به گزارش متادخت، وقتی احساسات کودک پذیرفته میشود بگومگوها و دعوا از میان میرود. زمانی که به کودک توجه میشود و احساساتش مورد تایید قرار میگیرد احساس عزت و احترام بیشتری میکند. اگر احساسات کودک را درک کنید در واقع خدمت بزرگی به او کردهاید. کودک تا متوجه میشود که احساساتش درک شده نیروی خودش را به جای داد و فریاد برای ثابت کردن خودش به کار میگیرد و توانش را معطوف به پیدا کردن راه حل برای مشکلش مینماید. شاید لازم باشد برای این که بتوانید احساسات کودک را بهتر درک کنید تمرینهایی را انجام دهید. حرف زدن در مورد یک موقعیت، با قرار گرفتن در آن وضعیت واقعی بسیار متفاوت است. پس تمرین کردن میتواند کمک فوقالعادهای برای والدین باشد.
والدین برای این کار میتوانند خودشان را در یک موقعیت نمایشی قرار دهند. یک بار کودک باشند و یک بار خودشان را در همان نقش والدینی ببنید. در پرده اول این نمایش کودکی باشند که احساساتش درک نمیشود و بعد سعی کنند با نصیحت مشکل را رفع کنند. بعد نقششان را جا به جا کنند و نقش والدینی خود را بازی کنند، والدینی که میخواهند نصیحت کنند.
پرده دوم دقیقا برعکس انجام میشود. والدین نقش کودکی را باز میکنند که احساساتش درک شده و بعد نقش خودشان را به عنوان یک والد همدل بازی میکنند.
اینک زمان آن رسیده تا از نمایش که اجرا شده نتیجه گیری شود. والدین وقتی نقش کودکی را بازی کردند که احساساتش نایده گرفته شده دقیقا احساس میکنند که کمکم در حال عصبانی شدن هستند و رفتار والدینشان آنها را آزرده کرده است. زمانی هم که در نقش والد غیر همدل ایفا نقش کردند کمکم این احساس به آنها دست میدهد که رفتار کودک غیر طبیعی است. حالا اگر این فرایند به همین ترتیب ادامه پیدا کند باعث به وجود آمدن خصومت و کینه میشود. اما زمانی که احساسات کودک درک میشود و همدلانه با او رفتار میشود احساسات مثبت در کودک شکل میگیرد. این تمرین نشان داد رفتار همدلانه با کودکان کار دشواری نیست.