها هستند. زنان زخم کاری، در بسیاری از سکانس‌ها دچار تصیم‌گیری‌های چکشی، آنی و افراطی می‌شوند که یا متاثر از شخصیت آن‌هاست و یا در ابعاد روانشناختی، ریشه در گذشته دارد.

 

بازنمایی هویت زن

در زخم‌کاری، هویت زن در حال بازتعریف است. بدین معنا که مخاطب شاهد تصویرسازی و بازنمایی‌های نوین از هویت زنانه در مقایسه با مولفه‌های فرهنگی و هنجارهای نُرم جامعه است؛ چراکه در تعارض آشکار با انگاره‌های دینی و فرهنگ ایرانی است که زن را قلب جامعه و آرامش‌بخش همسر و فرزندان می‌داند نه طغیان‌گر و فتنه‌برانگیز.

زنان زخم‌کاری اغلب، بدون مِهرِ زنانه نشان داده می‌شوند که برای رسیدن به هدف خود، حاضرند از روی خون هرکسی رد شوند حتی نزدیکانشان. دروغ، تهمت، قتل، دور زدن یکدیگر، پاپوش درست کردن، بی‌احترامی و… همگی ناهنجاری‌هاست که فضای سریال را به مانند فصل‌های قبل تیره کرده است.

مخاطب دائم در حال تماشای شخصیت‌هایی است که درحال انتقام‌گیری و دشمنی با هم هستند و دایم نقشه قتل هم را می‌کشند. مهدویان با کشته شدن هر کدام از نقش‌ها، کارکتر جدیدی را وارد نمایش هملت‌گونه خود می‌کند. در سکانس آخر این فصل مالک خشم پنهان خود را در زندگی زناشویی بر سر همسرش خالی می‌کند و این فصل نیز با تصویر خونی صورت سمیرا به پایان می‌رسد.

حال باید دید در ادامه این چرخه سیاهی و گره‌افکنی چگونه به سرانجام خواهد رسید؟! مخاطب کماکان منتظر است ببیند آیا این دریای خون‌آلود، در نهایت به ساحل امن آرامش خواهد رسید یا خیر؟!

 

به قلم، پگاه روشان شمال، دانش آموخته دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی​

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط