به گزارش متادخت به مناسبت روز عفاف و حجاب، خوانش مسئلهی حجاب و پوشش زن در ایران معمولا با رویکردهای دینی، جامعهشناسی، روانشناسی و پیامدهای جنسیتی مورد مداقه قرار گرفته است. در حالی که سیر تاریخی حجاب در کشور ایران و چالشهای اخیر اجتماعی با شعار «زن، زندگی و آزادی» اینطور نشان میدهد که ضروری است مسئلهی پوشش بانوان به صورت کلان و با رویکردی تمدنی بررسی گردد تا تکههای گم شدهی جورچین مسئلهی حجاب زن در ایران نمایان شود. برای این مهم ابتدا لازم است اشارهای به نقش تمدنی ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمود.
مصاف تمدنها
در نگاه کلان تمدنی، انقلاب اسلامی ایران در مهد دنیای غرق شده در نظام لیبرال-دموکراتیک، به شکل قدرتی نرم تولد یافت. تولدی که موجب وحشت تمدن لیبرال غرب گردید زیرا این قدرت نرم که سرمنشا وحیانی و توحیدی دارد را به صورت رقیب اصلی تمدنی خود شناخت. بنابراین دوگانهی تمدن غرب با پرچمداری کشور آمریکا و تمدن اسلامی با پرچمداری کشور ایران آغاز گردید. در وضعیتی این تقابل روی داد که ادبیات توسعه و دینِ دنیاپرستی غرب در جامعهشناسی مدرن، جایگزین ادیان توحیدی شده بود و حال اتفاق جدیدی افتاده بود و دینی توحیدی قدرت حکومتی و سیاسی را در ایران به دست گرفته بود. در حقیقت انقلاب اسلامی عبارت است از احیای توحید در قالب حکومت اسلامی با گذشت چهارده قرن از زمان نص در حالی که نظام لیبرال منشا اومانیستی دارد و قائل به آزادی مبتنی بر فردگرایی و تکیه بر عقل بدون در نظر گرفتن وحی است. تضاد و خاستگاه متفاوت این دو نگاه تمدنی به وضوح قابل درک است و این دو تمدن در عمیقترین لایهی تمدنی یعنی ایدئولوژی و دین به مصاف یکدیگر میروند.
واکنش آمریکا به میلاد انقلاب اسلامی ایران
مهمترین راهبرد نظام طاغوت در سرکوب مخالفان خود، تحقیر است. آمریکا بعد از درک درست و عمیق از جایگاه آیندهی انقلاب اسلامی ایران در منطقه و جهان، ابتدا برای رفع دوگانهی ایران و آمریکا، کشور و مردم ایران را تحقیر نمود و ایران را از جایگاه رقیب تمدنی غرب به «یاغی خاورمیانه» تنزل داد؛ این ادبیاتی است که به وفور در کلام مقامات سیاسی کشورهای غربی شنیده میشود.
اقدام دیگر آمریکا حملهی نظامی به کشورهای جهان اسلام بود که اتفاقا در همسایگی ایران بودند مانند افغانستان، عراق، سوریه. همینطور داخل جغرافیای اسلام را با احیای گروههای تروریستی مانند القاعده، طالبان و داعش ناامن کرد.
اما شاید مهمترین حربهی تمدن غرب برای مبارزه با تمدن اسلامی اصیل، راهبرد نفوذ ایدئولوژیک در کشورهای اسلامی است. این نفوذ معمولا به شکل جناح غربگرا در کشورهای اسلامی خود را نشان میدهند که ایران نیز از این نفوذ بیبهره نبوده است. این جریان نفوذی برای تخریب اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و تحریف مفاهیم دین مبین اسلام شکل گرفت؛ مفاهیمی مانند آزادی، زهد، جهاد و غیره. تحریف خط اصیل توحید، ابتدا با تحقیقات مستشاران غربی آغاز و توسط اربابان علوم انسانی مدرن در غرب تئوریزه شد و امروز میتوان شاهد فعالیت آشکار پرورشیافتگان ایشان در داخل مرزهای اسلامی توسط نیروهای بومی بود؛ گروهی که خود را میانهرو مینامند و همیشه مرکز شکلگیری ناآرامیها و چالشهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کشورهای اسلامی مخصوصا کشور ایران هستند.
حزب غربگرا برای تقابل با گروه انقلابی و متعهد در ایران ایجاد شد و در مقابل نیروهای انقلابی را به تاسی از اربابان غربی خود، تندرو و یا افراطی خواند زیرا در سیاست خارجی با طاغوت سر سازش ندارند و با برادران مسلمان و موحد خود مهربان و رئوف هستند.
تفکر جناح غربگرا
اشتباه نکنید! این گروه خود را ملزم به دین اسلام میدانند اما قائل به اسلام حداقلی هستند یعنی اسلام را در تمام شئون زندگی انسان نمیپذیرند چون معتقدند اسلام در ابعاد مختلف حکمرانی، یا حرفی برای گفتن ندارد و یا نباید حرفی بزند. حزب میانهرو، نظام توسعهی غربی و اسناد بالادستی پیشرفت تمدن غرب مانند 2030 را پذیرفته است و این به معنای پذیرش الگوی اقتصاد لیبرالی و سرمایهداری، پذیرش شهرسازی لیبرالی و مدرن، پذیرش الگوهای غربی اشتغال و تحصیل و ازدواج زن است. حال نوبت به لبهی درگیری تمدنی یعنی حجاب و پاکدامنی زن ایرانی میرسد که با شعار آزادی (با مفهوم تحریفیافتهی غربی آن)، سبب به دست آوردن آرای بخشی از زنان برای این حزب در انتخابات ریاست جمهوری در دولتهای گذشته ایران گردید. حجاب زن ایرانی پس از پذیرش الگوی پیشرفت تمدن غربی که سرچشمهای غیر الهی دارد تبدیل به چالشی مهم میان جناح انقلابی و جناح غربگرا شد.
حال سوالاتی که در ذهن نقش میبندد آن است که تفکر جناح انقلابی چیست؟ و چطور میبایست چالش حجاب زن ایرانی را با توجه به نگاه تمدنی حل نمود؟
ادامه دارد…
فاطمه قائلی، طلبه سطح سوم حوزه علمیه