به گزارش متادخت، فیلم «من مادرم»، ساخت استرالیا، با موضوع انقراض نسل بشر در ژانر علمی و تخیلی، بیننده را در همان صحنههای ابتدایی به خود جذب میکند. فیلم در یک پناهگاه مدرن، مخفی و خالی از سکنه شروع میشود و زمان فیلم، دقیقا یک روز بعد از انقراض گونه بشر (به جز مواردی خاص) است. جنین منتخبِ ربات با کمک هوش مصنوعی به سرعت رشد میکند و به دنیا میآید، بزرگ میشود و مراحل تکامل را طی میکند. نگاه فیلم به هوش مصنوعی انتقادی است چراکه تکنولوژی به کمک ایدئولوژی برتریجویی آمده است و تلاش میکند با انواع آزمونها و تعلیمها، گونه برتر و خاص تولید کند اما واقعیت آن است که استفاده از هوش مصنوعی میتواند بسیار انسانیتر و اخلاقیتر و در راستای اهداف والا باشد.
آیا من واقعا مادرم؟
در این میان آنچه غیرعادی است، ربات بودن مادر است. مادری کنترلگر که به امور فرزند رسیدگی میکند، همه چیز را زیر نظر دارد، علوم مختلف را به او میآموزد، از او آزمون میگیرد و به شدت مراقب اوست. مادری که تلاش میکند تا یک نمونه کامل، بینقص و بدون شکست را پرورش دهد. همان چیزی که گاها نگاه فمینیستی دنبالهرو آن است. زنی کامل، عالی، برتر، خاص، همهچیزدان، بدون اشتباه، بدون خستگی و بدون شکست که اگر با عینک افراطگرایان به داستان نگاه کنیم همه چیز عادی مینماید اما در نگاه واقعبینانه، وجود چنین شخصیتی خارج از ظرفیت و عرف است.
این مادر هر لحظه در مسیر آموزش، دختر را بر سر دوراهی قرار میدهد. در سکانسی میبینیم که دختر در حال یادگیری علم پزشکی است با این هدف که در آینده به انسانها کمک کند؛ اما در حین آموزش مادر این سوال را دختر میپرسد: «پنج مریض داریم که همگی نیازمند پیوند عضو هستند. در همین لحظه بیمار شماره شش از راه میرسد که اوضاعش وخیم است. اگر دکتر به نفر ششم رسیدگی نکند و درمان او را به تعویق بیاندازد، با مرگ او، پنج نفر دیگر نجات مییابند؛ چون میتوان اعضای بدن او را به آنها اهدا کرد. حال سوال این است که ترجیح کدام است؟
جان آن پنج نفر یا بیمار شماره شش؟» سوالی که مطرح میشود مرزهای اخلاقی را متلاطم میکند! اینکه جان نفر ششم ارحج است یا جان دیگرانی که نیازمند کمک هستند، دختر را بر سر دوراهی قرار میدهد. دوراهی که در ادامه باعث میشود دختر به خوب یا بد بودن انسانها بیاندیشد. اینکه آن انسانها چگونه هستند؟ چه ارزشهایی دارند؟ خوبند یا بد؟ و همین نگاه به تدریج در دستگاه فکری او شکل میگیرد که بهترینها ارجح هستند و این دوراهی تصمیمگیری تا پایان همراه اوست. در سکانس دیگری میبینیم که دختر بین نجات جان برادرش و یا سایر انسانهای دیگر مردد است.
نمیداند بماند و از نوزاد مراقبت کند و یا به داد بازماندگان نسل بشر برسد؛ چنین تفکری پایهای برای ادامه مسیر ربات و القای تفکر «خاص بودن» میشود. بدین معنا که همیشه باید خاصها، برترها و بهترینها را نجات داد و ضعیفترها محکوم به نابودی هستند.
- مطالب مرتبط: نقد فیلم او (her)
در فیلم «من مادرم» اصل وجودی مادر نیز مورد هجمه قرار گرفته. آیا مادر در فهم متعارف نیز به همین معناست؟ آیا صرف پرداختن به رسیدگی فیزیکی و رشد و نمو فرزند کافی است؟ جای احساسات و عواطف و نقطه امن مادری کجاست؟ اینها سوالاتی است که برای دختر چندان مفهومی ندارد تا زمانی که شخص سومی به داستان اضافه میشود!
زنی زخمی و تیر خورده به طرز مرموزی به پناهگاه راه مییابد که در ارتباط با دختر، با کنجکاوی و هوش سرشارش، رازهایی از محیط بیرون برای او برملا میشود. رازهایی که هویت و شخصیت دختر را تحت تاثیر قرار میدهد و هویتی که مادر برای او تعریف کرده و داستانهایی که از محیط بیرون برای او گفته، در ذهنش فرو میریزد. او در ادامه وارد دوراهی انسانیت و سَبعیت میشود؛ نمیداند به رباتِ مادر اعتماد کند یا به غریبهای که از گونه اوست، همچنین نمیداند در پناهگاه بماند یا با غریبه فرار کند! در نهایت در یک تصمیم نیمه عقلانی با زن غریبه همراه میشود تا به سرزمین امن فرار کند که در این سکانس رسیدن به دریا نمادی است از آرامش به دور از سطلهگری و رهایی از قید و بند آزمونها، یعنی بازیابی هویت دلخواه!
دختر ایدهآل
فیلم تلفیقی است از مفاهیم متناقض و مبسوط. قدرت هوش مصنوعی، تغییر معنای مادرانگی، زیربنایی به نام فلسفه اخلاق و کلید واژهای به نام انسانیت در کنار ایدهآلگرایی، همه در کنار هم پیرنگ فیلم را پیش میبرند. هیچکدام از شخصیتهای داستان اسم ندارد، ربات مادر، زن غریبه و دختر و این بدون اسم بودن شاید نشانهای است برای تعمیم به جامعه. ربات نمادی است از پیشرفت ترسناک هوش مصنوعی با تفکر منحرف که بسیار خطرناک است و میتواند نوع بشر را به ورطه نابودی بکشاند. دختر نمادی است از برتری و خاص بودن که همه چیز دارد، در همه آزمون موفق است و هر سال از سال قبل، بهتر عمل میکند؛ علوم مختلف را میداند و با سایر ابناء بشر فاصله زیادی در خاص بودن دارد.
در مقابل غریبه، زنی است معمولی؛ او تیر خورده، زخمی شده، میترسد، اعتماد نمیکند، دروغ میگوید، شکست میخورد، پیروز میشود و همه ویژگیهای یک انسان معمولی را دارد. فیلم در بستر روابط انسانی ولی با سلطه هوش و مدرنیته پیش میرود. انسان، ملبعه دست رباتی خودساخته شده است که تلاش دارد نسل بشر را از انقراض نجات دهد آن هم نه با انسانهای معمولی بلکه با انسانهایی خاص و متمایز از دیگران. هر کسی که ضعیف باشد و در آزمون به حد نصاب نرسد، به راحتی از چرخه حیات حذف میشود، بدون هیچ اغماضی و فقط برترینها حق حیات دارند.
چنین ایدئولوژی در ذهن ربات سبب میشود با آزمونهای مکرر نسل ضعیف را شناسایی و آنها را از ادامه حیات محروم کند. فیلم «من مادرم»، از نگاه معناکاوانه بسیار قابلتامل است و معنای مادری مهمترین مضمونی است که به مخاطب القا میشود؛ معنای جدیدی که به دنبال حفظ بهترینها و نابترین ویژگیهای بشر است، مادری که هیچگونه نقش و ضعف را نمیپذیرد و آنچه میخواهد عالی بودن است، عالی بودن بدون در نظر گرفتن عواطف.
- پیشنهاد مطالعه: نقد فیلم پادشاه زن (The Woman King)
درحالی که معنای مادری با احساسات و عواطف عجیبن شده و چگونه میتوان در چرخه حیات و در روابط انسانی این عواطف را حذف کرد؟ آن هم به بهانه ادامه نسل بشر… در «من مادرم»، معنای جدیدی از مادری ارائه داده شده که چنین نگاهی معنای انسانیت را نیز دگرگون میکند چراکه فقط قرار است انسان برتر و عالی باقی بماند نه همه انسانها و این نگاه کمالگرایانهای در مورد بشریت بسیار خطرناک و غیراخلاقی مینماید.
به قلم دکتر پگاه روشان، جامعهشناس و منتقد فیلم و سریال