به گزارش متادخت، قصهگویی به نوعی بیان خلاق تخیل است و این که چگونه کلمات ادا شود، نوع لحن و بیان قصهگو میتواند داستان را برای شنونده مهیجتر سازد.
اگر قصهگویی به درستی اتفاق بیفتد باعت تخیلپردازی شنونده میشود. شاید در زمانهای نه چندان دور بزرگسالان قصهها را جدی نمیگرفتند اما به مرور قصه توانست جایگاه خود را در آموزش و مباحث علمی و روانشناسی باز کند.
در این جا سوالی مطرح است که پاسخگویی به آن مهم به نظر میرسد. آیا جنسیت گوینده قصه، تاثیری بر قصه دارد یا خیر؟ بسیاری معتقدند این که راوی داستان مرد باشد یا زن، نوع لحن و آهنگ کلام مردانه و زنانه روی شنونده تاثیرگذار است.
حال پرسش دومی مطرح میشود. آیا شخصیتهای قصه به طور مثال شخصیتهای زن یا مرد یک داستان نماینده وضعیت روانشناختی زنان یا مردان هستند؟
اگر این سوالات برای ذهن شما تازگی دارد و علاقهمند هستید بیشتر در این مورد بدانید پیشنهاد میکنیم کتاب زن در قصه پریان نوشته ماری لوئیز فُن فرانس را بخوانید. در این کتاب نویسنده که از دوستان روانشناس معروف یونگ است با رویکرد روانشناسی به تحلیل شخصیتهای زن داستانها و قصههای اساطیری پرداخته است. این کتاب در نُه فصل، نُه شخصیت زن قصههای اساطیری را مورد بررسی قرار داده است. متن کتاب با این که کاملاً جنبه علمی دارد اما روان و دلنشین نوشته شده است. در ادامه با ما همراه باشید تا بخش کوتاهی از کتاب را در مورد شخصیت زن قصه زیبای خفته با هم بخوانیم.
« قصهای که نخست واکاوی میکنیم سرگذشت نام آشنای زیبای خفته است. درون مایههای بیشماری که به این قصه شکل دادهاند در بسیاری از داستانها و اسطورهها بازیافتنی است. از جمله مضمون پریان، پیرزنان یا قابلهها که هنگام تولد آرزویی برای کودک میکنند، همان گونه که در بسیاری از رمانهای سدههای میانی مانند قصهی هواُن اهل بوردو دیده میشود. مضمون خشم نیز که گریبان یکی از نگارههای قصهها را میگیرد در متون این دوران دوباره آشکار میشود و همانند خوابی دیرپا به اسطورههای کهن باز میگردد. همه این درونمایهها را کم و بیش همه جا در خاور و باختر مشاهده میکنیم…»
زن در قصههای پریان
ماری لوئیز فُن فرانس