متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زن آقا

زن آقا کتابی است در مورد زندگی کوتاه مدت دو طلبه در میان روستاییان جنوب کشور، داستان پرکشش که بر اساس واقعیت نوشته است.

به گزارش متادخت، انتخاب عنوان زن آقا یک انتخاب هوشمندانه از سمت نویسنده است برای کتابی که روایتی جذاب و صادقانه از زندگی دو طلبه در یکی از روستاهای جنوب کشور را به تصویر می‌کشد. در این کتاب خواننده به مدت یک ماه همراه سید و خانواده‌اش می‌شود، با اهالی روستا طرح آشنایی می‌چیند، کنار آنها می‌نشیند، با آنها افطار می‌کند، با زن آقا از خواب می‌پرد، سردرد می‌گیرد و با خودش دعا می‌کند که ای کاش این ماه رمضان طولانی شود تا مجبور نباشد از این خانواده و اهالی روستا جدا شود. نویسنده این توانایی را داشته تا مخاطب را همراه زن آقا کند.

این کتاب علاوه بر آشنایی با سبک زندگی دو طلبه جوان، آداب و رسوم و فرهنگ مردم جنوب را نیز روایت می‌کند، روایتی آشنا و دلنشین از ماه رمضانی گرم در میان اهالی ساده و بی‌نظیر یک روستا.

***

اولین شب قدر یک ساعت بعد از افطار بلندگوهای مسجد روشن شدند. نبات سادات را خوابانده بودم که با صدای دعای مجیر بیدار شد. کَل غلام و یکی از پسرهای نوجوان هم‌خوانی می‌کردند. بلندگو‌ها را هم گذاشته بودند سمت خانه ما و چهار ستون خانه می‌لرزید. وقتی شنیدم برنامه مسجد یک ساعت بعد از افطار شروع می‌شود فکر کردم که کی یک ساعت بعد از افطار، لقمه توی دهان و سفره جمع نشده بلند می‌شود می‌آید مسجد؟ کی این روزها حوصله دارد ده تا سه و نیم صبح دعا بخواند؟ برنامه‌ام این بود که دو سه ساعت اول که دعای مجیر و افتتاح می‌خوانند در خانه بمانم و برای دعای جوشن و سخنرانی سید بروم مسجد. با آن وضعیت عملاً من در مسجد بودم سفره را جمع کردم یک کیسه خوراکی و یک بطری آب و یک بالشت برداشتم و از خانه بیرون زدم. در را نبسته بودم که صد جفت چشم بهم خیره شدند. زن‌هایی که عذر شرعی یا بچه داشتند نشسته بودند روی فرش‌هایی که مَش مانسا و باقی همسایه‌ها کف حیاط پهن کرده بودن…

***

خواندن بعضی از کتاب‌ها روح را نوازش می‌کند، زن آقا از آن دست کتاب‌هاست؛ این لذت را از دست ندهید.

زن آقا

زهرا کاردانی یزد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط