دوست عزیزم
2 آبان 1403 1403-08-08 11:23دوست عزیزم
- متادخت
- 2 آبان 1403
- 3:56 ب.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، سر و گردنش را با اطوار خاصی تکان داد و گفت:
– یعنی خاک بر سرت مریم، یهکم عرضه نداری! هر کس دیگه جای تو بود تا الان بارش را بسته بود.
مریم فنجان قهوه را جلویش گذاشت گفت:
– این حرفا چیه که میزنی؟ درسته بهروز گاهی وقتا باهام بداخلاقی میکنه ولی اینجا قطعا از خونه بابام راحتتره با اون برادر معتادم.
چشمی برایش نازک کرد و گفت:
– همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مریم لحظاتی سکوت کرد. راست میگفت از اول هم بخاطر پول با بهروز ازدواج کرده بود.
– ببینم مهریهات چقدره؟
– چطور؟
– تو بگو؟
– 313 تا سکه
خودش را روی مبل جلو کشید فنجان قهوه را برداشت و در حالی که مزهمزه میکرد گفت:
– شنیدم یه قانونی هست که مرد تا وقتی مهریهات رو نده تو میتونی هیچ کاری براش انجام ندی، تازه مجبوره نفقهات رو هم بده. پول مهرت رو که گرفتی بعد ولش میکنی. میدونی با این پول چیکارها میتونیم بکنیم شاید اصلا رفتیم خارج از کشور.
مریم که انگار از حرفهایش خوشش نیامده بود گفت:
– منظورت اینه که من مهریهام رو بگیرم بعد با تو بریم صفا کنیم. خوب تو این وسط چیکارهای؟
چشمانش را درشت کرد و گفت:
– چقدر تو بیمعرفتی من دوستت هستم. یعنی نمیخوای دست منو بگیری؟
– تو چهجور دوستی هستی که میخوای خونه زندگی منو نابود کنی؟ من عاشق بهروز نیستم ولی همینجا راحتم، سرپناه دارم، خونه زندگی دارم هیچ چشمی دنبالم نیست.
با عصبانیت از جا بلند شد و گفت:
– خاک بر سر من که به فکر تو هستم!
و رفت.
پیوست:
ماده 1085 قانون مدنی: زن میتواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر این که مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.
ماده 1086 قانون مدنی: اگر زن قبل از اخذ مهر به اختیار خود به ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمیتواند از حکم ماده قبل استفاده کند معذلک حقی که برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.
مطالب مرتبط
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
خداحافظ برای همیشه
هومن از زندگی با حنانه خسته شده و میخواهد او را ترک کند، او دیگر تحمل وسواسهای فکری و بهداشتی حنانه را ندارد. حنانه معتقد است او چون مهریه ندارد هومن به خودش اجازه میهد با او این طور برخود کند.
دوست عزیزم
2 آبان 1403 1403-08-08 11:23آخرین مطالب
هوش مصنوعی و عدالت جنسیتی
30 آبان 1403ام غانم
30 آبان 1403نقش زنان در حوزه مقاومت بر اساس مدلهای اسلامی
30 آبان 1403مطالب پربازدید