متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تب تند

سعید که ناشنواست قصد دارد با دختری که شرایط مشابه او دارد ازدواج کند در این میان دخترعمویش نگران عاقبت این ازدواج است.

به گزارش متادخت، سپیده ظرف میوه را روی میز گذاشت و کنار سیمین نشست. سرش را نزدیک گوش سیمین برد و گفت:

  • بهم میان­‌ها، ولی فکر کنم اگر یکی پیدا می­‌کردید که شنوا بود براشون بهتر بود.

سیمین با محبت به برادر جوان و تازه عروسش نگاه کرد و لبخندی زد و آرام طوری که کسی نشوند گفت:

  • واسه خودت چی می­گی سپیده؟ اول این که مگه ما عروسو پیدا کردیم؟ خود سعید دید و پسندید و ما هم اومدیم خواستگاری، دوماً این که اگر هم خودش عروس پیدا نمی‌­کرد از قبل گفته بود می­‌خواد با یکی مثل خودش ازدواج کنه، الانم که شکر خدا حالشون با هم خیلی خوبه.

سپیده که انگار از حرف­‌های سیمن خوش نیامده بود کمی خودش را جمع و جور کرد و گفت:

  • من بخاطر خودتون گفتم از الان مشکلاتتون شروع می­شه هنور عقد نکردن می‌­تونید جلو اشتباه بگیرید.

سیمین با غیض به سپیده نگاه کرد نمی‌­دانست این حرفا برای چه بود.

  • چیزی شده سپیده؟ الان مشکلی داری با ازدواج سعید؟
  • نه چه مشکلی؟ سعید پسر عموی منه، مثل برادرم می­مونه دلم می‌­خواد خوشبخت بشه، ولی می‌­دونم این مدل ازدواج سخته، فکر کن روز عقد از عروس بپرسن وکیلم عروس باید چیکار کنه؟

سیمین خنده‌­اش گرفته بود. خیاری را که در پیش دستی بود برداشت و شروع به پوست گرفتن کرد و در حالی که با چشم دنبال نمکدان می‌­گشت گفت:

  • یعنی تو الان نگران سفره عقد هستی؟ اگر تنها نگرانیت اینه، عقد وکیل می­‌خونه و عروسم با اشاره می‌­تونه رضایتش اعلام کنه، ولی محض اطلاعت بگم حتی اگر وکیل هم نداشتن خودشون با اشاره می­تونسن صیغه عقد اجرا کنن.
  • وا مگه میشه؟
  • آره عزیزم میشه تو هم خیلی نگران دوستت نباش اون به درد سعید نمی­‌خورد چند صباح دیگه پشیمون میشد.

سپیده دیگر حرفی نزد شاید سیمین راست می­‌گفت و عشق و عاشقی مهدیس تب تندی بود که زود می­‌خوابید.

پبوست:

ماده 1066 قانون مدنی: هرگاه یکی ار متعاقدین و یا هر دو لال باشند عقد با اشاره از طرف لال نیز واقع می‌شود مشروط بر اینکه به طور وضوح حاکی از انشای عقد باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط