مجبورم کردی

داستان کوتاه طلاق
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پول‌هات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!

به گزارش متادخت، چمدانش را روی زمین می‌گذارد و با عصبانیت در کمد را باز می‌کند. لباس‌هایش را بیرون می‌ریزد و شروع می‌کند به جمع کردن چمدانش. پژمان به چارچوب در تکیه می‌دهد و به حرکات نرگس نگاه می‌کند.

– به نظر منم داری کار خوبی می‌کنی که می‌ری، این زندگی دیگه زندگی بشو نیست.

– ساکت باش و از اتاق برو بیرون.

– واسه من تعیین تکلیف نکن عزیزم، اینجا خونه‌ منه، هرجا که بخوام وایمیستم تویی که هیچ‌کاره‌ای، جهیزیه داغونت رو هم که خدا رو شکر عوض کردم؛ چیز دیگه‌ای هم تو این خونه نداری.

صورت نرگس از خشم قرمز می‌شود؛ خشمگین از جایش بلند می‌شود و به سوی پژمان حمله می‌کند، پژمان اما زودتر از آن که اولین مشت به قفسه سینه‌اش بخورد دستان نرگس را در هوا می‌گیرد.

– زشته نرگس جان! این کارا ازت بعید بود تو این همه سال هرکاری دلت خواست کردی فقط مونده بود منو کتک بزنی.

نرگس با تقلا دستانش را آزاد می‌کند و روی تخت می‌نشیند.

– اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت رو عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه را دادم و تو هی پول‌هات رو جمع کردی، وام گرفتی. حالا برای من شاخ شدی؟

– می‌خواستی نکنی؟ کی مجبورت کرده بود؟

نرگس نفس عمیقی می‌کشد، نمی‌خواهد بیشتر از این خشمش را بروز دهد از جا بلند می‌شود.

– کی؟ تو، یادت رفته می‌گفتی اگر حقوقت رو نیاری تو خونه نمی‌ذارم بری سرکار، یادته تمام حقوقم رو ازم می‌گرفتی؟ حالا عیبی نداره تو دادگاه همه چیز مشخص میشه.

پژمان لبخند تمسخر‌آمیزی می‌زند و می‌گوید:

– بچرخ تا بچرخیم.

پیوست:

ماده۳۰ـ در مواردی که زوجه در دادگاه ثابت کند به امر زوج یا اذن وی از مال خود برای مخارج متعارف زندگی مشترک که برعهده زوج است هزینه کرده و زوج نتواند قصد تبرع زوجه را اثبات کند، می‌تواند معادل آن را از وی دریافت نماید.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط